🔴«کانال 12» اسرائیل: شرکت هواپیمایی «ایربالتیک» پروازهای خود به «اسرائیل» را تا 30 نوامبر آینده لغو کرد.
#اخبار_مقاومت_اسلامی
@akh_moq_is
🔻#مهم وبسایت عبری والا: شین بت، ترور یایر، پسر جوان نتانیاهو در قیصریه را تایید کرد!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سخنان دردناک نماینده مجلس ایرلند درباره نتانیاهو و اسرائیل
🔻عراقچی: همه اهداف را در اسرائیل شناسایی کردهایم
🔹️وزیر خارجه: هر حملهای علیه ایران، به معنای عبور از خطقرمز برای ما است. چنین حملهای را بیپاسخ نمیگذاریم.
🔹پاسخ لازم به هر حمله به تأسیسات هستهای ایران یا هر حمله مشابه داده خواهد شد. اسرائیل پاسخ متناسب به هر حمله علیه ایران را دریافت خواهد کرد.
🔹ما به تأسیسات اقتصادی یا غیرنظامی (رژیم صهیونیستی) حمله نکردیم و فقط تأسیسات نظامی را هدف قرار دادیم. اکنون همه اهداف خود را در آنجا شناسایی کردهایم و حمله مشابه به اهداف آنها انجام خواهد شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سایز شاهد ۱۳۶ در مقابل یک خانه
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رسول الله ص چه فرمودند
خدایا از این دسته گلها برای ذریه مسلمانان انبوه هدیه کن
الهی آمین
لا حول و لا قوه الا بالله
🔻رئیس جدید دانشگاه هنر تهران کیست؟ / از فتنه 88 تا توهین به پیامبران!
▪️وزیر علوم دولت پزشکیان دیروز در حکمی بهشید حسینی را به عنوان سرپرست جدید دانشگاه هنر تهران منصوب کرد. بررسی مواضع و رزومه حسینی اما دارای نکات جالبی است.
▪️او و پسرش از فعالین فتنه 88 بودند و به آن افتخار میکند. قیام مردم در 9 دی را کثافت میداند و دین را امری شخصی. ویدئوی خواننده زن را در شبکه های اجتماعی اش منتشر می کند و از آن تمجید می کند. صفحه مجازی اش در اینستاگرام پر است از دشنام و الفاظ زشت نسبت به دیگران. جنابشان حضرت مسیح را هم پیامبر مست! مینامند.
▪️باید از جناب سیمایی صراف پرسید چگونه برای دانشگاه به این مهمی به این گزینه رسیده است؟ خودش انتخاب کرده یا برایش انتخاب کرده اند؟
▪️سوال اینجاست که رفیق گرمابه و گلستان پیروز حناچی (شهردار سابق تهران) چگونه رئیس دانشگاه هنر تهران شد؟!
پدر و مادرش اهل عسقلان بودند اما سال ۱۹۴۸ با اعلام استقلال اسرائیل اونها رو از اونجا اخراج کردند. یحیی سنوار تو اردوگاه آوارگان خان یونس متولد شد و در اردوگاه جنین مدرسه رفت. سنوار که حالا باید بهش گفت «شهید یحیی سنوار» فرزند سرزمینهای تحت اشغاله. حالا با شهادتش چقدر از کودکان این اردوگاهها انگیزهی سنوار شدن پیدا میکنن؟
امیرالمومنین علیهالسلام فرمود:
بازماندگان شمشير، دوام و بقايشان فزونتر و فرزندانشان بيشترند.
🔴 سکانس پایانی قهرمان
عبدالحمید بیات:
🔹آنطور که دشمن گفته و تصاویر نشان میدهند، سکانس پایانی قهرمانِ قصه ما اینگونه بوده: پیرمرد، تنها بود و بیکس و البته شجاع و نترس. جوانهای دشمن محاصرهاش کردند ولی قهرمان، تا آخرین گلوله جنگید. نیروهای تیپ ویژه، از او ترسیدند و با تانک به سمت او شلیک کردند. زانوی چپش کاملا خرد شد، ساعد دست راست هم شکست، انگشت سبابه دست چپ هم قطع شد؛ اما او تسلیم نشد. فرمانده نیروهای ویژه تلاش کرد با نیروهایش از پلهها بالا رفته و بر قهرمانِ زخمی و بیرمق، پیروز شود؛ اما او با نارنجک اینها را عقب راند.
🔹شکستگی استخوانها و خونریزی، رمق از قهرمان ربوده بود. کوادکوپتر وارد ساختمان شد تا بدانند این مرد تسلیم ناپذیر کیست؟ اما او در تنهایی و جراحت هم کاملا باهوش و زرنگ بود: چهرهاش را با چفیهای پوشانده بود و با همان درد شدید، کوادکوپتر را فراری داد.
🔹تکتیرانداز دشمن به پیشانیاش شلیک کرد اما خونی بر صورتش نریخته، یعنی خونریزی خیلی شدید بوده و خونی در بدن نداشته. در نهایت مجددا تانک دشمن گلوله دیگری شلیک کرد و طبقه دوم آوار شد. نیروهای ویژه، هنوز جرأت نزدیک شدن به قهرمان در طبقه دوم را نداشتند و او را رها کردند. یک روز بعد و پس از تمام شدن همه چیز، بالاخره بالا رفتند و قهرمانی را دیدند که در کنار سلاح و کتاب دعایش به شهادت رسیده است.
🔹فیلمنامه و دکوراسیون صحنه، عجیب سورئال است. قهرمان قصه، یک کلاشینکف خراب دارد که ناگزیر شده با چسب برق، قطعات آن را به هم بچسباند. تا آخرین فشنگ و آخرین قطره خون جنگیده. پیکرش نه روی زمین، که روی مبل افتاده و زیر تونلها نیست؛ بلکه در یک منزل مسکونی عادی است.
🔹عجب دکوراسیون عجیبی برای پایانبندی فیلم! قهرمان، خانه، مبل، اسلحه و البته کتاب دعا... حتی وقتی سربازان دشمن بالای پیکر او هستند، هیچ نشانهای از خوشحالی در آنها نیست؛ چهرههایشان بهتزده است.
🔹ابوابراهیم شهید شده و اکنون، منتظر ابراهیمهایی هستیم که قرار است بت بزرگ را بشکنند و بساط نمرود و نمرودیان را جمع کنند. آتش بر این ابراهیمها، گلستان است و خوشا به حال اینان.
🔹همیشه، خورشید در سپیدهدم خود، از میان خون برمیخیزد. آنان که سرخی شفق را میبینند، منتظر سپیدی خورشید هم هستند.