eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4هزار دنبال‌کننده
36.9هزار عکس
17.5هزار ویدیو
134 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 🔻 روایت اسرای مفقود الاثر 💢 قسمت دویست و هفتاد و یکم آخرین جابجایی روز شنبه ۱۳ مرداد ۶۹ عراقی ها بدون مقدمه اومدن و گفتن سریع وسایلتونو جمع کنین و آماده رفتن بشید. ما هم که دیگه این جابجایی‌ها برامون عادی شده بود، وسایلامونو جمع کردیم وکوله پشتیا رو انداختیم روی دوشمون و حرکت کردیم. درِ قلعه وا شد و بدون اینکه دست و چشمامون رو ببندن راه افتادیم. نگهبانای بعثی بدجوری مضطرب و دستپاچه بودن. خبرایی شده بود که ما از اونا بی خبر بودیم. انگار مسافتمون زیاد نیست که پیاده داریم میریم. آره همینجور بود. رسیدیم سر جای چند ماه پیشمون که همه چیز خوب بود. بچه ها به هم می‌گفتن اینجا ملحقه آره خودشه. دوباره برمون گردوندن ملحق. توی این فکر بودیم که چه اتفاقی افتاده که برگشتیم ملحق و از زندان قلعه خلاص شدیم، شایعاتی از طرف برخی نگهبانای عراقی بگوش می‌رسید که تعدادی اسیر کویتی رو میخوان بیارن سرِ جای ما توی قلعه. کم‌کم شایعات به حقیقت پیوست و از طریق آشپزا و بهیارای خودمون و تعدادی از نگهبانای عراقی متوجه شدیم که بله! قضیه اسرای کویته. حالا اونا باید زندانی بکشن و ما برگردیم اردوگاه. بعثیا، کویتی‌های دوست و برادر عربِ دیروز و دشمن امروز رو حتی به این اندازه آدم حساب نکرده بودن که بیارنشون توی اردوگاهِ خالی ملحق. چپوندنشون توی زندان و خدا می‌دونه چه بلاهایی که سرشون نیاوردن. حالا اونا زیر کابل و کتک بودن و افتاده بودن تو اتاقای تنگِ زندان قلعه، دقیقا مثل روزای اول اسارتِ ما. هر چه بود برای ما خیر شد و ۴۲ روز پایانی اسارت رو راحت گذروندیدم. ماجرا ازین قرار بود که بعد از حمله صدام به کویت، تعدادی از کویتی‌ها اسیر شده بودن و آورده بودنشون اردوگاه ۱۸ و می‌خواستن بیارنشون زندان قلعه بجای ما. واقعا خنده‌دار بود. نمردیم و دیدیم چطور گردن‌کلفتا و پولدارای کویتی که همیشه دستشون تا آرنج توی حلق صدام بود و همه جوره کمکش می‌کردن، حالا باید میومدن مثل ما شوربا با طعم کابل می‌خوردن. دنیاس دیگه! انتظار وفا از گرگ داشتن مثل انتظارِ خُنَکی از آتیشه. چقدر امام به این زبون نفهما گفته بود که دلتونو به این صدام خوش نکنین و بهش کمک نکنین. این آدم دیوونه‌س. کارش که با ما تموم بشه میاد سراغتون. حالا همون روزی شده بود که امامِ ما پیش‌بینی کرده بود. هر چه بود برای ما بد نشد. کاش صدام زودتر به کویت حمله می کرد.! از اون زندان و چاردیواری دلتنگ خلاص شدیم. ادامه دارد ⏪ خاطرات طلبه آزاده رحمان سلطانی https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
بازهم روضه‌ زینب، همه جا ریخت بهم حال و روز همه‌ اهل سما ریخت بهم بازهم پیرهنی را به سر و روش کشید گریه‌هایش همه‌ مرثیه را ریخت بهم 🏴 سالروز وفات حضرت زینب کبری (س) تسلیت باد https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایتگری شهدایی قسمت608 🎥 خاطره‌‌ی استاد از شهید مدافع حرمی که پدرش را از شهادتش راضی کرد.. https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
شهید پرویز لایق گیگلو فرزند عشایر است ، عشایر سرفراز سبلان پرشکوه عشایری که در طول تاریخ ایران زمین نماد غیرت و حمیت و مردانگی بوده اند و در راه دفاع از آب و خاک الگویی برای تمامی انسان های غیرتمند. پرویز لایق از طایفه گیگلو عشایر در سال هزار و سیصد و چهل و هفت به دنیا آمد. نام پدرش حسین و مادرش گو یچک ( گویچک کلمه ای ترکی است به معنای زیبا ) بود پرویز سایه مادر را بر سرش به مدت زیاد لمس نکرد و به علت فوت مادر ، پرویز از پنج سالگی در دامان مادر بزرگش نشو و نما پیدا می کرد. پرویز هنگامی که هفت سال داشت همراه پدر بزرگ و مادر بزرگ و برادر بزرگش به مشگین شهر نقل مکان می کند. او علاقه خاصی به تحصیل داشت و برای همین برادر بزرگش اژدر او را برای نام نویسی به مدرسه می برد و چون مسافت خانه تامدرسه زیاد بود پرویز چند بار با برادر بزرگش  به مدرسه رفت و آمد می کند تا اینکه خودش راه را یاد گرفته و به تنهایی به مدرسه می رود . پرویز در میان اعضای خانواده اش بیشتر با برادر کوچکش که او نیز شهید شده است ارتباط داشت و این دو مدت زیادی با هم و به درد دلهای همدیگر گوش می کردند. پرویز روز به روز بر آگاهیش افزوده می شد به گونه ای که برادر ارجمندش نقل می کند : رشد فکری و شخصیتی پرویز بیشتر زمانی اتفاق افتاد که ایشان در سال سوم نظری تحصیل می کردند . پیش از این من در گفتگو ها بر او تسلط داشتم اما پسص از ورود او به سال سوم نظری در بحث ها به خاطر معلومات زیادی که او داشت من عقب نشینی می کردم . پس از شهادت برادر کوچکش پرویز معافیت گرفت او خیلی دوست داشت که از طریق جهاد که در آنجا کار می کرد به دانشگاه وارد شود.