مَلکا ذکرِ تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راه نمایی
همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی
تو نمایندهی فضلی، تو سزاوار ثنایی...
بَری از رنج و گدازی بَری از درد و نیازی
بَری از بیم و اُمیدی بَری از چون و چرایی
بَری از خوردن و خفتن بَری از شرک و شبیهی
بَری از صورت و رنگی بَری از عیب و خطایی
نتوان وصف ِ تو گفتن که تو در فهم نگنجی
نتوان شبهِ تو گفتن که تو در وَهم نیایی...
لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید
مگر از آتش دوزخ بُوَدش رویِ رهایی
#سنایی