eitaa logo
پیچَکِ‌قَلَمْ🍃
195 دنبال‌کننده
272 عکس
36 ویدیو
1 فایل
نیاز ساده‌ی من شنیدن صدای تو بود. تو دریغ کردی و من نوشتم... با من هم کلام بشید👈 @M5566M
مشاهده در ایتا
دانلود
زینب دو‌ساله بود که تو یه شب بارونی تصادف کردیم. اصلا نفهمیدم چی شد. فقط احساس می‌کردم زیر آبم و صدای مبهم یه عده آدم رو می‌شنوم. جایی رو نمی‌دیدم. ازلحظه‌ی تصادف تا وقتی برم بیمارستان و خونه ی پدرم و خونه‌ی خودمون، هیچ تصویری ندارم. نه که فراموش کرده باشم،نه! اصلا دنیا انگار برام متوقف شده بود و من توی یه برهه‌ی زمانی حبس شده بودم. تنها چیزی که خیلی پررنگ بود صدای خودم بود که توی اون چند ساعت، هر ده ثانیه می‌گفتم زینب کجاست؟! اصلا همه‌ی وجودم فقط زینب بود. دهنم مثل چوب خشک بود اما آب نمی‌خواستم؛ فقط بهونه‌ی زینب‌و می‌گرفتم! زینب کنارم بود ولی نمی‌دیدمش، حسش نمی‌کردم! همه‌ی این اتفاق‌ها بخاطر ضربه‌ای بود که به سرم خورد. دکترها گفته بودن ضربه، کاری نبوده! هفت، هشت ساعت نگذشته همه چیز به حالت عادی برگشت. تموم این چند روز به اون دو سه ساعتی فکر می‌کنم که زنده بودید حاج آقا! از تصورش می‌خوام جون بدم... الهی بمیرم واسه‌ی بهت و سردرگمی بعدِ اون ضربه‌ی کاری. واسه بدنتون که بی‌پناه زیر برف و بارون می‌لرزید😭 تو اون ساعت‌ها بهونه‌ی کی رو می‌گرفتین یعنی؟😭 می‌گن شهادتتون بخاطر خونریزی داخلی بوده؛ بمیرم واسه خشکی لب‌هاتون😭 بمیرم واسه اون همه تنهایی.. همش می‌گم خدا کنه همه‌ی اون ساعتهای احتضار سرتون رو دامن امام حسین بوده باشه! من از تصور اون ساعت‌ها دارم جون می‌دم حاج‌آقا! @pichakeghalam