eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️ گوشه هایی از شکوه ۲۲ بهمن در شهرستان دزفول🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🇮🇷تا آخر ایستاده ایم...🇮🇷🌷🇮🇷 @piyroo🥀🥀🥀🥀
🌷کشف پرچم زیبا و مقدس جمهوری اسلامی ایران عزیز در یکی از عملیات های تفحص شهدا 💐انتشار به مناسبت چهل سالگی انقلاب اسلامی و راهپیمایی دشمن شکن ۲۲ بهمن ۲۲بهمن 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🍂 🔻 #خاکریز_اسارت روایت اسرای مفقود الاثر 💢 قسمت دویست و پنجاه و دوم: روزهای سخت دانشجو
🍂 🔻 روایت اسرای مفقود الاثر 💢 قسمت دویست و پنجاه و سوم: روزهای سخت دانشجویان فراری (4) دکتر گفت : تهوع و استفراغ هم داری؟ گفتم :حالت تهوع دارم ، اما استفراغ نه! گفت: باید ازت آزمایش خون بگیرم. داشت قضیه جدی می‌شد و منم خوشحال بودم که تو آزمایش مشخص می‌شه که بیماری خاصی ندارم و نیاز به عمل ندارم. با ۴ تا قرص و کپسول تموم می‌شه میره پی کارش. آزمایش گرفته شد و نتیجه رو به دکتر نشون دادن. دکتر به من گفت : وضعیتت الان چطوره؟ گفتم : الحمدالله بهترم. گفت: ولی آزمایش چیز دیگه‌ای رو نشان می‌ده! باید حتما عمل بشی. خدایا چه غلطی کردم.! رسول می‌گفت هر چه گفتم: دکتر دارم بهتر می‌شم، شاید دل دردم مربوط به معده باشه، شاید مال ... فایده نداشت و بساط اتاق عمل آماده شد و منو با یه برانکارد بردن تو اتاق عمل! هر چه التماس کردم که خوبم، بهترم، بابا ولم کنید ، می‌خواید چند تا پشتک وارو بزنم ببینید که من چیزیم نیست. فِکر می‌کردن از عمل می‌ترسم و گوششون بدهکار نبود. سوزن بیهوشی رو فرو کردن و حالا هم در خدمت شما هستم. رسول می‌گفت: مرده شورشو ببره این دکتر رو که هیچی حالیش نبود و الکی‌الکی آپاندیس من بیچاره رو برداشت . فرار که نکردم هیچی با شکم پاره برگشتم. حالا اگه فرمایش دیگه‌ای نیست برید گم شید می‌خوام برم استراحت کنم!. احمد چلداوی می‌گه: دو نفر از تیم فرار خارج شدن و موندیم ۴ نفر. به آقای باطنی گفتن که آماده عمل جراحی قتق بشه. ایشون قبول نکرد و گفت من می‌تونم درد رو تحمل کنم و نیاز به عمل جراحی نیست و ایشون رو هم برگردوندن قلعه. سه نفر از اعضای تیمِ ۶ نفره جا موندن و موندیم ما سه نفر. هاشم انتظاری، مسعود ماهوتچی و من. مونده بودیم عملیات رو ادامه بدیم یا بی‌خیال بشیم. لیست بلند بالایی از اسامی بچه‌های مفقودالاثر داشتیم که می خواستیم با خودمون به ایران ببریم. یه سال و نیم از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ گذشته بود ولی هم‌چنان عراق از دادن لیست اسرای مفقود به صلیب امتناع می کرد و معلوم نبود چه خیالی برامون در سر دارن. ادامه دارد ⏪ خاطرات طلبه آزاده رحمان سلطانی https://eitaa.com/piyroo ♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 وقتی تو پای درد و دل‌هایمان می‌نشینی، دیگر هیچ چیزی نمی‌تواند آرامش ما را خراب کند؛ آری، امام مهربانی‌ها، ضامن آهو، برف که سهل است، طوفان هم بیاید، در کنار تو و با امنیتی که از وجودت سرچشمه می‌گیرد، آرام‌ترین آدم دنیاییم ... 🔹برداشتی از عاشقانه‌های میان امام رضا (علیه‌السلام) و خادمان بارگاهش در یک روز سرد برفی 【السلام علیک یا امام رضا(ع)】 ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ 🕌 @piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتگری شهدایی قسمت581 میشه بادل مادر شهید بازی کرد؟! حاج حسین یکتا محرم97 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo ❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo ❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅
🍁شهید ایرج (یاسر) غرایاق زندی فرزند: قلی سال ۱۳۴۳، میرزا قلی مشغول ساختن خانه اش در چالوس بود. وقتی ساخت خانه تمام شده (( یاسر )) به دنیا آمد. پدرش کشاورز بود. زندگی کمی سخت می گذشت. اسم شناسنامه ای اش ایرج بود، ولی همه او را یاسر می شناختند.وقتی به سن مدرسه رسید، دوره های ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را به سلات گذراند. دوره ی دبیرستان به حال و هوای انقلاب خورد بود. اوهم مثل همه ی انقلابیون شیفته ی امام شد و پا به پای دیگر تظاهرکنندگان به راهپیمایی ها و تظارات می رفت. پس از پیروزی انقلاب عضو بسیچ شد وبا شروع فعالیت های بسیج، تغییری اساسی در برنامه های زندگی اش داد.تصمیم اش را گرفته بود، می خوست پاسدار شود. تا سال ۱۳۶۱ در گردان تخریب پادگان المهدی چالوس حضور داشت ، دوره های آموزشی تخصصی را یکی یکی پشت سر گذاشت. بعد از اینکه مهارتهایش را در این محیط به نمایش گذاشت، بالاخره در سال ۱۳۶۳ رسماً به استخدام سپاه درآمد. مهیار حاجی نوری، هم محلی شهید در مورداستخدام شهید می گوید:(( روزی در منزل پدر خانمم کردیچال بودم. بعداز اذان مغرب وعشا بود که یاسر به اتفاق پسرعمویش به آنجا آمد. بعدازاحوالپرسی ومقدمات صحبت، گفت:(( من ازسپاه برگه ی معرفی گرفتم و شما را معرف خود کردم . برایم این فرم رو پر میکنی؟ به نظرت من می توانم به سپاه بروم؟)) درجواب گفتم:(( این فرم ها را با جان و دل برایت پرمی کنم. چه کسی بهتر ازتو)). ازهمان آغاز کارش و ورود به این وادی درواحد تخریب بود. پادگان، نزدیک محل زندگی شان بود. در ساعت هایی که پادگا ن نبود، به خانه می آمد وبه پدردر اموری که داشت، کمک می کرد. پدرو مادرش ازاوراضی بودند. همیشه دوشادوش آنها کار می کرد. از هیچ کاری ابایی نداشت وبا همه ی این درگیری ها از خواندن درس جا نماند. دانشگاه قبول شد. وحین خدمت تحصیل هم می کرد.فرمانده ی تخریب لشگر آن زمان، سردار رحیم بردبار بود. به اتفاق تعدادی از برادران گردان به قرارگاه کربلای اهوازاعزام شد. مدت کوتاهی ازخدمتش در سپاه نمی گذشت که به عنوان مسوول انفجارات تخریب لشکر منصوب شد. با ابراز لیاقت وشایستگی به سمت جانشین فرماندهی واحد تخریب لشگر رسید. به شهید بردبار اصرار می کرد که به دیدار امام برود. پدرش می گوید: (( بالاخره دیدارنصیبمان شد. من ویاسرو مادرش به دیدار امام رفتیم. هیچ وقت اینطوری خوشحال ندیده بودم. در پوست خودش نمی گنجید. ))انگار دیدار امام نیروی زایدااوصف را به او داده بود. با عزمی جزم به ادامه ی خدمتش پرداخت. به عنوان مربی تخریب در پادگان المهدی چالوس در حالت آموزش بود که به علت انفجار تی ان تی، دستش ازمچ قطع شد. با همان مصدومیت به خدمت ادامه می داد. شاید نصیحت کلامی از شهید شنیده نمی شد، ولی همین حضورش و خدمت خالصانه اش همه را دعوت به حضورمی کرد. مجروح بود. چشم هایش کم سوشده بود، ولی بازدر جبهه حضور پیدا می کرد. در سال ۶۳ با کسی که دوستش داشت وآرزو می کرد خداوند همسری مؤمن ومتعهد بدهد، ازدواج کرد. یاسر، مرد جنگ ، مهربان وفرزندی پرتلاش بود. عمر با برکتی داشت. در عین حال چندین چندین امور مهم را رتق وفتق می کرد. صدای عملیات کربلای۵ ازدور شنیده می شد. فرماندهان اش شهید نوبخت و بردباربودند. یاسر، مسولیت سنگینی داشت و به عنوان جانشین فرمانده گردان تخریب باید انجام وظیفه می کرد. شکستن معبرها با او بود. 🍁هم رزم اش، جعفر طاهری می گوید: (( در تاریخ ۱۲/۱۰/۶۵ درحدودساعت ۶ بعدازظهراین جانب با برادرشهید زندی وچند تن ازبرادران، به خاک دشمن جهت تخریب پل دشمن رفتیم. ناگهان انفجاری رخ داد. من و برادرزندی حدود ۳ متر باهم فاصله داشتیم. شدت انفجار به حدّی بود که ایشان و چند نفرز برادران دیگر براثر آتش انفجار پودر شدند. مابقی پیکرشان درمنطقه جا ماند.))یاسر حتی راضی نبود جایی از این زمین را اشغال کند. او عزّت مندانه زندگی کرد و دوست داشت فرزندی داشته باشد تا راه پدرش را ادامه دهد، ولی فرصت دیدار پیدا نکرد. یاسر، فرزند کوجک شهیدزندی، ۷ ماه پس از شهادت پدر پا به عرصه ی وجود گذاشت و یاد وجای خالی پدر را زنده کرد.باقی مانده ی پیکر مطهر شهید در یوسف رضای چالوس به خاک سپرده شد و روحش برای همیشه از بند قفس آزاد گشت. 🍁شهید بزرگواردر فرازی ازوصیتنامه اش می فرماید: (( از روزی که پا به عرصه ی وجود گذاشتیم، مسافری بیش نبودیم. لیکن در این مسافرتی که برایمان مقررنموده اند، ناظر و شاهدی موجود می باشد که همان خدای بزرگ است. پس ای مسافران دنیا! هرچند این مسافرت بر شما ناگوار و تحمّل و تقبّل اش دشواراست، ولی ایثارو گذشت در راه دین، این سفر را شیرین می کند. در موضوع فقدان سوری ما همین بس که دارای صبری ایوب گونه بوده و با توکل به خدا و ذکراو از حلم والایی بهره مند شوید تا دشواری فراق بر شما آسان گردد. https://eitaa.com/piyroo ❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅
طبق روال شــبانه هر بزرگواری 14 صلوات به نیابت از #شهیدایرج_زندی جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج» و سلامتی رهبر عزیزمان شفای همه بیماران عاقبت بخیری شما عزیزان .... » اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم 🌸 #التماس_دعای_فرج ســـلام و صــلوات خــدا بر شـــهدا و امام شـــ.❤️ـــهدا 🕊ســـلام بـر شــــ🌷ــهید‌ #شهیدایرج_زندی #اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک_مع_رفقائنا_به_حق_دماء_الشهدا #ملتمس_بهترین‌_دعا #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo ❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پســت_پـایـــانـی 🕙سـاعـت عـاشقـے 💠دعـــــاے فـــرج💠 ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo ❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo ❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅
❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅ ❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅ ❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ» (چون کار به این جا رسید) ما او و خاندانش را رهایى بخشیدیم. جز همسرش، که از بازماندگان (و هلاک شدگان در شهر) بود. (سوره مبارکه اعراف/ آیه ۸۳) https://eitaa.com/piyroo ♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
☀️شروع صبحی زیبا با ذکر سلام و صلوات بر محمد و آل مطهرش السلام علیک یا محمد یا رســـول الله السلام علیک یا مـولا امـیرالمؤمنین السلام علیک یا فاطــمة الزهــــــرا السلام علیک یا مـعزالمـومنین یا حســــــــن ابن عـلی المـجتبـــی السلام علیک یا اباعبدالله الحسین السلام علیک یا علی موسـی الرضـا السلام علیک یا ابا صـــالحَ المھــــــدی https://eitaa.com/piyroo ♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
یک زیارت عاشورا،به نیابت ازیک شهید امروز به نیابت از 🌷 روحش شاد ♦️به نیت تعجیل در امر فرج ♦️سلامتی رهبرمون ♦️عاقبت بخیری همه ما https://eitaa.com/piyroo ♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 #شادی_روح_شهدا_صلوات اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo ♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
صبح یعنی تو بخندی و از آن لبخندت غصه از حسرت لبخند تو رسوا بشود سلام صبحتون شهدایی✋🌷🍃 https://eitaa.com/piyroo ♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش علی هست✋ شهید علی جمشیدی🌹 تاریخ تواد: ۱۵ / ۸ / ۱۳۶۹ تاریخ شهادت: ۱۷ / ۲ / ۱۳۹۵ محل تولد: شهرستان نور محل شهادت: خان طومان سوریه 🌹در بین شهدای خان‌طومان علی تنها بسیجی آن جمع بود چون بسیجی بود او را بر میگرداندند اما او به هر نحوی که شد رفت او فدایی ولایت فقیه بود؛ از زبان خواهر↓ علی دانشجو بود و تصمیم داشتیم برایش زن بگیریم.🎀خواهرم که رفته بود کربلا برای علی سوغاتی یک پارچه چادر عروسی آورده بود، وقتی خواست بدهد او را آرام کشید کنار و گفت: من برای همه سوغاتی خریدم اما برای تو فرق دارد. پارچه چادر عروس خریدم، یک انگشتر هم داریم.💍هر کسی را در نظر داری فقط به ما بگو، می‌رویم خواستگاری💐 علی تا شنید فرار کرد و گفت: من تا نروم سوریه و بیایم راضی به ازدواج نمی‌شوم💙 اتفاقاً ما خواهرها تصمیم گرفتیم این دفعه که برگشت برویم برای او خواستگاری و مقدماتش را هم آماده کردیم. لحظه شماری می‌کردیم تا برگردد داماد شود اما او برنگشت ):🖤 درکارش عاشق گمنامی بود حتی امضایی که میزد زیرش مینوشت شهید گمنام علی در منطقه خان طومان سوریه به همراه ۱۲ تن دیگر به شهادت رسیدند و به آرزوی دیرینه اش رسید وبه یاران شهید گمنام خود ملحق شد و پیکرش به وطن بازنگشت.🕊🕋 شهید علی جمشیدی شادی روحش صلوات💙🌹 ➖🔝🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂🔝 https://eitaa.com/piyroo ♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