در یکی از مجالس زنانه که بطور سیار در بین بوستان های ششم تا هشتم خیابان پاسداران تهران تشکیل می شد، خانمی در تمام این جلسات شرکت داشت که از سنین جوانی تا حال که دوران کهولت را می گذراند، علاوه بر تقید به نماز شب بعد از هر نماز یومیه به یک یک معصومین علیهم السلام و به چهار ملک مقرب پروردگار ( جبرائیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل) سلام می رساند.
در یکی از این جلسات پس از ختم برنامه، که معمولاً گفتگوهایی بین حاضرین پیش می آمد این بانو که بسیار کم سخن و موقر بود، گفت:
چندی قبل درب خانه ام صدا کرد، در را باز کردم، دیدم مردی در لباس عربی است، به من سلام کرد، جواب سلامش را دادم. گفت: می خواستم در خانه چهارمی شخصی را قبض روح کنم چون عبور از در این منزل است خواستم جواب سلام های شما را بدهم. این را گفت و رد شد.
من که از دیدن این شخص عرب که با کلام و لهجه فارسی سخن گفت، آن هم از قبض روح و جواب سلام متحیر شده بودم و به خوبی و به زودی از تحلیل این جریان بر نمی آمدم به فکر فرو رفتم. دیری نگذشت که صدای شیون و گریه از دور به گوشم رسید. چون این صدا از همان طرف بود که آن مرد عرب اشاره کرد و رفت، از منزل بیرون آمدم. متوجه شدم در منزل چهارم، یکی از همسایگان فوت کرده است. بر من مسلم شد که آن شخص عزرائیل و یکی از چهار فرشته مقرب پروردگار بود که من همیشه بعد از نماز به آنان سلام می رساندم.(۱)
(۱) گفتارهای ارزنده صفحه ۱۵۸
#حکایت_فرزانگان
#سلام_عزرائیل
👇🇯🇴🇮🇳
🆔 eitaa.com/pharzanegan
✾࿐ᭂ༅•❥🌺🌺🌺🌺❥•༅ᭂ࿐✾
عنایت امام رضا(ع)
آيه الله وحيد خراساني نقل كرد : مدت بيست سال در مدرسه حاج حسن مشهد تحت سرپرستي مرحوم حاج شيخ حبيب الله گلپايگاني - كه سالها در مسجد گوهر شاد امام جماعت بود - بودم . ايشان روزي به من فرمود :
« مدتي در تهران مريض و بستري شدم . روزي به جانب حضرت رضا عليه السلام رو كرده گفتم : آقا ! من چهل سال تمام پشت در صحن، در سرما و گرما ،سجدهي عبادت پهن كرده ،نماز شب و نوافل مي خواندم و بعد خدمت شما شرفياب مي گشتم حال كه بستري شدهام، به من عنايتي بفرماييد . ناگاه در همان حال بيداري ديدم در باغ و بستاني خدمت حضرت رضا عليه السلام قرار دارم ايشان از داخل باغ گلي چيده به دست من دادند من آن گل را بوييدم و حالم خوب شد جالبتر آن كه دستي كه حضرت رضا عليه السلام به آن دست گل داده بودند، چنان با بركت بود كه بر سر هر بيماري ميكشيدم، بيدرنگ شفا مييافت ! البته در همان روزهاي نخست با يك مرتبه دست كشيدن بيماريهاي صعب العلاج بهبود مي يافت، ولي بعد از مدتي كه با اين دست با مردم مصافحه كردم، آن بركت اوليه از دست رفت و اكنون بايد دعاهاي ديگري را نيز بر آن بيفزايم تا مريضي شفا يابد .»
#امام_رضا
#حکایت_فرزانگان
آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند آيا بود كه گوشهي چشمي به ما كنند؟
#حکایات_فرزانگان |عضو شوید 👇
┏━🇯🇴🇮🇳━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━┛