بعد من را نگاه میکند.از جمع بستن خودم و خودش خوشم می آید . لبخند میزنم
+خبریه ؟
سر تکان میدهد و به رو به رو چشم میدوزد
_تو جلسه اول خواستگاری گفتم میخوام با پس اندازم ماشین بخرم. خریدم ، انشاالله تا ۲ هفته دیگه تحویل میگیرم .
ذوق زده نگاهش میکنم .
+اینکه خیلی عالیه
سجاد با شادی سر تکان میدهد، انگار او بیشتر از من خوشحال است. خداوند تمام درهای رحمت را برایمان باز کرده و مسیر زندگی ام روز به روز هموار تر میشود
.
.
.
نگاهم را از فنجان قهوه میگیرم و به هستی میدوزم .
+هستی یه خبر خوب دارم .
لبخند مهربانی میزند و ابرو بالا می اندازد
_اتفاقا منم خبر خوب دارم .
لبخند ملیحی میرنم
+چه خوب پس اول تو خبرتو بگو
_حیف که طاقتم تموم شده و گرنه صبر میکردم اول تو بگی
و بعد شروع به جست و جو در کیفش میکند . بعد از کمی گشتن بلاخره پاکتی از آن بیرون میکشد و رو به رویم قرار میدهد .
به محض دیدن پاکت هم داخل آن را تشخیص میدهم و هم خبر خوب را . پاکتی نباتی رنگ که روی آن پر از گل های برجسته نقره ای رنگ است . دور پاکت هم رمانی نقره ای پیچیده شده و به شکل پاپیون گره زده شده . لبخندم را عمیق تر میکنم و ابتدا رمان و بعد پاکت را باز میکنم کاغذ داخلش را بیرون میکشم . کاغذ هم به رنگ پاکت است و در ابتدای آن با خط نستعلیق نوشته شده
《هستی و امیر حسین》
چشم های خندانم را از نوشته میگیرم و به نگاه منتطزر هستی میدوزم . با محبتی بی ریا میگویم
+مبارکه عزیزم ، ایشالا به پای هم پیر شید
دستش را میان دست هایم میگیرم.لبخندم را جمع میکنم و با تردید میپرسم
+واقعا دوستش داری ؟ یه وقت بخاطر فراموش کردن .....
میان حرفم میپرد و با تحکم میگوید
_نه اصلا ، خیالت راحت باشه . من دیگه سبحان رو فراموش کردم و الان واقعا عاشقانه دوستش امیر حسین رو دوست دارم .
دوباره لبخند میزنم
+خدا رو شکر ، نمیدونی چقدر برات خوشحالم ، حالا یه عکس از این داماد خوشبخت نداری نشون من بدی ؟
سر تکان میدهد
_چرا اتفاقا
دستش را از میان دست هایم بیرون میکشد و موبایلش را برمیدارد ، بعد از کمی جست و جوی صفحه ی آت را مقابل صورتم میگیرد .
+ماشاءالله بزنم به تخته چقدر به هم دیگه میاید .
هستی ذوق زده نگاهم میکند
_انشاالله قسمت تو هم بشه .
با شیطنت نگاهش میکنم
+اتفاقا شده ، خوبشم شده
متعجب ابرو بالا می اندازد
_جدی میگی ؟
سر تکان میدهم و به شوخی با غرور میگویم
+بعله ، فکر کردی خدا فقط نعمتاشو نصیب تو میکنه ؟ اتفاقا خبر خوبم همین بود
لبخند دندان نمایی میزند
_حیف که وسط کافی شاپیم و گرنه از ذوق جیغ میزدم
ریز ریز میخندم و او هم به تابعیت از من میخندد. لبخندش را جمع میکند و ادای آدم های جدی را در می آورد
_خودت از سیر تا پیازشو میگی یا مجبورت کنم بگی ؟ حق انتخاب با خودته .
با خنده میگویم
+واقعا ممنونم از این همه حق انتخابی که بهم دادی
دیگر نمیتواند خودش را کنترل کند . جلوی دهانش را میگیرد تا صدای خنده اش بلند نشود . بعد از پایان خندیمان شروع به صحبت میکنم
+راست قراره با پسر عموم ازدواج کنم. اسمش سجاده و چند روزه دیگه ۲۴ ساله میشه .۳ روز دیگه قرار عقد محضری داریم. مراسم نمیگیریم ولی برای عروسی منتظرتم .
صورتش را کمی نزدیک تر میکند و آرام میگوید
_اینا رو ول کن. بگو دوسش داری ؟ او چی ؟ اونم دوست داره ؟
لبخند کوچکی میزنم و به صندلی تکیه میدهم .
+خیلی وقته همدیگرو دوست داریم .
لبخند روی لبش میماستد . اخم تصنعی میکند و با دلخوری میگوید
_یعنی تو خیلی وقته پسر عمو تو دوست داری و به من نگفتی ؟ واقعا که ، منو باش با کی درد و دل میکردم. ن فقط به تو گفتم که سبحانو دوست دارم او نوقت تو به من نگفتی که پسر عموتو دوست داری ؟ من چی ....
میان حرفش میپرم
+آرروم باش، من به هیچکش نگفتم، برای این کارم دلیل دارشتم ولی دلیلمم نمیتونم بگم . اگه میشد حتما بهت میگفتم ولی واقعا نمیتونستم .
اخمش را باز میکند اما همچنان دلخور است .
لبخند میزنم
+ناراحت نباش دیگه ، اگه ناراحت باشی عکسشو نشونت نمیدم . بخند تا نشونت بدم .
یک تای ابرویش را بالا میدهد .
لبخندم را عمیق تر میکنم
+بخند دیگه ، قیافت شبه بچه سر تقا شده وقتی میخندی خوشگل تری .
لبخند میزند
_چیکارت کنم ، نمیتونم در برابرت مقاومت کنم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتگری_شهدایی1957
روایتگری عظیم ابراهیم پور از پایبندی
شهید زین الدین
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
13.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ عظم البلا ...
همخوانی شهدا ...
#پســت_پـایـــانـی
🕙سـاعـت عـاشقـے
⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜
سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
#سلام_امام_زمانم💚
اۍیوسفگمگشتۀغایبزنظرها
جآنبرلبعشاقرسیدستڪجایی؟!
بازآیونظرڪنبهمنِخستۀبیمار
جانمبهفدایتڪہطبیبدلمایی♥️
#السلامعلیڪیابقیةاللھ✋🏻
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
زیارتنامه شهدا🌷
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
🕊یادشهدا باصلوات
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
توزیبابودنࢪادࢪزیبافداشدن
بࢪایمانتفسیࢪڪࢪد؎
ونشانداد؎✌🏼
زیبایےظاهࢪ
هیچوقتبہپا؎زیبایے
فداشدندࢪࢪاهخدانمیࢪسد..
#شھیدبابڪنوࢪ؎ھِࢪیس🕊
#صبحتون_شهدایی🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#تلنگر ⚠️
وقتی تصمیم میگیریم ؛
یه خُلقِ زشت و آزاردهنده رو از روحمون، بِکَّنیم و بندازیم دور ؛
☄️شیطان پرکار میشه و همهی تلاشش رو میکنه، تا هم تو ناامید بشی وهم اون به هدفش برسه.
پس اگر تصمیم گرفتی عصبانی نشی؛
و بسرعت اتفاقی برای عصبانیتت پیش اومد، و از کوره در رفتی ... مطمئن باش؛ هدفت درسته❗️
خودت رو سریع ببخش و از اول شروع کن !
مقاومت در ابتدای راه، شرط اولِ حرکته!
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo