eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
33.6هزار عکس
15.5هزار ویدیو
131 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 پرواز یک دختر صورتی‌پوش دیگر 🔹تصویری از نازنین آچک‌زهی، مجروحِ ۱۲ سالۀ حادثۀ تروریستی کرمان که امروز به شهادت رسید. ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
42.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙بازخوانی سرود شاه مردان توسط گروه سرود دختران فاطمی و پسران علوی پایگاه حضرت سمیه(س)و حضرت سیدالشهداء (ع) باهمکاری حوزه مقاومت بسیج علی ابن ابیطالب (ع) شاعر: قاسم صرافان تنظیم ومیکس: سید محمدصادق آتشی ضبط : استودیو حبیب تصویربرداری وتدوین: سید علیرضا طباطبایی محمد طه فلاحتی ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ 🌷🍃 ✫⇠ اما وقتی دید ترسیده ام، کُلت کمری اش را داد به من و گفت: «اگر مشکلی پیش آمد، از این استفاده کن.» بعد هم سر حوصله طرز استفاده از اسلحه را یادم داد و رفت. اسلحه را زیر بالش گذاشتم و با ترس و لرز خوابیدم. نیمه های شب بود که با صدایی از خواب پریدم. یک نفر داشت در می زد. اسلحه را برداشتم و رفتم توی حیاط. هر چقدر از پشت در گفتم: «کیه؟» کسی جواب نداد. دوباره با ترس و لرز آمدم توی اتاق که در زدند. مانده بودم چه کار کنم. مثل قبل ایستادم پشت در و چند بار گفتم: «کیه؟!» این بار هم کسی جواب نداد. چند بار این اتفاق تکرار شد. یعنی تا می رسیدم توی اتاق، صدای زنگ در بلند می شد و وقتی می رفتم پشت در کسی جواب نمی داد. دیگر مطمئن شده بودم یک نفر می خواهد ما را اذیت کند. از ترس تمام چراغ ها را روشن کردم. بار آخری که صدای زنگ آمد، رفتم روی پشت بام و همان طور که صمد یادم داده بود اسلحه را آماده کردم. دو مرد وسط کوچه ایستاده بودند و با هم حرف می زدند. حتماً خودشان بودند. اسلحه را گرفتم روبه رویشان که یک دفعه متوجه شدم یکی از مردها، همسایه این طرفی مان، آقای عسگری، است که خانمش پا به ماه بود. آن قدر خوشحال شدم که از همان بالای پشت بام صدایش کردم وگفتم: «آقای عسگری شمایید؟!» بعد دویدم و در را باز کردم. 💟ادامه دارد... نویسنده: 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ 🌷🍃 ✫⇠ آقای عسگری، که مرد محجوب و سربه زیری بود، عادت داشت وقتی زنگ می زد، چند قدمی از در فاصله می گرفت. به همین خاطر هر بار که پشت در می رسیدم، صدای مرا نمی شنید. آمده بود از من کمک بگیرد. خانمش داشت زایمان می کرد. کمی بعد، از آن خانه اسباب کشی کردیم و خانه دیگری در خیابان هنرستان اجاره کردیم. موقع اسباب کشی معصومه مریض شد. روز دومی که در خانه جدید بودیم، آن قدر حال معصومه بد شد، که مجبور شدیم در آن هیر و ویری بچه را ببریم بیمارستان. صمد به تازگی ژیان را فروخته بود و بدون ماشین برایمان مکافات بود با دو تا بچه کوچک از این طرف به آن طرف برویم. نزدیک ظهر بود که از بیمارستان برگشتیم. صمد تا سر خیابان ما را رساند و چون کار داشت دوباره تاکسی گرفت و رفت. معصومه بغلم بود. خدیجه چادرم را گرفته بود و با نق و نق راه می آمد و بهانه می گرفت. می خواست بغلش کنم. با یک دست معصومه و کیسه داروهایش را گرفته بودم، با آن دست خدیجه را می کشیدم و با دندان هایم هم چادرم را محکم گرفته بودم. با چه عذابی به خانه رسیدم، بماند. به سختی کلید را از توی کیفم درآوردم و انداختم توی قفل. در باز نمی شد. دوباره کلید را چرخاندم. قفل باز شده بود؛ اما در باز نمی شد. انگار یک نفر آن تو بود و پشت در را انداخته بود. چند بار به در کوبیدم. 💟ادامه دارد... نویسنده: 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| فقط یه فرمول هست؛ که اگر خودتو ببری توی این فرمول، می تونی بفهمی نمره محبتت به خدا چنده؟ منبع : لیلة الرغائب 1402 @ostad_shojae | montazer.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ... همخوانی شهدا ... 🕙سـاعـت عـاشقـے ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 زمستانِ هجرانتان، دامن سردش را همه جا گسترده است. سرمای ندیدنتان، تا عمق استخوان دنیا نفوذ کرده است. تاریکی فراقتان، روز و سپیده و آفتاب را از يادمان برده است... فقط بهارِ آمدن شماست که گرما و صبح و امید و آفتاب را بر جان های بیقرارمان میهمان می کند. خدا شما را برساند... ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
زیارتنامه شهدا🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم . 🕊یادشهدا باصلوات https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢ای کاش کنارم بودی همین یک شب را ای پدر مهربانم اگر چه به کنارم نیستی اما وجود تو را کنار خودم حس میکنم و می‌دانم مواظبم هستی دوستت دارم و همیشه دلتنگتم که فقط یکبار دیگر دستانت را بگیرم و بگویم روزت مبارک بابای عزیزم.... 🌿آنقدر حسرت دیدار تو دارم که نگو بس که دلتنگ توام از سرشب تا حالا آنقدر بوسه به تصویر تو دادم که نگو پ مثل پناه پ مثل پدر... ✨روزت مبارک پناه آسمانی ام رستا نصیری فرزند شهید مدافع وطن احسان نصیری که در زمان شهادت پدرش تنها ۷ ماه داشت و هیچ روز پدری رو با پدرش جشن نگرفت ... ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
❤️ پوستر | شهیدی مثل پدر 🌹تصویرگری نمادین از فرزندان شهدای مدافع حرم در کنار سپهبد حاج قاسم سلیمانی در 🎨 اثر استاد آرش فروغی ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
🦋 | درعشـق‌،تواقتـدابہ‌زهـراڪردۍ | صدپنجـره‌نور،برجهـان‌باز‌ڪردۍ✨ | آرامـش‌ورستگــارۍعالم‌را | درخیمـہ‌چـادࢪٺ‌مهیـاڪردۍ❤️ ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_بِـدانید‌که‌شَهادَٺ، مَرگ‌نیست‌،رسالَت‌اَست! رفتن‌نیست جـاودانه‌مـاندَن‌است... جـٰان‌دادَن‌نیست‌؛ بلکه‌جـان‌یافتَن است... الله رحیمی🌷 ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتم: سلام بابایی گفت: سلاااام دختر بابا دلم تنگ شده بابایی..... اومدم نازت کنم😔 مامان میگه با گلاب اینجا رو بشورم انگار دارم تورو ناز میکنم؛ باشه قبول، ولی بابایی دستامو ببین کوچیکن سنگت خیلی سرده اینقدر سرد که ناز کردن یادم رفت. من دلم بازی میخواد بابا مامان میگه گلا رو بچین انگاری داری با، بابا بازی میکنی، ولی بابایی..... دلم آغوش گرمتو میخواد ‍‌ https://eitaa.com/piyroo