عرفه رادیو پلاک.mp3
4.05M
🎼بیسیم چی
عرفه موقف اعتراف است!
تقدیم به حضرت مسلم ابن عقیل
نویسنده:خانم کشافی
+ارسال به رفقای امام حسین علیه السلام
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
🔴 قهرمان وزنه برداری اروپا و جهان مسلمان شد
.
به کوری چشم مسیح علینژاد ها، خانم ربکا کوها در اینستاگرامش نوشت:
"تصمیم بزرگی در زندگیم گرفتم و خوشحال و شکرگزارم بابت آن. مطمئنم که کار درست را کرده ام. تنها چیزی که از شما میخواهم این است که به تصمیمم احترام بگذارید و اگر چیز خوبی برای گفتن ندارید بهتر است چیزی نگویید.
امروز روز خاصی برای من بود چون من مسلمان شدم. 🙏🏻 در ساعت 3:48 دقیقه عصر شهادتین گفتم و به اسلام وارد شدم و باور دارم که فصل جدید و زیبای زندگی من شروع شده است.🙌🏻😍
.
چون من دیگر مسلمان هستم از شما میخواهم که دیگر عکس های بی حجاب مرا پست و منتشر نکنید. ممنونم از همه آن هایی که مرا حمایت کردند و همراهم هستند. خدا را شکر میکنم و برای همه شما بهترین ها را از خدا میخواهم ❤️"
.
ربکا وزنه بردار اهل لتونیست که قهرمانی اروپا و سومی المپیک و مسابقات جهانی را در کارنامه خودش دارد.
بیایید با خودمان و خدای خودمان خلوت کنیم.
اگر اینطور کنیم و از عقاید باطل گذشته مان دست برداریم خدا را از مسیر اسلام پیدا خواهیم کرد و آرامش را از مسیر حجاب.
برای این بانوی گرامی تازه مسلمان هم آرزوی موفقیت و عاقبت به خیری میکنیم 😊🎼
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
سردار شهید احمد کاظمی همیشه خود را از خیل عظیم کاروان شهدا جامانده میدانست و به شدت در فراق یاران شهیدش دلسوخته بود. او همواره با آه و سوز خاصی از آنها یاد میکرد و در آخرین روزهای زندگی خویش به شدت از شهیدان باکری و خرازی یاد میکرد و از این که به شهادت نرسیده، اشک حسرت میریخت.
وی شب قبل از شهادتش در جلسهای با حزن و اندوه فراوان یاران سفر کرده خود را به خاطر آورده و گفته بود: "شهدا خیلی به گردن ما حق دارند، باید تلاش زیادی بکنیم" و همگان را به زنده نگاه داشتن یاد و خاطره آنها سفارش کرده بود.
#شهدای_عرفه
#سالروز_شهادت
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
❤️🍃
✅ بِســــــمِ الله الـــرّحمــــنِ الـــرّحـــیمِ
✅ از طرف : یک دوست مجازی
✅ برسد به : دوستان مجازی
💠: بِســــــمِ الله الـــرّحمــــنِ الـــرّحـــیمِ
✨ وَلاَ تَــتَّــبِعُـــواْ خُـطُــوَاتِـــ الـشَّــیْطَـــانِ
و از گام هـای شیــطـان پیــروی نـکنیــد ...
بقــــره 208
🔴 یکی از راه هایی که به نظر دور است، اما خیلی نزدیک است.
💭 حد ارتباط با نامحرم این است که ما با هم داد و ستد عاطفی نکنیم. یعنی به دنبال #صید کردن دل یکدیگر نباشی!!
#من_ماسک_میزنم
https://eitaa.com/piyroo
🦋🦋🦋°فـروشــی°🦋🦋🦋
تـاحـالا دیـدیـن مـاشیـیناییرو کـه
روشیـشه شـون زده فـروشی؟!🤔
طبیعی کـه هـر کـی بـبینـه حالا اونا
کـه مـی خـوان بـخرن کـه هیچی
یـه سریـا دیـگـه فـقـط همین طور
میپرسن 😑
یـه سریـا فقط مـی خوان قیمت بدونن😕
یـه سریـا ام از رو کنجکاوی میپرسن☹️
کـلـن هـر کـی بـبـینه مـیره می پرسه
چـه پـول داشته بـاشـه چـه نـداشـته بـاشـه😐
چـون صـاحـب مـاشـین ایـن اجـازه رو داده بـه هـمه بـا اون تـکه کـاغذ(فـروشـی)
حـالا اون خـانـمی کـه بـا حـجـاب نـامـناسـب مـیاد تـو جـامـعه
دقـیـقـا انگار پـشـت شـیشه شخـصیـش نـوشـته فروشـی😔
💕خـواهـرم حـجابـت را بـه پوش نجـیب وبـا حـیا بـاش💕
#من_ماسک_میزنم
https://eitaa.com/piyroo
﴾﷽﴿
💠 #رمان_آیه_های_جنون
💠 #پارت_31
چادر سفید رنگم را مرتب روے تخت گذاشتم،خودم هم کنارش نشستم.
دستم را روے چادر ڪشیدم،گل هاے ریز آبے رنگش هم رنگ لباس هایم بودند.
ڪسے چند تقہ بہ در اتاقم زد،سرم را بہ سمت در برگرداندم و گفتم:بفرمایید.
مادرم در را ڪمے باز ڪرد و همانطور ڪہ از لاے در نگاهم میڪرد گفت:آمادہ اے؟!
سرم را بہ نشانہ ے مثبت تڪان دادم،ڪمے استرس داشتم!
نگاهے بہ لباس هایم انداخت و گفت:خیلے بهت میان.
لبخند ڪم رنگے زدم و چیزے نگفتم.
وقتے سڪوتم را دید ادامہ داد:آیہ خوبے؟!
سریع گفتم:آرہ!فقط یڪم استرس دارم!
چہ مظلوم شدہ بودم!
وارد اتاق شد،لبخند گرمے بہ رویم زد و ڪنارم نشست.
دستانم را میان دستانش گرفت و گفت:میخواے برات یہ چیزے بیارم؟یہ چیز شیرین؟
نچ ڪشیدہ اے گفتم و ادامہ دادم:یڪم دیگہ میان،تو برو بہ ڪارات برس!
دستش روے صورتم ڪشید،لبخند زد:چقد زود بزرگ شدے!
بے اختیار سرم را روے سینہ اش گذاشتم و گفتم:نہ! هنوزم ڪوچولوام!
چند لحظہ احساس ڪردم هنوز ڪودڪم و تنها آغوش و صداے قلب مادرم آرامم میڪند.
انگار جهان متوقف شدہ بود،من بودم و پناہ همیشگے ام بعد از خدا!
خندید و گفت:بلہ عقلت ڪوچولو موچولوئہ،قد و هیڪلت بزرگ شدہ!
_پروانہ!
صداے پدرم بود ڪہ مادرم را صدا میزد،از مادرم جدا شدم و گفتم:بابا دارہ صدات میڪنہ!
مادرم از روے تخت بلند شد،در حالے ڪہ بہ سمت در میرفت گفت:این آروم شدن تو عجیبہ!خدا بہ داد برسہ!
مگر میشد نداند؟!
مادر هر طور هم باشد فرزندش را بلد است.
خواست در را باز ڪند ڪہ صدایش زدم:مامان!
بہ سمتم برگشت و گفت:جانم!
چند لحظہ مڪث ڪردم،منتظر نگاهم میڪرد.
بے مقدمہ گفتم:بَغلات هنوزم خوشمزہ س!
با شنیدن حرفم غنچہ ے لبانش بہ لبخند باز شدند و عشق از چشمانش سرازیر شد!
ادامہ دادم:خیلے خوشمزہ!
همانطور ڪہ از اتاق خارج میشد گفت:تو همیشہ برام خوشمزہ بودے و هستے!
از اتاق خارج شد و در را بست!
با رفتنش از روے تخت بلند شدم و بہ سمت ڪشوے لباس هایم رفتم.
دوبارہ شدم همان آیہ ے پر شَر و شور!
در حالے ڪہ ڪشو را باز میڪردم زیر لب گفتم:میریم براے مرحلہ ے اول!
