eitaa logo
✳️حکایات فرزانگان✳️
971 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
544 ویدیو
13 فایل
حکایات جالب ،پنداموز و شیرین از ائمه اطهار علیهم السلام ، بزرگان و فرزانگان @pharzanegan شالیزار سبز @shalizar_sabz ویراستی @azims برای ارتباط و ارسال پستهای مناسب این کانال ،از لینک زیر استفاده کنید. https://eitaa.com/a_sanavandi
مشاهده در ایتا
دانلود
شــیخ اجــل ســعدی میگویــد: حاتــم طایــی را گفتنــد: از تــو بــزرگ همت تــر در جهــان دیــده ای یــا شــنیده ای؟ گفــت: بلــی! روزی چهــل شــتر قربانــی کرده بودم بـزرگان عـرب را دعـوت نمـودم. پـس بـه گوشـه ی صحرایـی بـه حاجتـی بیرون رفتـه بـودم. خـار کنـی را دیـدم پشـته فراهـم آورده. گفتمـش: بــه مهمانــی حاتــم چــرا نــروی کــه خلقــی بربســاط (ســفره )او گـرد آمدنـد؟ گفـت: هـر کـه نـان از عمـل خویـش خـورد منت حاتـم طایـی نبـرد، مـن او را انصـاف دادم و به همت جوانمــردی، از خــود برتــر دیــدم. |عضو شوید 👇 ┏━🇯‌🇴‌🇮‌🇳━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓ eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc ┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━━━━━━━━┛
✨﷽✨ ✍وقتى که «حاتم طایى» از دنیا رفت، برادرش خواست جاى او را بگیرد. حاتم مکانى ساخته بود که ۷٠ در داشت. هرکس از هر درى که مى‌خواست وارد مى‌شد و از او چیزى طلب مى‌کرد و حاتم به او عطا مى‌کرد. 🔸برادرش خواست در آن مکان بنشیند و حاتم‌بخشى کند! مادرش گفت: تو نمى‌توانى جاى برادرت را بگیرى، بیهوده خود را به زحمت مینداز. برادر حاتم توجه نکرد. 🔸مادرش براى اثبات حرفش، لباس کهنه‌اى پوشید و به‌طور ناشناس نزد پسرش آمد و چیزى خواست. وقتى گرفت از در دیگری رجوع کرد و باز چیزى خواست. برادر حاتم با اکراه به او چیزى داد. 🔹چون مادرش این بار از در سوم بازآمد و چیزى طلب کرد، برادر حاتم با عصبانیت و فریاد گفت: تو دو بار گرفتى و باز هم مى‌خواهى؟ عجب گداى پررویى هستى! 🔸مادرش چهره خود را آشکار کرد و گفت: نگفتم تو لایق این کار نیستى؟ من یک روز ۷۰ بار از برادرت به همین شکل چیزى خواستم و او هر بار مرا رد نکرد. 🔴 ، . |عضو شوید 👇 ┏━🇯‌🇴‌🇮‌🇳━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓ eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc ┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━━━━━━━━┛