..
🌸🍃
✅ #داستان_تربیتی_واقعی
✍ معلّم از دانشآموز سوالی کرد امّا او نتوانست جواب دهد ، همه او را تمسخر کردند .
معلّم متوجّه شد که او اعتماد به نفس پایینی دارد . زنگ آخر وقتی همه رفتند معلّم ، او را صدا زد و به او برگهای داد که بیت شعری روی آن بود و از او خواست آن بیت شعر را حفظ کرده و با هیچکس در این مورد صحبت نکند .
🔹روز بعد ، معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن را پاک کرد و از بچّهها خواست هرکس توانسته شعر را سریع حفظ کند ، دستش را بالا ببرد .
تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز بود .
بچّهها از این که او توانسته در فرصت کم شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند .
🔸معلّم خواست برای او دست بزنند . معلّم هر روز این کار را تکرار میکرد و از بچّهها میخواست تشویقش کنند .
دیگر کسی او را مسخره نمیکرد و دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره او را " خِنگ " مینامیدند ، نیست و تمام تلاش خود را میکرد که همیشه احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن را حفظ کند .
🔹آن سال با معدّلی خوب قبول شد . به کلاسهای بالاتر رفت . وارد دانشگاه شد . مدرک دکترای فوق تخصص پزشکی گرفت و اکنون پدر پیوند کبد جهان است .
#کتاب_زندگانی_دکتر_ملک_حسینی
📚
.