#بخوانید
💠 خاطره ای از اوایل جنگ
🌴 خرمایی که هیچ کس به آب لب نزد ‼️
🌷 #بیسیمچی_شهید
اوایل جنگ بود. در عملیات برون مرزی ما در پایگاه دزلی (منطقه مرزی جبهه مریوان) رفت و آمد داشتیم . یکی از افراد بیسیم چی پایگاه درخواست میکرد که مرا هم با خود ببرید. به او گفتیم که سازمان ما با شما تفاوت دارد
و نمیتوانیم شما را با خود ببریم او اصرار میکرد و میگفت چه کسی باید اجازه بدهد که من با شما بیایم و گفتیم آقایی مسئول مخابرات مریوان.
پس از مدتی با گرفتن موافقت آقایی با ما همراه شد .
وقتی که به یک عملیات رفتیم،حسین هم شرکت کرد.هدف یک پاسگاه عراقی مقابل قله ملخ خور بود.به آنجا حمله کردیم. در آن عملیات موفقیت خوبی به دست آوردیم و تعداد ی سلاح به غنیمت گرفتیم. در مسیر بازگشت بر اثر باد شدید بهمن اتفاق افتاد و آنها دچار بهمن شدند و راه خود را گم کردند به همین ترتیب مدتها در کوه و برف و یخبندان سرگردان بودند. تا افراد یکی یکی انرژی خود را از دست دادند .
به هر صورت پس از مدتی بر اثر خستگی وگرسنگی ۴ نفر از برادران از ادامه مسیر باز ماندند ودر حال یخ زدن بودند.
یکی از افراد که در کیف خود یک دانه خرما پیدا کرده بود گفت من آمدم این خرما را به یکی از دوستان دادم گفتم بیا اقلاً با این یک حبه خرما کمی انرژی میگیری، قبول نکرد!!! و گفت آن را به نفر دوم بده او از من ضعیفتر است به همین ترتیب نفر دوم و نفر سوم و نفر چهارم همه امتناع کردند برگشتم به نفر اول دیدم او شهید شده رفتم سراغ دومی دیدم او هم شهید شده رفتم سراغ سومی و چهارمی دیدم همه شهید شدند.
با ناراحتی واستیصال رو به آسمان فریاد زدم و یک رگبار به هوا بستم.
صدای رگبار باعث شد که دوستان موقعیت آنها را پیدا کنند و سراغشان بروند در حالی که فاصله انها از محل خودی کمتر از یک کیلومتر بود .
حسین بیسیم چی هم بین آن ۴ شهید بود .
من کوله او را بررسی کردم نامهای را دیدم در نامه نوشته شده بود: حسین جان فرزندمان به زودی به دنیا میآید برای تولدش بیا.
او در جواب نوشته بود اگر فرزند ما دختر بود اسم او را زهرا و اگر پسر بود اسم او را حسین بگذارید من او را نمیبینم دیدار ما به قیامت .
من آن موقع فهمیدم که چرا وی اصرار داشت که حتماً در عملیات شرکت کند.
او ازشهادت خود خبر داشت.وی در نامهاش نوشته بود که؛ خدا را شکرگزارم که نام مرا در لیست شهدا قرار داد.
راوی: رضا غزلی
(به نقل از پیشکسوت و رزمنده قدیمی سیاوش جبه داری، همرزم شهید پیچک)
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
هدایت شده از آلبوم خاطرات
باسلام و احترام
دوستان عزیز
جهت اطلاع از عکسهای قبلی ( سری جدید)
میتوانید با رفتن به منوی سمت راست بالا صفحه و با کلیک روی گزینه « جستجو »
و تایپ کلمه « سری جدید »
تصاویر قبلی راهم ملاحظه فرمایید
با تشکر
http://eitaa.com/photo_430
#شهید محمد تقی تیموری
شهدای لشکر 10 سیدالشهدا گردان المهدی
@bonyadalborz1
#بنیاد_حفظ_آثارو_نشر_ارزش_های_دفاع_مقدس_استان_البرز
هدایت شده از آلبوم خاطرات
✅ کانال آلبوم خاطرات
رزمندگان گردان حضرت امام سجاد علیه السلام
اردوگاه کوثر
اهواز ، سال ۶۵
🔼 سری جدید ۱۱
لشکر ده حضرت سید الشهداء علیه السلام
@eitaa.com/photo_430