eitaa logo
پیک خانواده برتر
5.2هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
12.2هزار ویدیو
111 فایل
پیشنهادتون به مدیرپیک خانواده بفرستید @Modirpiek_khanewadad روابط عمومی و سوژه آزاد (مادرطه) @MaliheMST تبلیغ و تبادل @admin_tablighat_peykkhanavadah ‎+98 919 393 4021 🌍 رسانه فرهنگی 🌴پیک خانواده 🌴 رسانه جامع و پویا
مشاهده در ایتا
دانلود
الو قنداب خالا.mp3
12.3M
🎧 نمایش زیبای طنز الو قنداب خالا 😂😂 🏷 |• |• |• ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ♦️🔻♦️🔺♦️ @piek_khanewadah ۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تست ریه: نفستونو حبس‌ کنین ببینید تا چقدر میتونید تحمل کنید @piek_khanewadah ۱۱
🦶 ۶ اشتباه که سلامت پا را به خطر می‌اندازد 🏷 |• |• ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ @piek_khanewadah ۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مدیر پیک خانواده
اذان.mp3
4.14M
اسم قصه:اذان قصه گو:فاطمه سادات افروزه🌺☺️ 📖# 🦋💛🦋💛🦋💛🦋💛🦋💛🦋 لینک ما را به دوستانتون هدیه بدهید. 🍃⃟꯭░꯭🌱 🍃⃟꯭░꯭🌱@piek_khanewadah ۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طنز اخر شب شماهم بچه بودین مامانتون قبل . مهمونی تا خرخره بهتون غذا میداد که اونجا گشنه نباشید آبروش بره یا فقط من بودم؟😂😁😜 🍃⃟꯭░꯭🌱 🍃⃟꯭░꯭🌱@piek_khanewadah
6.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🍃🌸ایرانِ‌زیبا🌸🍃 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🍃🏔🎼🏡❄️ در دل کوه و جنگل و روستایی پوشیده از برف و سرشار از شور و عشق و زندگی 🍃🏔🎼🏡❄️اینجا تالش در استان گیلانه 🌿💚🤍❤️🌿
داستان آخرشب *پیرزن و خدا*💫 پیرزن با تقوایی در خواب خدا را دید و به او گفت: خدایا، من خیلی تنها هستم، آیا مهمان خانه من می شوی؟ خدا قبول کرد و به او گفت که فردا به دیدنش خواهد آمد. پیر زن از خواب بیدار شد، با عجله شروع به جارو کردن خانه کرد. رفت و چند نان تازه خرید و خوشمزه ترین غذایی را که بلد بود، پخت. سپس نشست و منتظر ماند. چند دقیقه بعد در خانه به صدا در آمد. پیرزن با عجله به طرف در رفت و آن را باز کرد. پشت در پیر مرد فقیری بود. پیرمرد از او خواست تا غذایی به او بدهد. پیرزن با عصبانیت سر فقیر داد زد و در را بست. نیم ساعت بعد باز در خانه به صدا درآمد. پیر زن دوباره در را باز کرد. این بار کودکی که از سرما می لرزید از او خواست تا از سرما پناهش دهد. پیر زن با ناراحتی در را بست و غرغرکنان به خانه برگشت. نزدیک غروب بار دیگر در خانه به صدا درآمد. این بار پیر زن مطمئن بود که خدا آمده، پس با عجله به سوی در دوید. در را باز کرد ولی این بار نیز زن فقیری پشت در بود. زن از او کمی پول خواست تا برای کودکان گرسنه اش غذایی بخرد. پیرزن که خیلی عصبانی شده بود، با داد و فریاد، زن فقیر را دور کرد. شب شد ولی خدا نیامد. پیرزن ناامید شد و رفت که بخوابد و در خواب بار دیگر خدا را دید. پیر زن با ناراحتی به خـدا گفت: خدایـا، مگر تو قول نداده بودی که امـروز به دیـدنم مـی آیی؟ خدا جواب داد: بله، ولی من سه بار به خانه ات آمدم و تو هر سه بار در را به رویم بستی! *📖به کانال پیک خانواده بپیوندید 🍃⃟꯭░꯭🌱 🍃⃟꯭░꯭🌱@piek_khanewadah
ناخونده داریم الله من نجلیییییم🤔 ای جااااااان چقدم نازه🥺 اگر احتیاط نکنیم با استارت زدن تکه تکه خواهد شد. چند روز پیش ماشین  پسر همشیره همچین اتفاقی افتاده بود ،البته همسر همشیره از پنجره اتاق دیده بود گربه ی همسایه رف زیر ماشین، سورا کاپوت ماشین روزدن بالا تا ناهار اسیرش بودن با چندییین راه موق نشده بودند به دستور بنده با یک تکه گوشت گربه پریده بیرون😂😂😂 (مادر طه) مدیر روابط عمومی پیک خانواده برتر @piek_khanewadah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا