eitaa logo
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
3.8هزار دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
3.8هزار ویدیو
5 فایل
_اینجا؟اکیپِ دهه هشتادیا؛🤏😜 وگوشه دنج از احوالاتمون👀💘 [سعی میکنیم انگیزه بهتون تزریق کنیم جانا🦦😌] کپی از پستا؟حلاله🤌 کپی از روزمرگی؟فرهنگِ فور🤝 با جان و دل شنواییم گیانم:)❤️ https://daigo.ir/secret/6185937938 ❌️ورود آقایون راضی نیستیم❌️
مشاهده در ایتا
دانلود
خب‌خب‌دخترای‌گل‌🙈❤️ میدونم زیاد شد و طول کشید،به بزرگی خودتون حلال کنید عزیزای منن🥲🤍 خیلی خوشحال شدم از اینکه باهاتون صحبت کردم،اگه پیامی جاموند حلالم کنید،حجم پیامها بالا بود😢🫂 التماسِ‌دعا‌دخترای‌خوببب🌸 یاعلی🥺👋🏻
بسم رب خالق توِ : ) )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگوِ توی این شباِ نمیدونیِ من چیه دردمِ : ) ) 𝗝𝗼𝗶𝗻🫀↷ 『 @pezeshk313  』
در هوای گرم این روزها فکر کردن به تو نسیم خنکی ست که دنیایم را نوازش میدهد...))))🌝🤍 𝗝𝗼𝗶𝗻🫀↷ 『 @pezeshk313  』
داننده تویـی ؛ هرآنچه دانـی ، آن دِه 🌔 ! . 𝗝𝗼𝗶𝗻🫀↷ 『 @pezeshk313  』
صلوات بفرست مؤمن ِ 🫀 :)
[بسم ࢪب او] شروع‌فعـٰالیت‌🌱
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
_
حرفایی که شبا بهتون میزنن رو جدی بگیرید ، چون اون موقع مغز خوابیده و قلب حرف میزنه . ‌𝗝𝗼𝗶𝗻🫀↷ 『 @pezeshk313
ای کم حرفِ من اگر بگویمت که کلامت ارامِ من است بیشتر حرف میزنی ؟! 🫠
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
_
یا امام رضا دلم هوای تو کرده شه خراسانی چه می شود که بیایم حرم به مهمانی ؟
برایِ زیباییِ گوشیتون 🌿 : )
نه شبی هست که صبح نشه، نه زمستونی که بهار نشه، صبور باش رفیق 💙 . ‌𝗝𝗼𝗶𝗻🫀↷ 『 @pezeshk313
برای پروفایل های زیباتون 🌿 : )
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
_
با منی که وقتی یکی سرشو میذاره رو شونم نفسامو کوتا تر میکنم تا سرش اذیت نشه از مهربونی حرف نزن :) )
بسم او:)
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
طُ را از خاطر بردم🤍 نویسنده:مریم یوسفی✍🏻 حامد: نازنین خانم شما بفرمایید کنار پدرتون بشینید، بنده می
طُ را از خاطر بردم🤍 نویسنده:مریم یوسفی حامد: نازنین خانم شما بفرمایید کنار پدرتون بشینید، بنده می خوام در جوار آرسام خان باشم تا بیشتر با هم آشنا بشیم. منم از خدا خواسته بدون فوت وقت رفتم وکنار بابا نشستم. سرمو پایین انداخته بودم و داشتم با انگشتای دستم بازی میکردم، حوصلم سر رفته بود، دیگه نمی دونم چرا استرسم زیاد نداشتم! همه داشتن به صورت دو به دو با هم صحبت میکردن، زیر چشمی به آرسام نگاه کردم، سرش پایین بود و با سر حرف های حامد رو تایید می کرد، ولی تابلو بود حواسش اصال به صحبت های حامد نیست! استرس از سر و روش می بارید. با دستمال کاغذی دونه های درشت عرق رو از روی پیشونیش پاک میکرد. صورت سفیدش کمی قرمز شده بود. بابا اینکه از دخترا بدتر بود! باز صد رحمت به خودم! انگار من اومدم خواستگاریش! این بار با دقت براندازش کردم. چقدر خوش تیپ شده بود، کت و شلوار مشکی مارک دار با پیراهنی به رنگ یاسی تنش بود. موهای خوش حالتشو، مدل نیمه فشن درست کرده بود که خیلی بهش می یومد، یه جورایی عاشق مو های پر پشت و پر کالغیش بودم و همین طور عاشق چشمای درشت و سیاه رنگش که بی شباهت به چشم های مادرش نبود. با اون مژه های بلند و مشکی و ابرو های پهن و پر پشت که کمی زیرشو تمیز کرده بود. بینی عقابی و لب و دهنی متناسب داشت. پوستش مثل خودم سفید بود. چه شود، من سفید اونم سفید بچمون میشه شیر برنج! از تصور بچمون خندم گرفت. با تک سرفه ی بلند مامان بی اختیار نگاهمو از صورت آرسام گرفتم و به طرف مامان مهناز برگشتم. اوه اوه اوه مامان با نگاه غضبناکی با چشم و ابروبه من اشاره کرد، به خودم اومدم و لبخندمو جمع کردم. اصال حواسم نبود دوساعت داشتم با لبخند گَلِ گشادی شازده دوماد و دید می زدم، سریع سرمو پایین انداختم. خدا کنه مامان آرسام ندیده باشه و گرنه پیش خودش میگه چه دختر سبکی، از االن داره پسرمو قورت میده وای به حال بعداً! حواسمو پرت صحبت های بابا و پدرآرسام کردم. حسابی گرم صحبت بودن. حرفاشون حول محور گرونی و سیاست و وضعیت اقتصادی کشور می چرخید. چنان درباره ی سیاست های کشور نظر می دادن که گمون میکردی واقعا صحبت هاشون توی سیاست کشور تاثیر میذاره! بابای ما هم دسته کمی از یک سیاستمدار نداشت و ما نمی دونستیم. بحث مورد گفتت و گوی مامان با مادر آرسام هم درباره ی کمر درد و پا درد و آشپزی و جوونای این دوره زمونه بود که نسرین گاهی خودشو توی صحبت هاشون داخل می کرد و اظهار نظر می فرمود. حامد هم از قرار معلوم مخ آرسام بیچاره رو توی فرغون گذاشته بود و با حرف هاش داشت سرشو می خورد چون یک ریز فقط حامد فک میزد، از من دورتر نشسته بودن، نتونستم موضوع مورد گفتگوشون رو اکتشاف کنم. من بیچاره هم بس که با ناخن های دستم ور رفتم، ناخن هام یک مانیکور حسابی شده بود. دیگه داشتم حسابی کالفه میشدم که پدر آرسام با حرفش همه رو دعوت به سکوت کرد. -خوب دیگه از هر چه بگذریم سخن دوست خوش تر است. بعد رو به بابا ادامه داد.