شبی بارانی در غار
🍃🌺 #ارتفاعات_قمیش
🌺#عملیات_بیت_المقدس_2
لشگر10سیدالشهداء(ع)
✍️✍️✍️ راوی:برادر #تخریبچی_مجتبی_قاسمی
من در عملیات #بیت_المقدس_2 با برادر
#سعید_گلشن و
#مرتضی_رسولی و
#سلیمانی_کوچولو
به دسته ویژه #گردان_حضرت_علی_اکبر_(ع) مامور شدیم.
یک شب قبل از عملیات با گردان به سمت غاری که در ارتفاع قمیش بود راه افتادیم که حدود ۷ ساعت پیاده روی کردیم و بعد از شهر ماووت به اون رودخانه رسیدیم البته یادم رفته اسمش رو و قرار شد از روی پل چوبی که طناب درست شده بود رد بشیم و در داخل غار استراحت کنیم.
ما به غار رسیدیم اما غار پر از نیرو بود و ما باید بیرون غار استراحت می کردیم .
همه در کیسه خواب خود خوابیدیم و وقتی از خواب بلندشدیم دیدم دوستان یک پلاستیک بزرگ روی بچه ها انداختن که خیس نشن آخه بارون گرفته بود .
شب بعد به سمت منطقه عملیات رفتیم قرار بود ما پشت سر #گردان_المهدی_(ع) حرکت کنیم و درنهایت بعد از گرفتن تپه قمیش خط پدافندی تشکیل بشه اما متاسفانه به دلایلی نشد.
عراقی ها شروع کردن به سمت ما تیر اندازی کردن و مسئول دسته دستور داد که به عقب برگردیم برادر گلشن اون شب در تب می سوخت ولی هیچ نمیگفت.در مسیربرگشت راه رو گم کردیم و به میدان مین برخوردیم.
سعید مسئول ما بود باهم به این نتجیه رسیدیم که اگر بشود راه دیگری پیدا کنیم که خدایی نکرده بچه ها اتفاقی براشون پیش نیاد رفتیم وبه یکی از مقرهای دشمن برخورد کردیم و برگشتیم و ترجیح دادیم از میدان مین رد بشیم و سعیدشروع به زدن معبر کرد و از میدان رد شدیم .
عراقی ها رد ما رو دنبال کردند و نارنجک به سمت ما پرتاب کردند.
ما یک مسیر مال رو را پیدا کردیم و با توکل به خدا حرکت کردیم و به عقب برگشتیم بعدا متوجه شدیم که بیشتر بچه های گردان المهدی توسط عراقی ها اسیر شده اند
15.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#عملیات_بیت_المقدس_2
دیماه 1366 ارتفاعات مشرف به شهر ماووت
#موقعیت_غار
✅موقعیت غار ، نقطه رهایی رزمندگان لشگر10سیدالشهداء(ع) در این عملیات که در بارش باران و برف به عنوان سر پناه رزمندگان بود و حماسه سازان عملیات بیت المقدس 2 در تاریکی شب و در حالیکه باران و برف می بارید و سرمای استخوان سوز آزار دهنده بود برای یورش به دشمن بعثی حرکت کردند
#یادوخاطره_شهدای_عملیات_بیت_المقدس_2_گرامیباد
#جنگ_تحمیلی
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
8.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 #اعلام_رمز_عملیات_بیت_المقدس_2
توسط سردار حاج علی فضلی، فرمانده لشگر10 سیدالشهدا (ع)
🌴 #یافاطمه_الزهرا (س)
⏳ 25 دیماه 1366
⚪️ عملیات در سرمای 20 درجه زیر صفر در حال بارش برف❄️⛈🌧
#دفاع_مقدس
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
#مزد_جانانه_اى_كه_همان_موقع_پرداخت_شد!
⚪️ خاطره ای از بیت المقدس ۲ 👇
🌷اولین عملیاتی که اعزام شدم بیت المقدس ۲، بهمن ماه سال ۱۳۶۶ منطقه عملیاتی غرب و در کردستان بود که ۱۶ ساله بودم. شبی که برای عملیات رفتیم به شدت برف می بارید و در یک جاده بسیار ناهموار که به خاطر برف، گل آلود شده بود حرکت می کردیم. من تصور می کردم که ما نمی توانیم به مقصد برسیم.
🌷یک فرمانده گردان داشتیم به نام آقای محتشم که آن زمان، وزن بالایی داشت. ما در یک ستون حرکت می کردیم و وی کنار ما خارج از ستون می آمد. مسیر ما که مشخص بود و او چون در کنار ما حرکت می کرد در گل تا کمر فرو رفت که چند نفر از بچه ها کمک کردند تا خارج شود. این را گفتم که بگویم با همچین مشکلات و مسائلی در عملیات روبرو می شدیم.
🌷تصور من این بود که ما در یک جاده مشخصی حرکت می کنیم و در نهایت به مکان مشخصی رسیده و بعد از آماده کردن اسلحه ها به دشمن حمله می کنیم، ولی در واقع به این شکل نبود و مقدمات و پیش درآمدهای عملیات، خیلی سختی داشت تا به مکان اصلی برسیم.
🌷در همین عملیات، باید از صخره ای بالا می رفتیم که شیب خیلی تند و تیزی داشت. یکی از دوستان به نام آقای «غنچه» متوجه شده بود که چون بخشی از صخره شیب تند دارد و به خاطر بارش برف، گل آلود و لیز شده است و امکان دارد رزمنده ها سُر بخورند، در آن سرما و برف و بوران ایستاده بود. یک دست خود را به یک درخت گرفته بود تا خود را مهار کند و با صدای رسا می گفت: «اینجا خیلی سُر است و هر کسی آمده، زمین خورده، دستتان را به من بدهید.»
🌷بچه ها هم دست او را می گرفتند و از آن قسمت بالا می رفتند. به حدود ۳۰۰ نفر کمک کرد. همان لحظه پیش خودم گفتم چقدر قدرت و عظمت می خواهد که در همچین سرمایی که کسی به فکر دیگری نیست یک نفر ایثار کرده و در این سرما ایستاده و دست دیگران را می گیرد. صبح علی الطلوع که به منطقه آتش رسیدیم، گفتند که آقای غنچه شهید شده است.
🌷....این نشان می دهد که خداوند عالم، مزد افرادی که ایثار جانانه و از خودگذشتگی می کنند را نگه نمی دارد و همان موقع می دهد.
راوى: رزمنده دلاور دكتر امین شاهرخی، فوق تخصص کودکان
#دفاع_مقدس
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
#عکس_زمستانی ❄️❄️❄️
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
زمستان بود و سرد
سرما گاهی تا 20 درجه زیر صفر میرسید
✅ حرکت در مسیر سرد و بارش برف و بارون و خیس و سنگین شدن لباس ها
تصور کنید با این مقدمه حالا میخواهید به دشمن بعثی در نوک قله حمله کنید.
بعد از گذشتن از پلی نفر رو که روی رودخانه "قلعه چولان " زده بودند و زیر ارتفاع قمیش ، یه غار بود که بچه ها توش آتیش روشن میکردند تا قدری کنارش بایستند و ذره ای از رطوبت و سرمای استخوان سوز کم بش.
یاد همه اون روزها و اون جوان ها بخیر
#عملیات_بیت_المقدس_2 #زمستان 1366
#موقعیت_غار
9.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 انتشار #نخستین_انتشار
🌴 #قبل_از_عملیات_بیت_المقدس_2 — زمستان سال 66
🚩 حال و هوای رزمندههای عازم منطقه نبرد
📽 مداحی رزمنده مجتبی دانش،
در جمع #نیروهای_گردان_حضرت_قاسم (ع) #لشگر_10_سیدالشهدا(ع)
اردوگاه موقعیت تیپ حضرت قائم عج
بین جاده میاندواب و مهاباد
🌿 عملیات بیت المقدس ۲
لشگر سیدالشهداء(ع)
#ببینید
⚪️ سوم بهمن ۱۳۶۵
🌴 #درگیری_در_عملیات_کربلای_5
حاشیه ی اروند رود 💦
🎞 تصاویری از شهید محمد موافق
👆🎥 #فیلم | ورود نیروهای های گردان مسلم ابن عقیل(ع) لشگر ۱۰ سیدالشهدا(ع) به فرماندهی #شهید_محمد_موافق
🌿 مرحله ششم عملیات
درگیری های اطراف جزیره شلحه و نخلستان های حاشیه جزیره صالحیه
▫️مسئول محور عملیات لشگر۱۰ برادر شیرکوند در حال هدایت عملیات و #شهید_خسرو_نژاد در فاصله نزدیک با دشمن به خاکریز تکیه زده است
▫️▫️▫️▫️▫️▫️
🌷"شهید محمد موافق"
💕 شهیدی که عاشق گمنامی بود
فرمانده گردان حضرت مسلم ابن عقیل {ع}
لشگر ۱۰ حضرت سیدالشهدا {ع}
⚪️ جملهای از وصیتنامه شهید:
« دوست ندارم و نمی خواهم جایی یا کوچه ای یا مکانی به اسم من باشد »
🕊🕊 شهادت: ۱۴ تیر ۱۳۶۶، عملیات نصر ۴ - ماووت عراق
💠 مزار شهید: بهشت زهرای{س} تهران
قطعه ۲۹، ردیف ۱، شماره ۱۰
▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️
« گمنامی تنها برای شهرت پرستان درد آور است
وگرنه همه اجرها در گمنامیست
محکمه خون شهدا
محکمه عدلیست که ما را در آن به محاکمه میکشند »
🌷شهید آوینی