هدایت شده از مجموعه گل گندم
🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸پویش نویسندگی #غزه_مظلوم#
🌻🌻مجموعه #گل_گندم
📌📌امام خامنه ای(مدظله العالی):مسئلهى فلسطین، مسئلهى اوّل دنیاى اسلام است. ۱۳۹۳/۰۶/۱۶
همراه با جوایز نفیس شامل کمک هزینه سفر به #کربلای_معلی، #مشهد_مقدس و ...
در قالب
#نوشته
#داستان
#مقاله
#داستان_کوتاه
نحوه ی ارسال آثار
https://formafzar.com/form/hagtz
https://eitaa.com/azarakhshesf
https://zil.ink/golganndom
♥️🍃♥️🍃♥️
🔘 #داستان_کوتاه
چوپانی گوسفندان را به صحرا برد و به درخت گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد كه ناگهان طوفان سختی در گرفت. خواست فرود آید، ترسید. باد شاخهای را كه چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف میبرد. دید نزدیك است كه بیفتد و دست و پایش بشكند. مستاصل شد و صورتش را رو به بالا کرد و گفت: «ای خدا گلهام نذر تو برای اینکه از درخت سالم پایین بیایم.»
قدری باد ساكت شد و چوپان به شاخه قویتری دست زد و جای پایی پیدا كرد و خود را محكم گرفت. گفت: «ای خدا راضی نمیشوی كه زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی. نصف گله را به تو میدهم و نصفی هم برای خودم.»
قدری پایینتر آمد. وقتی كه نزدیك تنه درخت رسید گفت: «ای خدا نصف گله را چطور نگهداری میكنی؟ آنها را خودم نگهداری میكنم در عوض كشك و پشم نصف گله را به تو میدهم.»
وقتی كمی پایینتر آمد گفت: «بالاخره چوپان هم كه بیمزد نمیشود. كشكش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.»
وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به آسمان کرد و گفت: «چه كشكی چه پشمی؟ ما از هول خودمان یك غلطی كردیم. غلط زیادی كه جریمه ندارد.»
در زندگی شما چند بار این حکایت پیش آمده است؟!