eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4هزار دنبال‌کننده
36.9هزار عکس
17.5هزار ویدیو
134 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
7.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حےعلےالصلاه اذان بسیار زیبا با صدای ملکوتی #شهیدحامدبافنده 🏴 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
‍ شهیدی که هیچکس جنازه اش را تحویل نگرفت. 😭😭💔💔 شهید افغانستانی دفاع مقدس.بزرگ مردان اسلام وقتی پیکر شهدا را آوردند برای تحویل به خانواده هاپیکر شهید رجبعلی غلامی را کسی نبود تحویل بگیرد.خانواده اش را در جنگ افغانستان از دست داده بود..او یک افغانی بود. رجبعلی غلامی افغانی متولد:۱۳۴۳شهر لار،کابل افغانستان شهادت: 6/12/1364 سلیمانی مزار مطهر:بجستان ،خراسان رضوی. او ساکن بجستان خراسان رضوی بود، وقتی می‌شنود که در مرزهای جنوبی و غربی ایران، لشکری قصد تهاجم پیدا کرده است، عازم جبهه‌ها می‌شود. در روز 6 اسفند ماه سال 1362 در کردستان، پس از باز کردن معبر مین، به سیم خاردار حلقوی می‌رسند که به هیچ عنوان نمی‌شده آنرا قطع کنند! چون اگر سیم را قطع می‌کردند، سیم‌ها جمع شده و معبر منفجر می‌شد! در این وقت این شهید با همرزم خود با نام «شریفی مقدم» تصمیم می‌گیرند که یک نفر بر روی سیم خاردار بخوابد. ابتدا شریفی مقدم قصد داشته این کار را انجام دهد، ولی به او التماس می‌کند و او را قسم می‌دهد که بگذار من این کار را انجام دهم و این افتخار را از من نگیر! سرانجام بر روی سیم‌های خاردار می‌خوابد و در حالی که خون از بدن پاکش جاری بوده، بیش از 160 نفر و بنا بر روایتی 300 نفر از روی بدن او عبور می‌کنند! وقتی همه عبور می‌کنند و او را از روی سیم‌ها بلند می‌کنند، می‌بینند تمام بدنش غرق در خون است و درد می‌کشد! می گوید: خدایا! شهادت مرا برسان! در این لحظه گلوله ای از سوی نیروهای عراقی شلیک می‌شود و به چشم چپ او اصابت می‌کند و همان جا به درجه ی رفیع شهادت نائل میگردد! 🏳️شهید رجبعلی غلامی در وصیت نامه اش می نویسد: برادران عزیز! همانطور که می‌دانید من غریبم! پدر و مادر ندارم و همچنین برادر و خواهری! از شما عزیزان تقاضا دارم گاه گاهی که بر سر قبرم حاضر میشوید، فاتحه‌ای بخوانید و اگر ممکن بود یک شب جمعه دعای کمیل بر سر مزارم برگزار کنید! در ضمن موتورم را هم بفروشید و پولش را به جبهه واریز کنید! در پایان از کلیه برادران و خواهران بجستانی امید عفو و بخشش دارم! اگر خطایی از من مشاهده کرده‌اند، خواهند بخشید. از برادران عزیزم احمد باغبان و علی ‌پور اسماعیل می‌خواهم که بجای برادرم جنازه‌ام را بخاک بسپارند. والسلام علیکم- العبدالحقیر: رجبعلی غلامی 🏴 https://eitaa.com/piyroo
! کوله پشتی هایتان را آماده کنید .. سربندهایتان را نیز هم .. حمـــآسه ای دیگر در راه است . ● ! یک به یک ستون ها را، به نامِ یک گــُذر کنید ، و یاد کنید از لباس خــاکی های خمینی رحمه الله علیه... ● آی ! را به یادِ عاشقانی طی کنید که پشت پیراهن های خاکیشان نوشته بودند : .. ● آی اربعینی ها ! به وقت ِ عبـــور از مرزهای ، ، ، سلام دهید به شهدای .. شهیدانِ گمنـــام .. و فراموش نکنید دعا برای نصرت رزمندگان ِ جبهه مقاومت و تعجیل در فرج مولایمان مهــــ.عج.ـــدی .. ● چشمتان روشن ..آقا دوباره خــرید نوکر را .. نائب الزیارة مولایمان حضرت حجت علیهم السلام و رهبر ِ عزیزمان باشید .. ● التمـــــــــــاس دعای شهادت 🏴 https://eitaa.com/piyroo
▪️▫️▪️ 🍂خودش لب هایش ترک خورده بود. خشک خشک بود دهنش. 🍃قمقمه آب را گرفته بود بغل دنبال تشنه ها می گشت... شهید_حسین_خرازے 〰🌸〰ـــــــــــــــــــــــــــــــ 🏴 https://eitaa.com/piyroo
💢 تصویری شگفت‌انگیز از رودی که به دریا می‌ریزد... 🔸 اینجا مهران ، ۱۴۰۰ سال پس از فریاد مظلومیّت مردی که عالم را به‌هم ریخت. ✍ اربعین امسال چشم جهانیان را چنان خیره کرده که نزدیک است از حدقه بیرون بزند. https://eitaa.com/piyroo 🕊
بانو این همه جوان ازجوانےشان گذشتند و ⇠جان⇢ دادند براے ⇠تو⇢  و از تو👉 در وصیتنامه‌هایشان خواسته‌اند ڪه در سنگر سیاہ وسنگین وسادہ‌ات بمانی  در چادرت همین وبس😔❤️ 🏴 https://eitaa.com/piyroo
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 💠ماجرای تکان‌دهنده از شهیدی که تک فرزند خانواده بود و زنده زنده سرش رو بریدند ولی زبونش رو باز نکرد تا عملیات لو بره‼️ عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زنده‌ی دنیا تسلط داشت😳 تک فرزند خانواده هم بود😍 زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه😇 مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم...😊 عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته☺️ اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب😇 فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه...😱 بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند. یه روز شهیدخرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن😰 پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود... پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود😇 قبل از رفتن حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: " به هیچوجه با عراقیها درگیر نمیشید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره...😳 تخریبچی ها رفتند... یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته...😔 اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد...😓 زمزمه لغو عملیات مطرح شد.😲 گفتند ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده🤔 پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید...😊 عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت😭 پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه...😔 اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته... اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند...😭 جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره😓 وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال. نمیشه... مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین😔 یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟😔 گفتند: مادر! عراقی‌ها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم...😳 مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد و خم شد رگهای عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد...😭😭 💔شادی روح شهدا صلوات💔 ✍راوی: محمد احمدیان از بچه های تفحص 🏴 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا