eitaa logo
پیچَکِ‌قَلَمْ🍃
195 دنبال‌کننده
272 عکس
36 ویدیو
1 فایل
نیاز ساده‌ی من شنیدن صدای تو بود. تو دریغ کردی و من نوشتم... با من هم کلام بشید👈 @M5566M
مشاهده در ایتا
دانلود
این روزها درگیر یک ماجرای تاریخی‌ام. درگیر که می‌گویم یعنی وقت بیداری دارم توی خانه‌های کاهگلی و سقف‌چوبی پرسه میزنم، و توی خواب با آدم‌های صدسال قبل راه می‌روم! خلاصه‌‌اش می‌شود این‌که چندوقتی است دارم توی کالبد روزگاری زندگی می‌کنم که متعلق به آن نیستم و از خودم فرسنگ‌ها دور افتادم! بخش دشوار ماجرا این‌جاست که شخصیت‌های دنیای قصه‌ام واقعی‌اند. یعنی هزار بار باید داستان زندگی‌شان را ورق بزنم تا بتوانم چیزی درباره‌شان بنویسم که یک چیز درست درمان خواندنی ازش دربیاید! راستش را بخواهید نمی‌شود! یعنی تو به عنوان نویسنده هرکاری بکنی برای این‌که بی کم و کاست زندگی شخصیت را بریزی روی دایره، جوری که تعادل اولیه و ثانویه‌ش درست از آب دربیاید و نقطه‌ی اوجش خواننده را ذوق‌زده یا دق‌مرگ کند، نمی‌شود که نمی‌شود! مگر این‌که نویسنده مهم‌ترین ابزار کارش را بگیرد دستش و شروع کند به نوشتن! تخیل، اصلی‌ترین پیش‌نیاز و پس‌نیاز و همه‌چیز نویسنده است! دقیق‌ترش می‌شود این‌که نویسنده، بدون تخیل هیچ کاری نمی‌تواند بکند! چون مجبور است شخصیتش را( هرچند واقعی)، یک‌جاهایی به خاک بکشد و یک جاهایی به اوج ببرد! اصلا اگر تخیل نباشد، چیزی جز یک مقاله از قلم نویسنده متولد نمی‌شود! داستان، دنیای خودش را دارد. اصلا زیبایی‌اش به این است که نویسنده هزار دروغ بزرگ بچسباند به یک واقعیت کوچک! حالا این‌ها را برای چه گفتم؟! می‌خواهم بگویم از همین حالا تا همیشه هیچ‌وقت از هیچ نویسنده‌ای نپرسید ماجرایی که از خودش یا دیگری نوشته، واقعیت است یا خیال؟! در دنیای ذهن نویسنده، همه چیز واقعی است! آن‌قدر واقعی که ماجرا از یک سلولِ جرقه زده آغاز می‌شود، نویسنده صبح و شبش را به هم می‌دوزد، اشک می‌ریزد و جان می‌کند، تا سیر و سیرابش کند تا درنهایت این فرزند آن‌طور که شایسته است متولد شود! برای نویسنده همه چیز واقعی است؛ حتی اگر همه‌ی واقعیت، دروغ باشد! 😁 @pichakeghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللّهُمَّ العَنْ قَتَلَةَ أَمیرِالْمُؤمِنینَ🖤
امشب شما را بیشتر از همیشه می‌خواهیم بیشتر از دوران کرونا و قرنطینه و درد حتی! و بیشتر از هر زمانی که رنج جان به لبمان کرده بود... می‌شود دیگر بیایید؟😭😭😭 @pichakeghalam
می‌خواستم اسمش را بگذارم علی. توی ذهنم، علی یک جوانمرد شجاع و نستوه بود که قرار بود دنیا را زیر و رو کند. علی، تازه در بطنم جوانه زده بود و داشت قد می‌کشید. انگار مأمور شده بود هربار که صداش می‌زنم مثل یک رشته نور قلبم را بدوزد به آسمان! علی، نیامده بود که بماند. آمده بود اسمش را حک کند به مادرانگی من و برگردد. خودم خواسته بودم راه و رسم مولا را پیاده کند از همان روز اول! که هی نگاه کند به مرامِ امیر و دم به دم مِهر، مُهر کند به جانِ عالَم!‌ می‌خواستم گره بازکنِ امامش باشد. می‌خواستم سرِ بزنگاه‌ها، یادش باشد که نامش را از حضرت ابوتراب به یادگار دارد‌! می‌خواستم همیشه بداند که علی به تمام بزنگاه‌های جهان متصل است! از آرامشِ کشتیِ نوح گرفته تا نغمه‌ی ناب خدا در شب معراج! از آن لحظه‌ی دردآلود که جهان شکاف برداشت و « فزتُ و ربّ الکعبه» در تاریخ پیچید، تا طنینِ بشارتِ « پیروزی حق و مقاومت بر باطل» از شکاف لب های سیدعلی... تقدیر ما این بوده که قدر، تنیده شده لا به لای تابِ حروفِ علی! که یعنی همه‌ی گذشته و آینده را وصل کنیم به او... هی یادمان بیفتد خراب کرده‌ایم، بگوییم علی! دلمان از دردِ دوری مچاله شود، بگوییم علی! آینده را خیال کنیم و دلهره بیفتد به جانمان، بگوییم علی! یاد خشکیِ درخت زیتون و خونِ دلمه بسته‌‌ی پیشانی پسرک‌هاو پریشانیِ دخترک‌‌ها بیفتیم، بگوییم علی! خلاصه که... آن‌قدر تا صبح علی علی کنیم که آخر سر ناممان را توی لیست بچه‌شیعه‌های معمولی نه، توی صفِ بیچارگانِ علی بنویسند... @pichakeghalam
مقلّب القلوب امسال، چشم و دل آدم‌هایش را چرخانده طرف شاهِ نجف🥀 فتح خیبر درپیش داریم انشاالله🤲 @pichakeghalam
پیچَکِ‌قَلَمْ🍃
من از تمام راز و رمزهای عشق به جز همین سه حرف ساده‌ی میان‌تهی چیز دیگری سرم نمی‌شود... ولی دلم که می‌شود...😭😭😭 فدای نام نابت حسین که شور همه‌ی روزها و شب‌هامونید🖤 @pichakeghalam
هدایت شده از علیرضا زادبر
مصیبت و سختی امیرالمومنین(ع) تحمل ضربت شمشیر زهرآلود ابن مجلم مرادی نبود. علی(ع) پهلوان پیروز تمامی جنگ ها بود. به زخم و ضربت عادت داشت، در جنگ کسی حریف او نشد، زره پشت نمی‌پوشید چون جنگاوری توان دور زدن و رسیدن به پشت حضرت را نداشت. . مصیبت علی(ع) با آن همه فضایل این بود که جامعه قدرت تشخیص نداشت. روضه این است. علی(ع) در مقایسه با معاویه! می بایست حقانیت خود را اثبات میکرد. این مصیبت دردناکتر از قدرت شمشیر آن ابن مجلم احمقِ ظاهربین بود. علی(ع) اولین مسلمان بعد پیامبر، کسی که اسلام مدیون شمشیر و صبر او بود، کسی که میزان و مقسم بهشت و جهنم است باید به مردم ثابت میکرد حق با من است! https://eitaa.com/Politicalhistory