#روایت_واقعی
مدام توی خانه راه میرفت. دست میکشید پشت گردن و نفسش را پر صدا میفرستاد بیرون. خیلی با خودم کلنجار رفتم دلیلش را نپرسم. ولی بعد از چند ساعت طاقت نیاوردم. ایستاد. زل زد بهم و بی مقدمه گفت:« زن سعید طلاق گرفته!»
خشکم زد! مگر میشد؟؟ این قدر یکدفعه و بی سر و صدا؟! همینها را به زبان هم آوردم درحالی که نفسم حبس شده بود و از هجوم افکار و احساسات مختلف سر جا میخکوب شده بودم.
همسرم افتاد روی راحتی. انگار او هم بعد از به زبان آوردنش تازه کمی قرار گرفته بود:« اگه بدونی تو چه وضعی دیدمش. رنگ و روش شده عین معتادا»
نشستم کنارش:« پس اون همه عشق و عاشقی چی بود؟ اون همه تدارکات و برو بیا واسه خونه زندگیشون و..»
«چی بگم؟! خبر داری که چند وقته هپکو به کارگرا حقوق نمیده. اینا هم دیگه انگار نتونستن زندگیشونو جمع کنن. بابای نوشین اومده دست دخترشو گرفته برده»
چرا نوشین به من چیزی نگفته بود؟ چند وقت بود ازش خبر نداشتم؟!
بغضم گرفت. یاد خواهر همکلاسیام افتادم که به همین سرنوشت دچار شده بود.
و یاد صدها کارگر پلاکارد به دست که هر روز توی خیابان میدیدمشان و هیچ کاری از دستم برنمیآمد. و انگار از دست هیچ کس کاری برنمیآمد؛ از وقتی بالادستیها دستور داده بودند کارخانه باید تعطیل شود و به جای تولیدات درجه یک داخلی، باید با التماس و حقارت، دستگاه خارجی وارد کنیم!
چند سال از آن روزها گذشته
اما من
به جای تمام زنهایی که با خون دل از عشقشان گذشتند،
به جای تمام مردهایی که شرم بیپولی و بیکاریشان، نمیگذاشت به عشقشان التماس کنند که بمان،
از باعث و بانی آن سالهای دردآلود نمیگذرم.
نمیگذرم و نمیخواهم این بار دولتسومروحانی بشود آقا بالا سر ما مردم!
#قرارما_هشت_تیر
#مشارکت_حداکثری
#نهبهدولتسومروحانی
@pichakeghalam
چند وقت پیش یکی اومد پی وی و بهم گفت توی کانالت همش حرف سیاسی میزنی،
واسه همین ریزش داری!!
امشب شاید سیاسیترین شب سال باشه!
دلم میخواد امشب هممون برگردیم اولین پست این کانال رو باهم بخونیم.
اینکه چرا من بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم، تصمیم گرفتم برای کلمههای بیسرپناهم،
یه سقف درست کنم و شماها رو دعوت کنم به تماشا!
راستش خیلی وقته که دلم بیشتر از هرچیزی داره برای #ایران میتپه. واسه ایرانی که شیعهخانهی امام زمانه.
واسه ایرانی که کل آدمای مظلوم و چشمانتظار جهان، بهش امید بستن!
واسه سرزمینِ عزیزِ مادری، که این سالها همهجوره وصله به سرزمین زیتون؛
وصله به چشمای کدر و زرد بچههای یتیم غزه.
راستش،
خیلی وقته سیاستمون هم عین دیانتمونه،
هم عین انسانیتمون،
هم عین زندگیمون!
برای من مهمه امشب،
اسم کی از صندوقها بیرون میاد.
مهمه که خنده روی لب اون طفل معصوم فلسطینی ببینم یا نه!
مهمه که اون اسم، تن اسرائیل رو بلرزونه یا خون بریزه تو رگهای مردهش!
برام مهمه اونی که داره میشه #رئیسجمهور،
پرچم ایرانمو تا عرش میبره بالا یا...؟
#انتخابات
#نهبهدولتسومروحانی
#طوفانالاقصی
@pichakeghalam
جمهوری اسلامی ایران حرم است!
بیا رفیقم!
بیا فردا زائرانه چنگ بزنیم به مشبکهای طلایی حرم ایران! که این حرم باید بماند و مثل همیشه طعنه بزند به قدرتهای پوشالی جهان!
دستت را به من بده!
که این بار بیش از همیشه
هموطنیم
و
همدل
و
همدرد...
بیا فردا با همهی وجود مُهر بزنیم به امنیت این حرم و نگذاریم صدای پر غصهی پچ پچههایمان به گوش غریبهها برسد.
بیا که این روزها بیشتر از همیشه باید کنارم باشی و کنارت باشم.
که این روزها من و تو هموطنتریم و همداستانتر...
#انتخابات
#مسافرفرودگاهبغداد
#نهبهدولتسومروحانی
@pichakeghalam