هدایت شده از دانشسرای مجازی کوثررضوی
°•◇•°
😀 میدانم که شنیدن این مطلب برای تان اندکی #سخت و دشوار است اما چاره چیست ! باید حقایقِ نگفته را کم کم ؛ گفت و شنید ! بسیاری از مردم ما و حتی #شیعیان و مسلمان برای رسیدن به خواسته ها و حوائج خود نمی دانند که بالاخره #کجا باید بروند ؟ و چگونه و کجا عرض حال کرده و با چه کسی نیازهای و مشکلات خود را مطرح کنند ؟ و به معنای دیگر سَر و تِه عالم دست کیست و #صاحبمَنصب و #حاکم و #پادشاه این دنیا شلوغ و پر سرو صدا چه کسی است ؟
¤
🦚 اگرچه باید همین اول گفته باشم که نقش کلیدی #امامزمان در حقایقِ عالم هستی از همه ی خوبانِ خوب بیشتر و کامل تر است و آقای دنیا و عقبا ؛ و "#صاحبِ اول و آخر ما اوست" اما اگر به دنبال "#پادشاه و حاکم و #فرمانروای" این دنیا می گردید.. خوب به جوابِ این سوال دقت کنید !
✍..
👌جواب این #سوال بسیار سهل و آسان است ؛ پادشاه و همه کاره ی این عالَم ؛ آقا "#علیاکبر امام حسین " علیه السلام است !
¤
آری ؛ اگر شما هم به سخنان کم و کوتاهِ امام حسین در #روزعاشورا در گفتگوی او با علی اکبر علیه السلام توجه کنید خواهی فهمید که او کسی نیست جز آقا و مولای همه ی ما ؛ حضرت علی اکبر !!
¤
🍂 باید اعتراف کنیم که تقریبا همه ما از حقیقتِ خود امام #حسین علیه السلام چیز زیادی نمی دانیم و شاید هم خودشان ؛ #دلوقلب و فکر ما را با تصرف ولایی خود در اختیار گرفته اند که چیزی هم ندانیم!
اما از آنجا که " #بلوغ ؛ شرط رسیدن به حقایق و لذایذ و #کمالات است" اگر شما هم با قلبی پاک ؛ خودتان را به فهم این مطلب برسانید و بتوانید به #جایگاهرفیع حضرت علی اکبر در پادشاهی این عالم واقف شده و اندکی #اطلاع پیدا کنید این #دانستن فعلا نیمی از خواسته ؛ و مشکلات پیش روی تان را حل و فصل خواهد کرد!
¤
🤲 پس چه خوب است که حداقل از امروز گاه به گاهی #خاکنشین درِ خانه ی "علی اکبر امام حسین" باشیم تا این چَشم های کم سو و تاریک به آن "#ماهتابان" اندکی روشن شود که شاید ما هم به حقیقت این #رازی را که از لِفافِ کتمان به در آمده است برسیم ! که « #اَلعاقِلُ یَکفیهِ الاِشارَه »..
°•◇•°
[ از میان دست نوشته ها.. ]
این مباحث کاملا #عرفانی است و توجه بیشتری ؛ و صفای قلب کاملتری در استفاده از آن را طلب می کند
¤
"در خواندن و اندیشه ورزیدن به آن بسیار #احتیاط کنید"
🍇
دانشسرای کوثر رضوی
¤
هدایت شده از دانشسرای مجازی کوثررضوی
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😀 تقدیم به آقا..
حضرت علی اکبر امام حسین..
علیه السلام
💠 اخلاص در توبه
🔸 امام علی (علیه السلام):
اخلاص در توبه، گناه را بریزد.
🔸 در روایت دیگر می فرماید:
توبه رحمت حق را به زمین نازل گرداند.
📚 غررالحکم/باب التوبه
✍🏼 اخلاص در توبه یعنی انسان از ته دل توبه کند و واقعا قصد انجام گناه را نداشته باشد، هر چند ممکن است بعدها گناهش را تکرار کند، اما در لحظه توبه باید قصد جدی بر ترک داشته باشد.
#احادیث_روزانه
عضویت در سرویس های روزانه👇
pay.eitaa.com/v/p/
برای لغو عضویت از لینک بالا اقدام نمایید👆🏼
💠 #میانه_روی
🔸 رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
سه چیز نجات دهنده است که یکی از آنها میانه روی در توانگری و فقر است.
📚 فروع کافی/ج3/ص135
در روایت دیگری می فرماید:
ضمانت مى کنم براى کسى که میانه روى کند فقیر نشود.