برادر شهید پرویز لایق نقل می کند : خانواده ما از جبهه رفتن پرویز خبر نداشت . یکی از همکارانش که با هم از طریق ستاد پشتیبانی جنگ جهاد به جبهه اعزام شده بودند تعریف میکرد ما در ماشین نشسته بودیم و آماده حرکت بودیم که دیدیم پرویز ماشین در بستی  گرفته و خودش را به ما رساند و در داخل ماشین از برادری بسیجی که متاهل بود خواهش کرد که شما متاهلید خواهش می کنم شما بمانید تا من بروم او موفق به همین کار هم شد و به جبهه رفت . شهید پرویز لایق که از پایگاه شهید گوگانی عازم محل خدمت خورده شده بود پس از فعالیت در تاریخ 11/4/1368 در محور قصر شیرین گیلانغرب بر اثر واژگونی تویوتا به شهادت می رسد مزار مطهر این شهید در گلزار شهدای مشکین شهر قرار دارد. https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
شهید پرویز لایق گیگلو فرزند عشایر است ، عشایر سرفراز سبلان پرشکوه عشایری که در طول تاریخ ایران زمین
قسمتی از وصیت نامه شهید پرویز لایق گیگلو بسمه تعالی یا الله یا محمد یا علی یا فاطمه یا زهرا یا حسن یا حسین یا علی یا محمد یا جعفر یا موسی یا علی یا محمد یا علی یا حسن یا حجت ( عج ) تو و شما ای ولی ما یا روح الله و ای پیرو صادق شهیدان. خدایا چگونه و صیت نامه بنویسم در حالی که سرو پا گناه و معصیت و سر و پا نقص و نافرمانم ، گرچه از رحمت و بخشش تو نامید نیستم ولی ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم می ترسم خالص نباشم و پذیرفته درگاهت نشوم یا رب العفو – العفو خدایا خدواندا چقدر دوست داشتی و پرستیدنی هستی ، هیهات که نفهمیدم . یا اباعبداله شهادت چقدر لذت بخش است انسان آماده باشد برای دیدارش ولی چه کنم که تهیدستم خدایا قبولم کن . خدایا تو را قسم ات می دهم به وحدانیت خودت ، مرا نبخشیده از این دنیا مبر .برادران مسلمان هیچ وقت با طاغوت و طاغوتیان مانند صدام سازش نکنید و با ادامه دادن به مبارزه دشمنان اسلام و قرآن را به خاک و خون کشیده و به جهنم واصل گردانید زیرا که صلح و سازش و قرآن و مخالف ایده انبیاء و مخالف مکتب حسین (ع) می باشد. عاشقان ابا عبدالحسین (ع) ، بایستی شهادت را در آغوش گرفت بایستی فرمایشات امام را درک کرد و عملی نمود تا بلکه ذرهای از تکالیف خود را در شکرگزاری بجای آورده باشیم. وصیتم به مادر بزرگم و خواهران و برادرانم و تمامی آشنایان و دوستان این است که بدانید اسلام تنها نجات و سعادت ماست همیشه یاد خدا باشید  فرمایشات خدا را عمل کنید. پشتیبان اسلام و انقلاب باشید . اهمیت زیادی به نماز،  دعا و مجالس عزاداری ابا عبدالحسین (ع) و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است . همواره تربیت حسینی و زینبی به فرزندان خود بیاموزید همانگونه تربیت دهید که سربازان با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح چون حضرت ابوالفضل برای اسلام ببار آیند تا بتوانند در آینده از اسلام و خون سرخ شهدا محافظت نمایند. پدر و مادرم بیشتر برای من اصرار نورزید و مانع به موقع  رفتن به جبهه نشوید چون که من اگر از جبهه برگردم پشت به امام حسین (ع) کردهام و در نزد شهدا عزیز اسلام شرمنده و خجالت زده می شوم و در آخرت جوابی برای شهدا ندارم امید دارم که شما نیز در این راه استوار و ثابت قدم باشید. امام حسین (ع) می فرماید : اگر مسلمان نیستید لااقل آزاد مرد باشید و آزادانه زندگی کنید. پس دفاع از اسلام برای هرمرد و زن مسلمان واجب است ودر آخر از پدر و مادر و برادران و خواهرانم تقاضا دارم بعد از شهادت من ناراحت نشوید بلکه از اسلام و قرآن تنها بوسیله خون شهدا آبیاری و همیشه مثل بهار سر سبز خواهد ماند . پس به خدا شکر کنید هدیه ای که به خدا فدا کرده اید خدا قبول کرد و خودش خریدار خون شهداست ودر آخر از پدر و مادر و تمامی آشنایان و دوستان که حق برگردن من دارند طلب بخشش دارم. https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
طبق روال شــبانه هر بزرگواری 14 صلوات به نیابت از جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج» و سلامتی رهبر عزیزمان شفای همه بیماران عاقبت بخیری شما عزیزان .... » اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم 🌸 ســـلام و صــلوات خــدا بر شـــهدا و امام شـــ.❤️ـــهدا 🕊ســـلام بـر شــــ🌷ــهید‌ ا https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا