eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4هزار دنبال‌کننده
36.9هزار عکس
17.5هزار ویدیو
134 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 🔻 روایت اسرای مفقود الاثر 💢 قسمت دویست و هشتاد و هفتم آزادی یا شهادت ته دلمون به این قضیه قرص و محکم بود که این تدبیر جواب می‌ده و عراق توی این شرایط حوصله دردسر رو نداره و نمی‌خواد بخاطر نگهداری و یا کشتن ۶۰۰ اسیر رابطه‌شو توی اون شرایط حساس با ایران خراب کنه و بهونه دست جمهوری اسلامی بده که تو قضیه کویت براش بشه قوز بالای قوز. تصمیم نهایی شورش و آماده شدن برای درگیری تا مرز شهادت بود. همه شهادتین رو گفتیم و تا تونستیم سنگ و چوب و میله آهنی جمع کردیم. تعدادی از بچه ها به پشت با‌م آسایشگاها راه پیدا کردن و لبه آسایشگاها رو سنگربندی کرده و تصمیم گرفتیم در صورت حمله عراقیا همه بریم بالا و از اونجا با سنگ بهشون حمله کنیم. داد و بیداد و شعار شروع شد. موجی از وحشت توی نگهبانا ایجاد شد و سریع همۀ نگهبانا از داخل اردوگاه خارج شدن و پشت سیم خاردار مستقر شدن. به‌روشنی می شد ترس و وحشت از تکرار حادثه‌ شهادت پیراینده رو تو چشماشون مشاهده کرد. بعثیا فکر اینجاشو نکرده بودن. اصلاً به ذهنشون نرسیده بود ما حاضریم برای آزادی بمیریم. واقعاً بچه‌ها بعد از ۴۴ ماه اسارت دیگه طاقت نداشتن حالا که همه رفتن و آزاد شدن جمع کوچیک ما سال‌ها بدون نام و نشون در زندانا‌ی عراق بمونیم و بپوسیم. هیچ ابائی از درگیری و کشتن و کشته شدن نداشتیم. به معنای واقعی کلمه خون جلوی چشم هم‌ه بچه ها رو گرفته بود و ذره‌ای ترس از مرگ در چهرۀ کسی دیده نمی شد. خیلی سریع گزارش به مقامات بالا داده بودن. دوباره سر و کله سپهبد حمید نصیر پیدا شد و مرحوم شهید ابوترابی رو هم با خودش آورده بود. عراقیا باید بین قتل عام همۀ ما و آغاز جنگ احتمالی بین ایران و عراق اونم توی مخمصه کویت یا آزاد کردن ما یکی رو انتخاب می‌کردن. بالاخره این بار عقلانیت رو به خریت ترجیح دادن و سپهبد نصیرمحسن قول داد که حتما یکی دو روز آینده شما آزاد می‌شید و حاج آقا ابوترابی هم از بچه ها خواهش کرد که بچه ها کوتاه بیان. الحمدلله با استقامت و پایمردی بچه‌ها و بدون اینکه درگیری مجددی بین ما و بعیثا بوجود بیاد قضیه به خیر و خوشی خاتمه یافت. بچه‌ها سنگ و چوبا رو دور ریختن و وقتِ نماز که شد، آخرین نماز جماعت هم با شکوه خاصی در تموم آسایشگاها برگزار شد و خیلی از بچه ها غسل کردن و آماده‌ حرکت بسمت ایران شدیم. دشمن که نتونست نقشه شوم‌شو اجرا کنه و این جمع رو بطور کامل بعنوان گروگان نگهداری کنه، از درِ مکر و حیله وارد شد و تعدادی از بچه ها رو بدون اینکه بقیه متوجه بشن از نزدیکای مرز برگردوند. ماجرای این حقه کثیف رو بعدا خدمتتون شرح میدم. ادامه دارد ⏪ خاطرات طلبه آزاده رحمان سلطانی https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
24.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 /در فراق سردار دلها ‌●نماهنگ "نمیشه باورم" پیکر صد پاره پاشو حضرت ارباب اومده پاشو که ماه علقمه این دفعه با آب اومده 🎤 سیدرضا_نریمانی 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
پشت این طائفه گرم است به با غیرت ها ای صف شکن یکسره در معرکه پیروز در هم شکن هیمنه کفر زراندوز روح پدرت شاد که می گفت به استاد فرزند مرا هیچ بجز عشق میاموز 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام رضا(ع) می‌فرمایند: مَن فَرَّجَ عَن مُؤمِنٍ فَرَّجَ اللهُ عَن قَلبهِ یَومَ القِیامَةِ؛ هر کس گِرِه از کارِ مؤمنی بگشاید (و غمی را از او بزداید)، خداوند هم در قیامت، کار بسته او را می گشاید (و اندوهش را می زداید) اصول کافی، ج۲، ص۲۰۰ 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
🌺سفره هفت سین پسر ده ساله شهید مدافع حرم جواد الله کرم سجاده، سربند، سلاح، سیب،ساعت سیم‌چین، سکه 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
﷽ ﴿ إِنَّا فَتَحْنَـا لَكَ فَتْحـاً مُبِينـا ﴾ سلام بـر اسطوره‌های یقین غیوران زهـرا نسب مردان فتــح المبیــن ... 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
✅ قسمتی کوتاه از زندگی شهید ابراهیم هادی فوق العاده فوق العاده زیبا👌 🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿 ⭕️ شهید ابراهیم هادی نه عالم دینی بود نه از فرماندهان جنگ یک جوون ورزشکارِ کشتی گیر و اهل گود زورخانه مردم تهران اگه بخان خوب های خودشون رو مثال بزنند خوبه شهید ابراهیم هادی رو مثال بزنند بگن بچه تهرونی مثل کی؟ یه سحری تصمیم میگیره در یک وضعیت نابسامانی بره اذان بگه همه بهش گفتن الان چرا اذان گفتنت اخه اومده ولی وقتی اذان میگه به سمتش تیراندازی میکنن یکی از تیر ها به گلوی او میخوره ⭕️ همه میگن اینکارو چرا کردی یه دفعه میبینن عراقی ها با دستمال سفید تسلیم شدن گفتن شما چرا تسلیم شدین میگن این کی بود اذان گفت گفتن بله یکی اذان گفت شما تیر زدید بهش بعد گفتند ما بخاطر اذان او تسلیم شدیم بعد فرمانده گفت من اون سربازی رو که تیر زده رو با خودم اوردم فقط بزارید ما یک بار دیگ این اقا رو ببینیم میرن سنگر،عراقی ها در حالی که ابراهیم مجروح بوده به دستو پاش میفتن.. ⭕️ نه تنها برای گردان کمیل و کانال کمیل یک افتخاره جاودانست در عین حال کانال کمیل به شهید هادی افتخار می‌کنه https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