eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4هزار دنبال‌کننده
36.9هزار عکس
17.5هزار ویدیو
134 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
«همسایه آقا» به بازار آمد ... «همسایه آقا» روایت زندگی 🌹 شهید مدافع حرم (جاوید الاثر) است که به قلم نویسنده کتاب رفیق مثل رسول به رشته تحریر در آمده و توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد. این اثر حاوی خاطراتی از دوران کودکی شهید مدافع حرم علی آقا عبدالهی است که به چگونگی ورود وی به بسیج و سپاه پاسداران و نحوه پیگیری او برای اعزام به سوریه و قرارگیری در صف مدافعان حرم را روایت می کند. در این کتاب علاوه بر اعضای خانواده این شهید، با دوستان و برخی از همرزمان وی نیز گفتگو شده که در نهایت در قالب کتاب درآمده است.شهید مدافع حرم علی آقاعبداللهی، همزمان با ۲۳ دی‌ماه سال ۱۳۹۴ در مبارزه با عناصر تکفیری در منطقه خان‌طومان به شهادت رسید. 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
3.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادمون‌ باشه‌ کیا‌ رفتن‌ که‌ ما‌ الان‌ انقدر راحت‌ تو خونه‌ نشستیم اینا هم‌ مثل‌ ما عزیز‌ داشتن‌ عزیز‌ ی‌ِکسایی‌ بودن... https://eitaa.com/piyroo
روز دختر رو به این ناودونهای رحمت الهی تبریک میگم روز فرشته های مهربون روز دلسوزای بابا روز این گلهای لطیف معصوم مبارکتون روزتون جاداره این روز رو به همه دختر شهیدا تبریک بگم درسته باباشون شهید شده اما رهروان پدران شهیدشون این روز رو بهشون تبریک میگن دخترای خوب و معصوم رفیق شهیدم شهید مدافع حرم محمدبلباسی فاطمه خانم زینب خانم روزتون مبارکتون https://eitaa.com/piyroo
از خصوصیات اخلاقیش هر چه بگویم, کم گفتم. او از بچگی در خانواده ما, بلاتشبیه, مانند یک قرآن بود. صبح که می خواستم بلندش کنم, لحاف را از رویش پس نمی زدم, با یک بوسه بیدارش می کردم. طوری که گاهی وقت ها پدرش اعتراض می‌کرد و می‌گفت: " خجالت بکش زن, این دیگه بزرگ شده." ۳ ماه تعطیلات تابستان که می شد, می گفت: " من خوشم نمیاد برم توی کوچه و با این بچه‌ها بشینم, وقتمو تلف کنم. می خوام برم شاگردی." می گفتیم: " آخه برای ما زشته که تو بری شاگردی. بری شاگرد کی بشی؟" می‌گفت: " می رم شاگرد یه میوه فروش می شم." می‌رفت و آنقدر کار می‌کرد که وقتی شب به خانه می‌آمد, دیگر رمقی برایش نمانده بود. به او می گفتم: "آخه ننه, کی به تو گفته که با خودت اینطوری کنی؟" می گفت: "طوری نیست, کار کردن یه نوع عبادته, کیه که زحمت نکشه و کار نکنه؟" می‌گفت: "حضرت علی این همه زحمت می کشید! نخلستان ها رو آب می داد, درخت می کاشت, مگه ما به این دنیا اومدیم که فقط بخوریم و بخوابیم." این بچه آرام و قرار نداشت. یک وقتی هایی که من خانه نبودم, جارو را بر می داشت و خانه را جارو می کرد یا رخت ها را می شست. اخلاق و رفتارش طوری بود که همیشه همه ازش راضی بودند. https://eitaa.com/piyroo
توخط قدم میزدم که سید رادیدم کنج خاکریز نشسته بود و توی حال و هوای خودش بود از دور سلام کردم ، سرش را بلند کرد و جواب داد گفتم :سید تو فکر و خیالی !؟ گفت : اتفاقاً دنبال یکی می گشتم باهاش صحبت کنم . نزدیک شدم دیدم یک قاصدکی در دست گرفته و دارد با آن بازی می کند . گفتم : چیه یاد بچگیت افتادی ، قاصدک بازی می کنی !! گفت : محمد فکر کردی این قاصدک چقدر به راحتی از زمین بلند می شه؟ گفتم : بله ، چون خیلی سبکه . خندید و گفت : آره چون خیلی سبکه ، فکر می کنی اگر یک مثقال طلا به این ببندی به این راحتی به هوا میره و از زمین بلند میشه من گفتم : نه مسلماً چه طلا چه هر چیز دیگه ای به اون ببندی ، دیگه بالا نمیره . گفت : فکر می کنم روح ما هم مثل این قاصدکه ، یعنی هر مقداری به تعلقات دنیایی وا بسته تر بشیم ، روح ما سنگین تر می شه و به سختی از زمین کنده می شیم . "شهید موسوی نژاد" https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕙سـاعـت عـاشقـے 💠دعـــــاے فـــرج💠 ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