📖 برشی از کتاب منم یه مادرم
وقتی مصطفی وارد نطنز شده بود، میگفت هر بار که قرار است تصمیم مهمی بگیرند، ناخودآگاه یاد عموی شهیدش میافتد و خاطره تشییع پیکرهایی که با پدرش رفته و نمازهایی که با همهی کودکی برای شهدا خوانده است، از جلوی چشمش رد میشود. میگفت: «مامان خدا میدونه همیشه موقع تصمیمگیری، اون صحنههایی رو یادم میآد که با بابا میرفتم مراسم شهدا، چون قد من کوتاه بود، راحت میتونستم از بین پای بزرگترها خودم رو برسونم جلو و شهدا رو از نزدیک ببینم. باور کنین تصویر همهشون خیلی زنده جلوی چشمامه و نمیذاره تصمیمی بگیرم که خلاف آرمانهاشون باشه.»
🛒 مشاهده و خرید اینترنتی کتاب
🔻
#خاطرات_شهدا
#منم_یه_مادرم
#برشی_از_کتاب
📚❓📚
❓📚
📚
📝 مسابقه کتابخوانی
📖 کتاب «منم یه مادرم»
🔹 روایتهایی از سبک تربیتی والدین شهدا
⃟❖ جوایز مسابقه:
⃟❖ به ۵ نفر از برندگان به قید قرعه ۲۵۰ هزار تومان وجه نقد تقدیم میگردد.
💻 تاریخ مسابقه: ۲۲ تا ۲۴ دیماه
🛒 مشاهده و خرید اینترنتی کتاب
#خاطرات_شهدا
#منم_یه_مادرم
#مسابقه_کتابخوانی
بریده اول از کتاب منم یه مادرم .mp3
6.34M
🎙 بریده صوتی از کتاب منم یه مادرم
عطیه در عین حال که در اوج صبوری و متانت اشک میریخت، آنقدر توی بهت بود که نداند چطور پسرش را با این قضیه مواجه کند....
🛒 مشاهده و خرید اینترنتی کتاب
#خاطرات_شهدا
#منم_یه_مادرم
#بریده_صوتی