eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.1هزار عکس
15.8هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
4_135545345340866584.mp3
2.1M
#مداحی بسیار زیبا از #حاج_میثم_مطیعی 🔸 #شهدای_دفاع_مقدس یاد آن شبهای روضه در دل سنگر.. https://eitaa.com/piyroo
#معرفی_شهید زندگينامه شهيد نهم آبان 1325، در شهرستان تربت‌حيدريه به دنيا آمد. پدرش عبدالله و مادرش فاطمه  نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. سال 1351 ازدواج کرد و صاحب چهار پسر و يک دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. يازدهم شهريور 1365، در حاج‌عمران عراق به شهادت رسيد. مزار او در بهشت رضاي شهرستان مشهد واقع است. فرازي از وصيت نامه شهيد اينجانب حسين آقا بيگى آماده رفتن به جبهه هستم. چند كلمه وصيت دارم كه به شرح زير است : در نبودن من همسرم، اولا صبر و مقاومت داشته باشى و از بچه‌هايم خوب سرپرستى كنى و اگر من برنگشتم از تو همسرم، تقاضا دارم بچه‌هايم را طورى تربيت كنى كه به انقلاب و رهبرى وفادار و ادامه دهنده راه من باشند.ديگر عرضى ندارم. والله مع الصابرين . https://eitaa.com/piyroo
روحانی شهید: علی آراسته تاریخ تولد :1346 تاریخ شهادت : 10/2/1365 محل تولد : آذربایجان ‌شرقی/ روستای ارزنق از توابع سراب طول مدت حیات :19 محل شهادت : فاو_ ام القصر علی در سال 1346 در روستای ارزنق دیده به دنیا گشود. 7 ساله بود که به مدرسه رفت  و تحصیلاتش را تا اخذ مدرک دیپلم ادامه داد و در ضمن آن علوم دینی و حوزوی را فرا گرفت. او که تشنه‌ی حضور در میدان رزم بود، از سال 1361 تا 1365، 8 مرتبه به جبهه رفت تا شاید بتواند دینش را به اسلام و انقلاب ادا کند. آراسته در عملیات والفجر 4 از ناحیه‌ی کتف بر اثر اصابت ترکش خمپاره مجروح شد ولی بدون معالجه دوباره به خط مقدم بازگشت. سال 1365 و عملیات والفجر 8 آخرین حماسه‌ی ماندگار او در جنگ بود؛ علی در سنّ 19 سالگی در جاده‌ی فاو – ام‌القصر به شهادت رسید. https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
روحانی شهید: علی آراسته تاریخ تولد :1346 تاریخ شهادت : 10/2/1365 محل تولد : آذربایجان ‌شرقی/ روستای
مروری بر وصیت نامه شهید علی آراسته   قال‌الله تعالی: «وقاتلوهم حتی لاتکون فتنه و یکون الدین کله لله» اشهد ان لااله‌الا‌الله و اشهد ان محمداً رسول‌الله و علیاً ولی‌الله. به ‌نام خدایی که جانم در دست اوست. بنام او که تمامی نصرت‌ها و پیروزی‌های ما از اوست. بنام او که بر ما منت نهاد و چه منتی و چه نعمتی والاتر از این که ما را در آن دنیا نزد خدا و پیامبران و امامان رو سفید نمود. من یقین دارم که اگر همه ما شب و روز خدای را شکر کنیم، حتی یک میلیونیم شکر او را بجای نیاورده‌ایم. چرا که گفتن شکر، خودش هم شکری لازم دارد و حالت شکرگویی پیداکردن، شکری دیگر. اگر در کشور ما انقلاب نمی‌شد، در ذهن خود تجسم کنید که در چه وضعی بودیم؟... ... مسئولیت شما مردم بسیار خطیر است و هر کس قادر نیست از امتحان الهی بیرون آید. گروهی کمبودهای ناشی از جنگ و انقلاب را نقل مجالس خویش نموده‌اند. من از اینها می‌پرسم که آیا در زمان گذشته هم می‌توانستید اینگونه نق بزنید در حالیکه وضعتان از هر لحاظ مخصوصاً از نظر معنوی پایین صفر بود؟ پس بدانید که به شما آزادی داده‌اند ولی سعی کنید که از این آزادی سوء استفاده نکنید. این عده مطمئن باشند که این جوانان و نوجوانان معصوم که جان خود را نثار انقلاب کردند ولی کلمه‌ای در مورد کمبودهای ناشی از انقلاب و جنگ را بر زبان نیاوردند بلکه خود را مدیون انقلاب می‌دانستند، آنها را فراموش نخواهند کرد. یک نفر که از ما به شهادت می‌رسد، باید دهها نفر جای او را پر کنند. مگر جان ما از جان آنها عزیزتر است. مگر آنها پدر و مادر ندارند. مگر آنها زندگی ندارند. وصیت شهیدان در آخرین لحظات این بود که اگر می‌خواهید در آن دنیا رو سفید باشید، اسلحه ما را بردارید و به یاری دین بشتابید. من یک خواهش از تمام برادران حزب‌اللهی دارم و آن این است که شما را قسم می‌دهم به خون بناحق ریخته شده شهیدان، بین برادران متعهد و حزب اللهی فاصله نیاندازید و هر کس را با یک مارک از صحنه دور نکنید. به خدای سبحان قسم که این از بزرگترین گناهان است و بزرگترین عامل شکست انقلاب   عده‌ای از گوشه و کنار زمزمه می‌کنند که جنگ طولانی شده، ولی بدانند که این هم عللی دارد که یکی از آن علتها این است که خداوند می‌خواهد ما را سخت امتحان کند تا همه را بیازماید و ببیند که در طول جنگ هر کس دنبال چه هدفی است و با خون شهیدان چه بازی هایی می‌کند و با فریفتن مردم و با ظاهر اسلامی چه مقاصدی را دنبال می‌کند. «انّ ربک لَبالمرصاد». و شاید علت دیگرش هم خود ما باشیم چرا که ما آنطور که شاید و باید احساس وظیفه نمی‌کنیم. اگر همه ما از اول وظیفه اسلامی‌مان را می‌شناختیم و عمل می‌کردیم، شاید قدرت عمل بیشتری در عرصه جهانی داشتیم. من یک خواهش از تمام برادران حزب‌اللهی دارم و آن این است که شما را قسم می‌دهم به خون بناحق ریخته شده شهیدان، بین برادران متعهد و حزب اللهی فاصله نیاندازید و هر کس را با یک مارک از صحنه دور نکنید. به خدای سبحان قسم که این از بزرگترین گناهان است و بزرگترین عامل شکست انقلاب. این جوانان معصوم را اذیت نکنید. اینها برای انقلاب زحمت‌ها کشیده‌اند و حتی بعضی جانشان را در این راه داده‌اند. اینها در این انقلاب از ما سهیم‌تر هستند. از خدا بترسیم و هر یک از اینها را با عنوان فلانی زیاد مسئولیت شناس نیست، به پایگاه نیاید بلکه سعی کنید جذب کرده و بعد آنها را به وظایفشان آشنا سازید، همه که یکسان نیستند. از برادران محصل و طلبه که تا حال بسیار در انقلاب فعالیت نموده‌اند و حتی با شرکت در جبهه‌های جنگ شهدای زیادی به انقلاب فدا کرده‌اند، خواهش می‌کنم که به وصیت این شهدا عمل کنند و این طور توجیه نکنند که آری، درس خواندن از جبهه رفتن واجب‌ تر است. اگر ما در موقع احتیاج به جبهه نرویم و دشمن خدای نکرده بر ما مسلّط شد، درس چه فایده‌ای به جامعه خواهد داشت؟ آنها که شهید شدند خیلی هم از ما متعهدتر بودند و خیلی علاقه داشتند که به انقلاب و آینده مسلمین خدمت کنند، ولی احساس وظیفه کردند و رفتند و شهید شدند. اگر ما اکنون احساس وظیفه نکنیم آن موقع هم به فکر محرومان نخواهیم بود بلکه در خدمت طبقه مرفّه قرار خواهیم گرفت. ما باید ارزش این شهیدان را بدانیم. آنها بر گردن ما حق دارند و در بهترین لحظات زندگی برای دفاع از حق تکه تکه شدند. اینها بودند که فساد را از جامعه ریشه کن نمودند. اینها بودند که بی‌حجابی را از جامعه ما زدودند و الآن که می‌بینید گروهی لباس های زننده پوشیده و یا بدحجابی می‌کنند، می‌خواهند لجاجت کنند. این کارشان جنبه سیاسی دارد. می‌خواهند امت اسلامی را اذیت کنند و می‌خواهند احترام خون شهدا را از بین ببرند و ما از مردم و مسئولین جمهوری اسلامی می‌خواهیم که جلوی اینها را بگیرند. مردم از دست این مفسدین خسته شده‌اند.  https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5877493050418135262.mp3
10.37M
#جدید #سیدرضانریمانی دوباره حالو هوای جبهه https://eitaa.com/piyroo
1_24441008.mp3
4.73M
🌷روایت شهدا... 📎پیشنهاد دانلود... ⬆️بشنوید... خسته ی گناهیم... شهدا ، گاهی نگاهی! https://eitaa.com/piyroo
در کربلای چهار به شهادت رسید ، در حالی که بارها زخمی شده بود . از محمد 5 فرزند مانده است ، دو روز قبل از شهادتش نوشته بود ، هجران از فرزند و چیزهای دیگر ، برای ما در جهت رضای معشوق ، آسان تر از نوشیدن آب گوارا است . ما هم علاقه به فرزند داریم ، ولی وقتی اسلام به میان می آید ، همه چیز حل می شود ، دستور امام ، دستور امام حسین (ع) است و او را نزدیک ترین فرد به معصومین می بینم.... 📕 امام سجاد و شهدا ، ص29 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
آیا مگر ما نیستیم و نبودیم که سالها بر سر و سینه‌ی‌ خود می‌زدیم که‌ ای‌ حسین‌ جان‌ کاش با شما بودیم ، ای‌ کاش حسین‌(ع) فرمانده می‌شد و جان‌ خود را در راه‌ خدا برای‌ رضای او هدیه می‌کردیم !؟ مگر نه‌ اینکه‌ اگر در کربلای‌ حسین بودیم ، همه چیزمان را برای اسلام‌ فدا می‌کریم‌ و به‌ یاری او می‌شتافتیم !؟ اگر اکنون‌ نیز بر این‌ عقیده‌ هستیم ، حالا ایران کربلاست‌ و امروز عاشورای‌ دیگر و نواده‌ پاک خاندان رسول‌الله ، حسین زمان‌ امام‌ خمینی‌ است ؛ آن طرف هم‌ صدام‌ یزید‌ کافر‌ از نواده‌ کثیف‌ ابوسفیان‌ و دیگر طاغوت‌ها ! اگر ایمانی استوار‌ داشته‌ باشیم از برترین و بالاترین ملت‌ها خواهیم بود... 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ https://eitaa.com/piyroo 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ رادیو خبر تجاوز سراسری به کشور را اعلام کرد. فردا صبح باغیرت‌ها اینقدر با عجله پرچم به دوش دویدند که اصلا فرصت نشد خداحافظی کنند. و رفتند که رفتند... هفته ی دفاع مقدس گرامی باد https://eitaa.com/piyroo 🕊
✍امام رضا (ع) فرمودند : به خدا سوگند چشمان شما به مهدے نمے افتد ، مگر اینڪه آزمایش شده و خالص سازے شوید،و از یڪدیگر متمایز شوید، تا جایے ڪه ازشما نمے مانند مگر بسیار ڪمیاب و ڪمیاب ترین و نادرترین. 📚غیبت نعمانے ص۲۰۸ https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز احساس ما اینه که دهه شصتی ها فرمانده میدانن دهه هفتادی ها میدان دارند دهه هشتادی ها پیاده نظامند و دهه نودی ها نیروی احتیاط.... http://eitaa.com/piyroo
✅ امام صادق (ع) فرمودند : هرکس صد مرتبه «سبحان الله» بگوید، در آن روز، برترینِ مردم است؛ مگر آن که کسی دیگر هم اندازه ی او بگوید. 📚 المحاسن، ج1، ص107 https://eitaa.com/piyroo 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#وصیتنامه_شهید بسم رب الشهدا و الصديقين سپاس خداوند كريم را كه با وجود گناهان بسيار دوباره اين عمر رو سياه را براى دفاع از حرم همه خانم زينب(س) انتخاب نمود و خداوند بارى تعالى را بابت اين سعادت شاكرم. پدر و مادر گرامى؛ باور كنيد نمى دانستم اعزان داريم والا حتماً شما را مطلع مى كردم و از شما حلاليت مى طلبيدم پس ببخشيدم. اميدوارم كه اگر سعادت شهادت نصيب من شد بر اين امر الهى صبر كنيد همچون حضرت ام البنين(س) و بدانيد محتاج دعاى خيرتان هستم. برادران عزيزم؛ ان شاءالله در خط ولايت بمانيد و راه نا تمام مرا ادامه دهيد. ان شاءالله شما هم زندگى دنيوى و اخروى با سعادت داشته باشيد. دوستان گرامى؛ بدانيد روزگار خود را آرايش به زيور هاى دنيوى مى كند و شما سعى كنيد كه فريب اين زيورهاى دنيوى را نخوريد. مردان را دعوت به حيا و بانوان را دعوت به رعايت حجاب مى كنم كه جامعه سعادتمند شود. همكاران گرامى؛ حلال كنيد اين حقير را مخصوصاً دوست بزرگوارم برادر عمار كريمى و عزيز دلم امين نديمى. «ما را بنويسيد فداى سر زينب(س)» روى سنگ قبرم فقط جمله بالا را بنويسيد 1.30 بامداد 1395/1/15 سيد سجاد خليلى https://eitaa.com/piyroo
#شهیدمصطفی_خلیلی تنها 35 روز حضور در جبهه مقاومت اسلامی نیاز بود تا مصطفی خلیلی خودش را به قافله عاشوراییان برساند و در دوازدهم بهمن ماه 1394 به شهادت برسد. این روحانی خوزستانی که تنها 27 سال از عمرش می‌گذشت، داوطبانه به جبهه دفاع از حرم رفته بود و می‌گفت اگر قرار باشد بالای منبر مردم را به جهاد فرابخوانم، شایسته است پیش از همه آنها خودم قدم در میدان نبرد بگذارم. وقتی با راضیه نوروزی همسر شهید که فرزندی چهارساله از او به یادگار دارد، به گفت و گو نشستیم، ماجرای عجیبی را که از همرزمان شهید شنیده بود را برایمان تعریف کرد. «شاهدان عینی می‌گویند مصطفی پس از شهادت چشمانش را باز می‌کند و به همرزمانش لبخند می‌زند. » شهید خلیلی متولد 18/6/ 1367 بود و همانند دیگر شهدای دهه شصتی مدافع حرم، ثابت کرد که در شجاعت و ایثار چیزی از جوانان دوران دفاع مقدس کم ندارد. https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#شهیدمصطفی_خلیلی تنها 35 روز حضور در جبهه مقاومت اسلامی نیاز بود تا مصطفی خلیلی خودش را به قافله عاش
