..
🌼🌸
✍ راز آرامش و فراغت از اضطراب چیست ؟
🔹مردی سوار هواپیما شد .
سمینارش تازه به پایان رسیده بود .
او مرفت تا در سمینار بعدی شرکت کند ،
و دیگران را بهسوی خدا بخواند ،
و به رحمت الهی امیدوار سازد .
🔸هواپیما از زمین برخاست .
مدتی گذشت .
همه به گفتوگو مشغول بودند .
مرد در افکارش غوطهور بود که ،
در جلسه بعدی چه بگوید و چگونه بر مردم تأثیر بگذارد .
ناگاه ، چراغ بالای سرش روشن شد که کمربندها را ببندید .
🔹 اندکی بعد ، صدایی از بلندگو به گوش رسید :
لطفاً همگی در صندلیهای خود بنشینید . طوفان بزرگی در پیش است .
🔸 موجی از نگرانی به دلها راه یافت ،
امّا همه کوشیدند ظاهر خود را آرام نشان دهند .
کمی گذشت .
🔹 طوفان شروع شد .
صاعقه زد و نعره رعد برخاست .
کمکم نگرانی از درون دلها به چهرهها راه یافت .
بعضی دست به دعا برداشتند .
طولی نکشید که هواپیما در طوفانی خروشان بالا و پایین میرفت .
گویی هماکنون به زمین برخورد میکند ،
و از هم متلاشی میگردد .
🔸 مرد نیز نگران شد .
اضطراب به جانش چنگ انداخت .
از آن همه مطالب که برای گفتن به مردم در ذهن اندوخته بود ،
هیچ باقی نماند .
سعی کرد اضطراب را از خود دور کند ،
امّا سودی نداشت .
🔹 نگاهی به دیگران انداخت .
همه آشفته بودند و نگران ،
که آیا از این سفر جان سالم به در خواهند برد ؟
🔸 ناگاه نگاهش به دخترکی خردسال افتاد . آرام و بیصدا نشسته بود ، و کتابش را میخواند .
آرامشی زیبا چهرهاش را در خود فروبرده بود .
🔹 هواپیما زیر ضربات طوفان مبارزه میکرد .
انگار طوفان مشتهای خود را به هواپیما میکوفت .
امّا هیچکدام اینها در دخترک تأثیری نداشت .
گویی در گهواره نشسته ، و آرام تکان میخورد ،
و در آن آرامش #بیمانند به خواندن کتابش ادامه میداد .
🔸مرد ابداً نمیتوانست باور کند .
او چگونه میتواانست چنین ساکت و خاموش بماند ،
و آرامش خویش را حفظ کند ؟
🔹 بالاخره هواپیما از چنگ طوفان رها شد ،
و فرود آمد .
مسافران شتابان هواپیما را ترک کردند ،
امّا مرد میخواست راز این آرامش را بداند .
همه رفتند .
او ماند و دخترک .
🔸 مرد به او نزدیک شد ،
و از طوفان سخن گفت ،
و سپس از آرامش او پرسید که :
چرا هیچ هراسی در دلش نبود ،
زمانی که همه آشفته بودند ؟
🔹 دخترک به سادگی جواب داد :
چون خلبان پدرم بود .
او داشت مرا به خانه میبرد .
اطمینان داشتم که هیچ نخواهد شد ،
و او مرا در میان این طوفان به سلامت به مقصد خواهد رساند .
🔸 گویی آب سردی بود بر بدن مرد ،
سخن از اطمینان گفتن ،
و خود به آن ایمان داشتن ،
این است راز :
(( #آرامش_و_فراغت_از_اضطراب )) .
🔹 به خدای مهربانیها اعتماد کنیم ،
حتی در #سهمگین_ترین_طوفانها ،
و بدانیم او #خلبان_ماهری است .
🌹🌺
👨⚕ #دکترعلی_مکرمی 💉💊🩺
╭━⊰🌹❀🕊❀🌹🍀⊱━╮
๛🌼
•┈┈•❀🌸❀•┈┈•
Join✨ 📚 https://eitaa.com/joinchat/2125201763C9d6e859d22🖌
╰━⊰🌹❀🕊❀🍀🌹⊱━╯