هدایت شده از مؤسسهٔ پژوهشی حکمت و فلسفه ایران شعبهٔ قم
.
✅ انتخاب کتاب «اندیشهنامه علوم عقلی اسلامی» به عنوان اثر شایسته تحسین، در بیستوچهارمین همایش کتاب سال حوزه
✅ همکاران علمی مؤسسهی پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و بهخصوص همکاران علمی و مدیر شعبهی قم، کسب این افتخار را به جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای دکتر مهدی عبدالهی، مؤلف و مدوّن این اثر ارزنده، تبریک گفته و آرزوی دوام توفیق برای ایشان میکند.
🆔 @irip_ir
هدایت شده از پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
🗒نشست علمی انسان شناسی متکلمان امامیه تا قرن پنجم هجری
🎙ارائه دهنده :خانم دکتر سعیده سادات نبوی
📒دبیر علمی :دکتر اصغر رمضانی
📁 لینک ورود به جلسه
🌐Dte.bz/philconf
📅زمان: یکشنبه ۱۴۰۱/۱۲/۱۴
⏰ساعت ۱۰ تا ۱۲
📁مکان: قم، پردیسان، انتهای بلوار دانشگاه ،پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی،طبقه دوم، تالار سردار شهید سلیمانی
➖مجری:پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی و مرکز همکاریهای علمی و بین الملل
⬅️پژوهشگاه را در فضای مجازی دنبال کنید
🌐 https://takl.ink/Isca.ac.i
✅ ✅✅ کرسی ترویجی «اینهمانی شخصیت و نفس؛ مشکلات و پاسخها» در راستای کرسی تخصصی: نیاز اینهمانی شخصیت به نفس با ارائه حجت الاسلام والسملمین دکتر سید جابر موسوی راد (عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی) و با حضور ناقد محترم دکتر مهدی ذاکری (استاد دانشگاه تهران) برگزار شد.
✅✅✅✅ گزارشی از برگزاری کرسی ترویجی «اینهمانی شخصیت و نفس؛ مشکلات و پاسخها»
در راستای کرسی تخصصی: نیاز اینهمانی شخصیت به نفس
ارائه دهنده: سید جابر موسوی راد
ناقد: دکتر مهدی ذاکری
✅✅✅ در ابتدای این کرسی ترویجی که به تاریخ شنبه 6/12/1401 در تالار شهید سلیمانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و از طرف گروه فلسفه پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی برگزار شد، در ابتدا دبیر جلسه، آقای ذوالفقار ناصری ضمن بیان مقدمهای دربارۀ مووضع اینهمانی شخصیت در فلسفه، به معیارهای مختلف متفکران درباره اینهمانی شخصیت پرداختند و معمولاً معیارهایی که دیدگاههای مادیانگار در این زمینه ارائه میدهند، با توجه به مبانی الهیاتی قابل قبول نیستند و این متفکران مجبورند به معیارهای تجرد نفس روی آورند و دکتر موسویراد در این کرسی ترویجی قصد دارند، همین ایده را استدلالی کنند.
✅✅✅✅ در ادامه دکتر موسویراد به ارائه کرسی علمی خود پرداختند و گفتند: امروزه در فلسفهی غرب، نظریات مادیانگارانهی اینهمانی شخصیت نظیر معیار بدنی و زیستی، معیار مغزی، معیار حافظه و معیار استمرار روانشناختی با مشکلات زیادی مواجه شده است و ایرادات آنها آشکار شده است. اما همچنان برخی معتقدند نمیتوان اینهمانی شخصیت را بر مبنای نفس توضیح داد؛ زیرا پذیرش جوهری مجرد به نام نفس، با مشکلات دیگری نظیر عدم تبیین کیفیت ارتباط دو جوهر کاملا متفاوت، عدم تبیین علت ارتباط نفس با بدنی خاص و ناسازگاری با اصل بستار علی فیزیک مواجه است. اما به نظر میرسد معیار نفس با هیچ مشکل فلسفی و عقلی مواجه نبوده و به بهترین وجه میتواند اینهمانی شخصیت را تبییین کند.
مهمترین مشکلاتی که پذیرش نفس با آنها مواجه بوده و خلاصه پاسخ به آنها به شرح ذیل است:
1. مشکل عدم تبیین کیفیت ارتباط دو جوهر کاملا متفاوت
یکی از مهمترین نقدهایی که بر نظریّه دوگانه انگاری توسط فیلسوفان مادّی انگار طرح شده، این است که جوهر مادّی و جوهر ذهنی، دو جوهر متمایز از هم هستند و دو جوهر متمایز از هم، نمیتوانند بر هم اثر بگذارند.
پاسخ: برخی از فیلسوفان غربی چنین پنداشتهاند که تأثیر و تأثر جوهر مادی و غیرمادی نسبت به هم محال است، در حالی که محال بودن این تأثیر و تأثّر نه بدیهی است و نه دلیلی بر آن اقامه شده است؛ تنها چیزی که وجود دارد این است که در اینجا تأثیر و تأثر در دو جوهر متمایز از هم اتّفاق افتاده است و اینجا هم هیچ مشکلی به وجود نمیآید. خداوند به عنوان فاعل مطلق، با وجود تمایزی که با مادّیات دارد، به طور مستقیم بر روی اشیاء اثر میگذارد و این امر نه تنها محال نیست، بلکه دلائل فراوان عقلی بر فعلیّت آن دلالت دارد. پس اگر تأثیر گذاری خداوند بر عالم مادی محال نباشد، هرگز نمیتوان گفت تأثیرگذاری دو امر مجرّد و مادّی بر روی هم محال است؛ هیچ دلیلی بر محال بودن این اثرگذاری نیست. به تعبیر یکی از فیلسوفان ذهن معاصر، بسیاری از اوقات جواهر فیزیکی متمایز بر روی هم اثر علّی دارند، به همین نحو هیچ مانعی وجود ندارد که دو جوهر فیزیکی و غیرفیزیکی هم بتوانند بر روی هم اثر بگذارند
البته علوم بشری راجع به کیفیت این تعامل اطلاعاتی ندارد، اما این امر هم مشکلی را ایجاد نمیکند، زیرا اساساً تجربه، تنها نوع تعامل دو شیء مادّی را میتواند تبیین کند و نسبت به کیفیّت تعامل بین امر مجرّد و مادّه ساکت است؛ زیرا تجربه محدود به مادّه و مادّیات است و نمیتواند هیچ قضاوت ایجابی یا سلبی نسبت به وجود و نوع تعامل مجرّدات داشته باشد؛ در عین حال، این مطلب بدان معنا نیست که این نوع تعامل، هیچ نوع تبیینی ندارد؛ بلکه به این معنا است که تبیین این مسئله را باید در خارج از علوم تجربی، و در علوم عقلی و فلسفی جستجو کرد؛ همانند سایر اموری که تجربه نسبت به آنها ساکت است ولی تبیین آنها در فلسفه یافت میشود.
از سوی دیگر از منظر فلسفهی اسلامی میتوان علّت تأثیر بدن بر روی نفس را تبیین کرد و هم تأثیر بدن بر روی نفس. علّت تأثیرگذاری بدن بر نفس این است که نفس، در عالم کنونی و فعلاً، به مادّه تعلق گرفته و این نوع تعلّق، سبب تأثیرگذاری بدن بر روی نفس میشود. علاوه بر این که میتوان تبیینی الهیات ارائه نمود و گفت خداوند (به عنوان فاعل تمام اشیاء) اراده نموده تا این تعلّق صورت بگیرد؛ لذا فیلسوفان مسلمان حتّی اصل وجود نفس را که جوهری مجرّد است، دلیلی بر اثبات وجود خداوند دانستهاند.
امّا علّت تأثیرگذاری نفس بر روی بدن این است که نفس وجودی قویتر نسبت به بدن دارد و خصوصاً با در نظر گرفتن تعلّقش به بدن، وجود اقوی میتواند در وجود ضعیفتر اثر بگذارد؛ چنانچه این نوع اثرگذاشتن حتّی بر فرض عدم تعلّق نفس به بدن هم متصوّر است؛ نظیر تأثیرگذاری نفوس قوی اولیای خدا بر روی اشیاء مادّی و حتّی تأثیرگذاری نفوس قوی مرتاضان بر روی اشیاء مادّی.