گویا شهید مصطفی خلیلی بعد از شهادت چشمانش را باز کرده و لبخند زده است؟   قبلش این را بگویم که ما یک بار با هم به تهران سفر کرده‌ بویم و سری هم به گلزار شهدا زدیم. شهیدی در بهشت زهراست که همیشه از قبرش بوی گلاب می‌آید. آنجا به آقا مصطفی گفتم از این شهدای خاص خیلی خوشم می‌آید. گفت که شهدا همه خاص هستند. گفتم مثل این شهید که از مزارش بوی گلاب می‌آید یا مثل شهید حقیقی که هنگام شهادتش خندید؛ از این ویژگی‌ها خیلی خوشم می‌آید. زمانی که همسرم شهید شد دوستانش می‌گفتند ما او را به عقب آوردیم و داخل کیسه‌ای گذاشتیم. بعد که گروه فاطمیون می‌آیند و می‌گویند ما می‌خواهیم مصطفی را ببینیم. کیسه را باز می‌کنند و صدای داد و فریاد بلند می‌شود که بروید دکتر بیاورید. بعد دوستانش که می‌آیند ببینند چه شده می‌گویند مصطفی چشمانش باز بود و لبخند می‌زد و همه فکر کرده‌اند او زنده است. می‌گویند شهدا مقامشان را در آن دنیا می‌بینند به همین دلیل هنگام شهادت لبخند می‌زنند.   من خیلی به آقا مصطفی افتخار می‌کنم. به قول آقا، شهدا در زمان حیاتشان از اولیاء‌الله هستند. من به این یقین پیدا کرده‌ام که واقعاً ایشان در زمان حیاتشان از اولیاء‌الله بود. از زمانی که من این تصمیم را گرفتم و به ایشان رضایت دادم که برای جهاد بروند تا همین الان که چندین ماه از شهادتش می‌گذرد حتی آن لحظه که به من گفتند شهید شده یک لحظه هم در ذهنم نیامده که کاش نمی‌گذاشتم برود. https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 💢قسمت هشتاد و یکم: ۱۴شبانه روز عطش برخورد خشن اون عراقی با من و بعدش این معالجه کذایی باعث شد که من رفتن به بهداری و معالجه شدن دوباره رو فراموش کنم و دست به معالجه خودم بزنم. چون هر آن احتمال داشت عفونت ها کم کم به بالاتر سرایت کنه و منجر به ازدست دادن پای چپ و حتی جونم بشه .لذا باید فکری میکردم که از این وضع خلاص بشم. فکری تو ذهنم جرقه زد و همون رو بکار بستم. در جبهه شنیده بودم که با خوردن آب خون رقیق میشه و خونریزی میکنه. پس نتیجه گرفتم که با چند روز آب نخوردن و تحمل تشنگی احتمال داره که زخما خشک بشن و از شر این همه عفونت و درد و رنج خلاص بشم. در حالی که نمی دونستم اصلا این کار فایده ای داره یا نه ، ولی به هر حال تنها کاری بود که برای معالجه خودم می تونستم انجام بدم. تصمیم قاطع گرفتم که تا خشک شدن کامل زخما از نوشیدن آب خودداری کنم و اینکار سخت رو اغاز کردم. ده روز اول از نوشیدن آب و چای خودداری کردم و حتی یه قطره آب نخوردم ولی صبحانه یه شوربای رقیق و آبدار بود به اندازه یک سوم لیوان اون رو با نصف صمون میخوردم. گر چه احساس میکردم که مقداری بهبودی حاصل شده ، ولی هنوز کاملا خشک نشده بودند. این بود که در تصمیمی سخت همان مقدار شوربا را هم قطع کردم و برای چهار روز دیگه هیچگونه رطوبتی وارد بدن من نشد و فقط صمون و غذاهای خشک میخوردم. دیگه چشمام تار و سرم گیج می رفت و زبونم تو دهنم مثل یه تکه چوب خشک شده بود. به روز چهاردهم از آب نخوردن و روز چهارم از قطع شوربا رسیده بودم. ضعف بر تمام بدنم حاکم شده بود و کتکهای گاه و بیگاه بعثیها مزید بر علت شده بود. روز چهاردهم احساس کردم کارم ساخته اس و دارم جون میدم. چه باید میکردم. آیا بعد از دو هفته بی آبی تسلیم مرگ بشم یا دوباره نوشیدن آب رو شروع کنم و همان آش و کاسه زخم و جراحت و درد کشیدنها. نگاهی به زخما کردم که ظاهرا هیچ جراحتی اظراف اونا دیده نمی شد و پوسته ای ضخیم و خشک روی اونا قرار گرفته بود. با چشمان نگران ولی در عین حال امیدوار، ابتدا دست بردم زیر لایه خشک روی ساق پام و اونو با ناخن رو به بالا فشار دادم در کمال ناباوری لایه ضخیم جدا شد و مثل تکه پوست درخت افتاد زمین و دیدم جای زخم روی ساق پام کاملا خشک شده. برق خوشحالی تو چشمام زده شد و با امیدواری بیشتر دستم رو زیر پوسته زخم انگشتم بردم اونم جدا شد و با لطف و عنایت خدا کاملا خوب شده بود. ادامه دارد ⏪ 🏴 https://eitaa.com/piyroo
🍂 🔻 💢 قسمت هشتاد و دوم وضعیت تغذیه در اردوگاه ماهای آغازین اسارت در اردوگاه ۱۱ خبری از صبحانه نبود و تنها ناهار و شام داشتیم و بعد از چن ماه صبحانه هم اضافه شد. نوع غذا در تمامی ۴۴ ماه اسارت یکسان بود و هیچ تنوعی نداشت. فقط گاهی کم و زیاد می شد. کیفیت هم تو ماه رمضان ها کمی بهتر شد. صبحانه بصورت ثابت، همون شوربای معروف عراقیا بود که در اردوگاه یازده به هر اسیر گاهی یک سوم لیوان و حداکثر نصف لیوان با یه دونه صمون می دادن. جیره ناهار مقداری برنج بود، در حد یک چهارم تا یک سوم یه بشقاب معمولی با نوعی خورش ساده شامل خورش پیاز، بادمجان، گوجه، گل کلم، کرفس. تمامی انواع خورش فقط آب بود و نمک و گاهی کمی رب گوجه و یه نوع از مواد بالا. وقتی می گیم خورش گل کلم یعنی آب و نمک و کمی رب و کمی گل گلم . بعضی وقتا می گفتن رب گوجه نیست و آشپزها یکی از اون سبزیجات را با کمی نمک میجوشوندن و به خورد ما میدادن. وعده شام هم همیشه آبگوشت بود و فقط شبای جمعه بجای آبگوشت خورش لوبیا بود. آبگوشت هم با گوشت یخی پخت میشد و حداکثر گوشتی که به هر اسیر می رسید به اندازه یک تا دو بند انگشت بود. گوشت ها آنقدر مونده بود که بوی بسیار نامطبوعی میداد و علیرغم گرسنگی شدید بسختی می تونستیم بخوریم و حتی تعدادی اصلا نمی خوردن و سهمشون رو به افراد دیگه میدادن. شام رو هم دو سه ساعت مونده به غروب میدادن و وقت خوردن کاملا سرد بود و یه لایه چربی روی غذا خشک شده بود. همین آبگوشت عامل بسیاری از بیماریها شده بود و گاهی هم بندرت مرغ می دادن. به هر آسایشگاه ۱۲۰ نفره دو تا دو نیم مرغ داده می شد و اون روز، روزِ سخت مقسمین غذا بود که چطور یه دونه مرغ رو بین چهل تا پنجاه نفر تقسیم کنن. حتی استخونا رو هم دور نمینداختیم و تا جایی که مقدور بود می جویدیم و می خوردیم. ادامه دارد ⏪ 🏴 https://eitaa.com/piyroo
🔺اقدام در رژه امروز نیروهای مسلح قزوین در واکنش به حذف عبارت از خیابان‌ها👆 https://eitaa.com/piyroo
1_71044191.mp3
9.58M
دلم تنگ شهیدان است امشب ... همه ی آرزومه...🌱 ✅حاج مهدی رسولی https://eitaa.com/piyroo