📚 نهج الفصاحه/2509
#دریافت_روزانه_حدیث
#افزایش_برکت_و_روزی
عضویت در سرویس های روزانه👇
pay.eitaa.com/v/p/
برای لغو عضویت از لینک بالا اقدام نمایید👆🏼
پیشنهاد امام جمعه اردبیل به منتخبان مجلس برای درک شرایط مالى مردم
آیت الله سید حسن عاملی:
بنده از سر خیرخواهی چند توصیه به نمایندگان جدید دارم؛ اول اینکه وقتی وارد مجلس شدید حتماً و حتماً زندگی یک ماه اول خودتان را با حقوق ۱۲ میلیون تنظیم کنید
اصلاً چیزی به آن اضافه نکنید تا با تمام وجود درک کنید که اقشاری که با این حقوق و بلکه پایینتر از آن زندگی میکنند چه فشار، چه شکستگی و چه شرمندگی دارند.
نمایندهای که از درد موکل خود خبر ندارد او وکیل مردم نیست و هیچ گاه به نفع مردم تصمیم نخواهد گرفت و قطعاً نمایندگی برای او وبال خواهد شد
@Afsaran_ir
هدایت شده از ثانیه شمار ظهور
حضرت امام علی علیه السلام:
خشم، صاحب خود را به پستی و هلاکت می اندازد و عیبهای او را آشکار می سازد.
#حدیث_روز
✅ کانال به سوی خدا 🕋
┏━━ °•🖌•°━━┓
🆔 @besooyekhodaa
┗━━ °•🖌•°━━┛
وقایع تاریخی این هفته طبق تقویم شیعه
سه شنبه ۲۲ اسفند۱۴۰۲ برابر با ۱ رمضان ۱۴۴۵
۱ ولایتعهدی امام رضا(ع) ، در سال ۲۰۰ هجری مامون نامه ای به امام رضا(ع) نوشت و آن حضرت را برای ولایتعهدی به مرو فرا خواند و در اول ماه رمضان ۲۰۱ هجری مردم با امام رضا(ع) به ولایتعهدی بیعت کردند
۲ احتجاج ابی بن کعب بر ابوبکر ، او در خطبه ای که خواند حضرت علی(ع) را جانشین بلافصل پیامبر(ص) اعلام کرد و از ولایت دفاع کرو
۳ مرگ مروان بن حکم در سال ۶۵ هجری در سن ۶۱ یا ۶۳ یا ۸۱ سالگی در دمشق ، مدت خلافت ۹ ماه
۴ جنگ تبوک در سال ۹ هجری
۵ وفات حضرت نفیسه(س) دختر حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب(ع) در سال ۲۰۸ هجری
پنجشنبه ۲۴ اسفند۱۴۰۲ برابر با ۳رمضان ۱۴۴۵
شهادت حضرت فاطمه الزهراء(س) به روایتی
اسناد:
بحارالانوار ، جلد۲۲ صفحه۱۶۷
بحارالانوار ، جلد۴۳ صفحه۱۸۹ و ۲۱۴
شرح احقاق الحق ، جلد۲۵ صفحه ۱۵
الذریه الطاهره ، صفحه ۱۱۰
مستدرک حاکم ، جلد ۳ صفحه۱۶۲
جمعه ۲۵ اسفند ۱۴۰۲ برابر با ۴ رمضان ۱۴۴۵
مرگ زیاد بن ابیه در سال ۵۳ هجری
4 ماه رمضان
مرگ زیاد بن ابیه
زیاد بن ابیه در سال 53 هـ در کوفه به هلاکت رسید.
او مشهور به زیاد بن ابیه، زیاد بن امه، زیاد بن عبید، و زیاد بن سمیّه است؛ و چون پدر زیاد از کثرت معلوم نبود به او زیاد بن ابیه می گفتند.
هنگامی که به معاویه پیوست به او زیاد بن ابی سفیان گفتند و برادر معاویه شد و زنای مادر خود را قبول کرد. سمیّه کنیز حارث بن کلده طبیب بود.
حارث او را به چراندن گوسفندان وادار کرده بود ولی طبع زشت و شهوانی سمیّه آنقدر در صحرا ننگ به بار آورد که حارث او را از خود راند. از آن پس سمیّه اسماً خود را به عبید چوپان ثقفی چسباند و رسماً جزء فواحش طائف در آمد و حیثیت خاندان عبید را هم لکه دار کرد.
برادری او با معاویه یکی از راه هایی بود که معاویه برای جلب زیاد به طرف خود به کار گرفت. او مجلسی ترتیب داد و از عدّه ای به عنوان شاهد در آن جا استفاده کرد که از جمله ابو مریم مشروب فروش طائف بود.
او برخاست و به زیاد گفت :
شبی ابوسفیان به طائف آمد و از من فاحشه ای خواست. در آن شب کسی جز سمیّه نبود. صبر کردیم تا رفت و آمد ها کم شد. سمیّه را برای او فرستادم.
زیاد زنای مادر خود را قبول کرد و برادر معاویه شد !
معاویه هم برای باوراندن این نسب به او خواهرش را به خانه ی او فرستاد و دستور داد چادر از سر بر دارد که مَحرَم اوست !!! زیاد بعد از برادری با معاویه برائت از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام و قتل شیعیان علی بن ابی طالب علیه السلام و غارت اموال آنان را شروع کرد.
دست بریدن، شکم پاره کردن، به دار آویختن، زنده به گور کردن، میل سرخ شده به چشمان شیعیان کشیدن، فرزندان را سر بُریدن، خانه خراب کردن و آتش زدن از جمله کارهای او بود.
عبد الرّحمن بن حسّان را به جرم محبّت علی بن ابی طالب علیه السلام زنده در گور کرد.
در بصره و کوفه سیزده هزار نفر را به جرم شیعه بودن یا به احتمال شیعه بودن کشت، و بعد به معاویه نوشت :
من تا به این حدّ خواسته تو را انجام دادم و این کارها با دست چپم بود.
اگر حکومت حجاز به من واگذار شود با دست راستم که بیکار است همین عمل را انجام می دهم، و تصمیم دارم از مردم عراق در مسجد بخواهم که برائت از علی علیه السلام و مدح خاندان امیّه را علنی نمایند. هر کس قبول نکند او را بِکُشم و خانه ی او را خراب کنم.
چون این خبر منتشر شد، امام حسن علیه السلام و شیعیان نفرین کردند و بعضی امیر المؤمنین علیه السلام را در خواب دیدند که او را نفرین کرد، و آن ملعون قبل از عملی کردن تصمیمش به مرض طاعُون مبتلا شد و به درکات جحیم واصل گردید.
📚 منابع :
1. نفائح العلام : ص 114. و ... .
2. الغدیر : ج 10، ص 227 ـ 216. و ... .
3. شفاء الصدور : ج 1، ص 315، به نقل از ابن خلکان و ابن اثیر. و ... .
4. بحار الأنوار : ج 33، ص 214. و ... .
هدایت شده از سبک زندگی متقین
✅ داستان کوتاه (148)
توبه بدعتگزار چیست؟
مردي دلباخته دنیا بود و دوست داشت به ریاست و زرق و برق دنیا برسـد. هر چه تلاش کرد از راه حلال به هـدف برسد، نتوانست. ناچار از راه حرام وارد شد، باز هم دسـتش به جایی نرسـید. اتفاقا کسـی که از وضع و هدف او آگاه بود، به او گفت: تو که براي رسـیدن به مـال و پست و ریـاست از راههـاي حلال و حرام تلاش فراوان نمودي و به آرزویت نرسـیدي اینک من راهی به تو نشان می دهم که اگر آن را بپیمایی قطعاً به مقصودت خواهی رسید.
مردگفت: آن راه کدام است؟ به من نشان بده.
گفت: دین تـازه اي بسـاز و مردم را به پیروي از آن دعوت کن تـا دور تو گرد آینـد و بـدین وسـیله به مـال و ریـاست دنیایی خواهی رسید.
آن مرد بـدبخت فریب خورد و دین تازه اي اختراع نمود و بساط عوام فریبی را به راه انداخت. طولی نکشـید که عده زیادي را دور خود جمع کرد و شهرت یافت، و در نتیجه ثروتی فراوانی اندوخت و بر جمعی ریاست نمود.
ناگاه از خواب غفلت بیدار شد و پیش خود گفت: واي بر من! این چه خطاي بزرگی بود که مرتکب شدم. براي دنیا بندگان خدا را گمراه کردم!
آنگـاه تصـمیم گرفت براي جبران این خیانت بزرگ، افرادي را که گمراه کرده بود به راه راست و دین حق برگردانـد. او همه را جمع کرد و حقیقت مطلب را با آنان در میان گذارد و گفت: راستش این است که دینی را که من براي شما آوردم، بی اساس و ساختگی است، اکنون شما در راه باطل گام بر می دارید و اگر طالب سـعادت هستید باید دست از دین ساختگی من بردارید و دین حق را پذیرا باشـید.
ولی پیروانش ارزشی به سخنان او ننهادند و گفته هاي او را نپذیرفتند و گفتند: آئین حـق همـان است که به مـا آمـوخته اي. اینـک تـو خـود از دین برگشـته ای و گمراه شـده اي و دروغ می گویی که این دین ساختگی و باطل است.
مرد که چنین دید، زنجیر به گردن خود انداخت و سر آن را به زمین میخکوب کرد و گفت: من هرگز بند زنجیر را از گردن خود باز نمی کنم مگر اینکه خداوند مرا ببخشد و توبه ام را بپذیرد.
خداوند به یکی از پیغمبران آن زمان فرمود: به این مرد دین ساز و گمراه کننده بگو اگر آن قدر مرا بخوانی و ناله و زاري کنی که بند بند اسـتخوانت از هم جدا گردد، تو را نخواهم بخشید، مگر این که افراد گمراه شده را هدایت کرده و به راه راست برگردانی، و مردگانی را که به باطل کشانده اي، زنده کنی و به راه حق هدایت نمایی.
📚 داستانهای بحارالانوار، ج 9، ص 208
📱 کانال سبک زندگی #متقین:
@mottagheen