2. مشکل عدم تبیین علّت ارتباط نفس با بدنی خاص
نقد دیگری که شبیه ایراد قبلی است، چنین است که بر فرض بتوان امکان تعامل دو جوهر متباین را تبیین نمود، اما مشکل تبیینی دیگر این است که چرا نفس با بدنی خاص ارتباط دارد و بدن نیز با نفس خاص خویش ارتباط دارد. جیگون کیم این مشکل را مشکل مرتبط و جفتشدن علّی (the causal paring problem) میخواند. اگر یک گلوله به دو فرد الف و ب برخورد کند، میتوان تبیینی فیزیکی ارائه داد که چون جهت تفنگ ابتدا به سمت الف و سپس به سمت ب بوده، این دو نفر کشتهشدهاند. در این مثال، میتوان ارتباط علت و معلول را تبیین نمود. اما اگر گفته شود که نفس و بدن با هم ارتباط دارند، نمیتوان تبیینی مکانی از این علیت آن ارائه نمود؛ زیرا نفس از سنخ موجودات مادی نبوده و فاقد مکان است. بنابراین در اینجا این مشکل مطرح میشود که چرا حالت ذهنی خاصی با بدن خاصی در ارتباط بوده است و بر روی بدن دیگران اثری نگذاشته است. از نگاه جیگون کیم، تنها زمانی میتوان تبیینی علّی از جفتشدن و ارتباط معلول و علت ارائه داد، که علت و معلول اموری مکانمند باشند، اما با فرض مکانمندنبودن نفس، هرگز نمیتوان کیفیت این ارتباط و جفت شدن را تبیین نمود. عالم مجرّداتی که دکارت تصویر میکند، عالمی است که در آن هرکدام از مجرّدات برای خود در آن ساکن بوده و هیچگاه نمیتوانند تأثیر علّی بر هم بگذارند.
فیلسوفانی چون ریچارد سوئينبرن در پاسخ به این نقد چنین میگوید که نفس در روندی خاص از جنینی خاص به وجود میآید. بنابراین این که نفس الف از جنین الف به وجود آمده، معیّن میکند که نفس الف فقط با بدن الف در ارتباط باشد. این دیدگاه سوئينبرن از این مبنای فلسفی خود نشات گرفته که معتقد است چنین نبود که نفس و بدن از قبل وجود داشته و سپس به هم تعلق بگیرند، بلکه وی معتقد است زمانی که بدن یک موجود زنده به درجهی خاصی از تکامل برسند، بدن پیشرفته موجب ایجاد نفس میشود و همین امر ارتباط بین بدن با نفسی خاص را شکل میدهد. اما این که چرا بدن انسان نفس خاصی را به وجود آورده (مثلا نفس الف، نه نفس ب) مسئلهای است که تبیین علمی برای آن وجود ندارد و البته این امر، مشکلی برای مسئله ایجاد نمیکند. امروزه در فیزیک گفته نمیشود که در جریان پدید آمدن خلقت و انفجار بزرگ، چرا ترکیب (سوپ) اولیه ماده و انرژی الکترونهای خاصی را (و نه الکترونهای دیگر را) به وجود آورده است. به همین نحو، ما نمیدانیم که چرا بدن الف، نفس الف را به وجود آورده (نه نفس ب)، ولی این امر مشکلی برای پذیرش جوهر نفسانی ایجاد نمی کند.
در تکمیل پاسخ سوئين برن میتوان گفت علاوه بر تبیین فلسفی فوق (تعلق نفس به بدنی خاص بر مبنای تکامل تدریجی بدن) میتوان تبیینی الهیاتی نیز از این مسئله بدین نحو ارائه داد که خداوند با حکمت و توانایی مطلق خود مشخص میکند هر نفسی به کدام بدن تعلق بگیرد. بنابراین ارتباط نفس با بدنی خاصّ نمیتواند مشکلی تبیینی برای پذیرش نفس فراهم آورد.