از دو روز قبل ڪہ آرام یا بہ قول پدرم "سَر بہ راه" شدہ بودم،تا حد توان راجع بہ پسرِ عسگرے اطلاعات بہ دست آوردم تا بدانم باید چہ ڪارهایے انجام بدهم!
تا آنجا ڪہ فهمیدہ بودم پسرِ عسگرے یڪے بود شبیہ پدرم!
یڪ پسرِ معتقد از آن هایے ڪہ ریش میگذارند تا پایین گردنشان و دین را در چیزهاے ظاهرے مے بینند!
پدرم خیلے از او تعریف میڪرد،اینگونہ بہ عمق فاجعہ یا همان هادے عسگرے پے بردم!
خانوادہ اش هم مثل خودمان بودند.
لوازم آرایش مادرم و نورا را برداشتہ بودم،میخواستم براے صحبت ڪردن پسرِ عسگرے را بہ اتاق خودم بڪشانم.
نقشہ ے اصلے این بود ڪہ لوازم آرایش را در اتاق پخش و پلا ڪنم و بگویم علاوہ بر اینڪہ دختر شلختہ اے هستم دوست دارم آرایش ڪنم.
فڪر ڪنم تنها این صحنہ ڪافے بود تا پسرِ جناب عسگرے نگاہ خصمانہ اے بہ صورتم بیندازد و بگوید:استغفراللہ!
سپس با عصبانیت بہ سمت خانوادہ اش برود و بگوید:این چہ دختریہ براے من انتخاب ڪردید؟!
لبخند شیطانے اے روے لبانم نقش بست.
لوازم آرایش را برداشتم و ڪشو را بستم.
جعبہ ے سایہ را باز ڪردم و ڪنار آینہ گذاشتم،چندتا از رژها را روے زمین انداختم.
نویسنده :
#لیلی_سلطانی 💕
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
﴾﷽﴿
💠 #رمان_آیه_های_جنون
💠 #پارت_32
رژ قرمز رنگے برداشتم و ڪمے روے لب هایم ڪشیدم سپس با دستمال ڪاغذے تمیز پاڪ ڪردم.
دستمال را طورے ڪنار آینہ قرار دادم تا جاے قرمزے رژ در دید باشد.
چند دستمال ڪاغذے روے زمین انداختم،جعبہ ے دستمال ڪاغذے را همراہ ریمل روے تخت پرت ڪردم.
نگاهے بہ اتاق انداختم،ڪاملا مشخص بود من آرایش ڪردہ بودم و بہ اجبار خانوادہ پاڪ ڪردم!
در دل گفتم ڪاش بتوانم اول مادر عسگرے را بہ اتاق بڪشانم این میدان جنگ را ببیند و فرار ڪند!
بالاخرہ مادرشوهر بود!
جلوے آینہ ایستادم تا از وضع ظاهرے ام مطمئن شوم،سارافون بلند آبے رنگ سادہ اے همراہ با شلوار سفید پوشیدہ بودم.
روسرے آبے رنگم را براے بار اول بہ اصرار مادرم طرح لبنانے بستم.
همانطور ڪہ خودم را در آینہ نگاہ مے ڪردم گفتم:تا چند دیقہ دیگہ چہ شود!
بشڪنے زدم و ادامہ دادم:پسرِ عسگرے پَر!
هم زمان با بشڪن زدنِ من صداے زنگ آیفون بلند شد.
سریع ڪلید در اتاق را برداشتم،صداے پدر و مادرم مے آمد ڪہ در هول و ولا بودند.
بہ سمت در رفتم،نباید ڪسے وضع اتاق را مے دید!
در را قفل ڪردم.
صدای باز شدن در آمد،ڪنجڪاو شدم خانواده ے عسگرے را ببینم!
خواستم به سمت پنجره بروم که کف پایم درد گرفت!
زیر پایم را نگاه کردم،یڪے از رژها لہ شده بود!
همانطور ڪہ لنگان لنگان بہ سمت پنجرہ مے رفتم گفتم:راست گفتن چاہ نڪن بهرِ ڪسے اول خودت دوم ڪسے!
ڪنار پنجرہ ایستادم،خانم و آقاے عسگرے سریع وارد شدند.
زیر لب گفتم:اڪہ هے نشد ببینمشون!
پسرے وارد حیاط شد،قدش تقریبا بلند بود؛نمے توانستم خوب صورتش را از پشت پردہ ببینم.
ڪت و شلوار سورمہ اے رنگے همراہ با پیراهن سفید پوشیدہ بود.
همانطور ڪہ جعبہ ے شیرینے در دست داشت در را بست،در حالے ڪہ بہ سمت خانہ قدپ برمے داشت بلند گفت:سلام!
من هم از پشت پنجرہ آرام گفتم:سلام پسرِ عسگرےِ معروف!
داشت وارد خانہ میشد ڪہ نگاهش بہ سمت پنجرہ ے اتاق افتاد!
دقیق تر نگاہ ڪرد،انگار مرا دید!
من هم صورتش را دیدم!
چهرہ اے ڪہ تصور میڪردم را داشت اما دلنشین تر!
سریع نگاهش را از من گرفت و وارد شد.
با ڪف دست محڪم روے پیشانے ام ڪوبیدم و گفتم:الان فڪ میڪنہ من چقد شوهر ندیدہ م!
سرم را برگرداندم،نگاهم بہ موڪت افتاد.
روے تمام موڪت قرمز شدہ بود!
ڪف پایم را نگاہ ڪردم،ناخواستہ خراب ڪارے ام بهتر جور شد!
خواستم رژ را بردارم ڪہ یادم افتاد براے نوراست،خم شدم و برش داشتم.
همانے بود ڪہ طاها برایش خریدہ بود،اگر طاها برایش باد هوا هم میخرید مثل جانش از آن مراقبت میڪرد!
این بار محڪمتر با ڪف دست بہ پیشانے ام ڪوبیدم:نورا تیڪہ تیڪہ م میڪنہ دیگہ بہ پسر عسگرے نمے رسم!
سرم را تڪان دادم و دوبارہ رژ را نگاہ ڪردم،گویے بہ جاے پا یڪ تریلے هجدہ چرخ از رویش رد شدہ بود!
فاتحہ ام را خواندم:چہ واسہ شوهر ڪردن استرس داشتم! دیگہ ڪلا حل شد،روحم شاد و یادم گرامے باد!
فڪرے بہ ذهنم رسید،چہ خوب میشد نورا را بہ اتاق بڪشانم تا ببینید و اَلَم شَنگہ راہ بیندازد....
#ادامہ_دارد...
نویسنده :
#لیلی_سلطانی 💕
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
۹ مردادماه سالروز اعلام طرح پرچم رسمی جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 پس از پیروزی انقلاب اسلامی (۱۳۵۹ ه.ش.).
👈 پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 شامل رنگ سبز در بالا، رنگ سفید در وسط و رنگ سرخ (قرمز) در پایین همراه با علامت مخصوص جمهوری اسلامی و شعار الله اکبر است.
📝 در پرچم جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷،
✅ رنگ سبز به عنوان نشانه اسلام و مذهب شیعه؛
رنگ سفید به نشانه صلح، دوستی و آرامش طلبی ملت ایران؛
🔴 و رنگ قرمز به نشانه آمادگی ملت برای دفاع از استقلال و آزادی به قیمت ریخته شدن خون و شهادت 🌷 فرزندان این مرز و بوم تفسیر شده است.
🇮🇷 علامت مخصوص جمهوری اسلامی به رنگ قرمز در وسط پرچم، شعار الله اکبر به رنگ سفید و با خط کوفی بنایی به نشانه روز پیروزی انقلاب اسلامی، بیست و دو بار به صورت حاشیه در مرز رنگ سبز و سفید و نیز مرز سرخ و سفید تکرار شده است. 🇮🇷
🇮🇷 این طرح بیان کننده محتوای حکومت اسلامی است و نقش کلمه الله در آن اشاره ای به مبدأ و منتهای آفرینش دارد.
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتگری شهدایی قسمت741
🎧#صدای_ماندگار | حضرت آیتالله خامنهای در جمع رزمندگان لشکر ۳۱ عاشورا؛ چند هفته پس از عملیات مرصاد در تاریخ ۱۳۶۷/۵/۲۸ 👇
💢 ما مطیع امام هستیم
🔔همراه با برشی از سخنان #شهید_حاج_احمد_کاظمی در باب لزوم اطاعت از امام خمینی در باب پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌸#شهيدقاسم_صارميان
در سال 1345 در خانوادهاي مذهبي و مسلمان به دنيا آمد او از همان اوان كودكي پدر خود را از دست داد واز نعمت پدر محروم شد . در دوران مدرسه با معلمين واولياي مدرسه رابطه اي خوب وصميمي داشت ودانش آموزي كوشا در مدرسه بود
اوقات فراغتش را بيشتر در بسيج ومسجد بود .
اخلاق و رفتار بسيار خوبي داشت وهيچ كس از او آزار نميديد . شهيد صارميان هم درس ميخواند وهم برا ي ابرار معاش جوشكاري ميكرد وكمك خرج خانواده بود . هميشه كارهاي شخصي اش را خود انجام ميداد وحتي لباسهايش را خود مي شست .
قبل از انقلاب در تظاهراتها همپاي مردم ودوشادوش آنان در صف اول جهاد ومبارزه بود ، امام راهمچون پدري پير ومهربان دوست داشت .پس از شروع جنگ راهي جبهه هاي نبرد حق عليه باطل شد تا به فرمان پير مرشدش پاسخ گفته باشد. در جبهه آرپي چي زن بود ودر صف اول عاشقان . سرانجام اين بزرگوار در عمليات رمضان در سال 1361 در حاليكه تنها 16 سال از عمر شريفش ميگذشت با فرياد يا حسين (ع) به شهادت رسيد وپيكر پاك ومطهرش پس از 14 سال در سال 1375 به ميهن وآغوش شهرش انديمشك باز گشت ودر ميان جمعيت انبوهي از مردم شهيد پرور انديمشك به خاك سپرده شد.
🔰نامه اي از #شهيدقاسم_صارميان
سلام بر خانوادة عزيزم اميدوارم كه حال شما خوب باشد . و اگر حال شما خوب باشد . در اين جا حال من بهتر از خانواده شما است . اميدوارم آن نامة اولي بدست شمار رسيده باشد . امروز كه اين نامه را مينويسم همة وسايلم را گرفتهام و اين شاالله تا بعد از ظهر ما در جبهه هستيم . از آن موقعهاي كه به جبهه اعزام شدم ، ما را به پادگان آموزشی و تا حالا تمام دورهها را ديدهايم و امروز كه اين نامه را مينويسم ميخواهيم به خط اول اعزام شويم كه تا دو سه شب آينده حملهاي در پيش است و ما در آن حمله شركت داريم به مادرم بگو كه ناراحت من نباشد ما خيلي جاي راحتي داريم ما را قسمت نگهباني كردهاند و من و چند نفر ديگر قسمت اركان هستم . اركان يعني بردن مجروح و حمل شهيد و تخلية اسرا و حمل مهمات و تداركات است كه ما پشت جبهه هستيم و موقعهاي به خانه بر ميگردم كه پايم به خاك بعثي بصره به خورد راستي فرمانده حمله را تا رود خانة دجله طرح ريزي كردهاند گمانم رودخانهاي كه حضرت عباس ميخواست مشكل آب را از آن پر كند كه دشمنان مشك را سوراخ كرد . و نگذاشتند كه آب به ياران برساند حالا ما آن رود خانه را روي مسلمانان باز ميكنيم تا از آشاميدن آب سير شوند راستي دو تا از رفقاي منوچهر هم در اين حمله هستند . كه وقتي وارد شدند سراغ مرا ميگرفتند آنها را ديدم و خيلي خوشحال شدم سلام مرا به مادرم و تمام افراد خانواده برسانيد .
خداحافظ به اميد ديدار
دوستار شما قاسم صارميان
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
طبق روال شــبانه هر بزرگواری 14 صلوات به
نیابت از
#شهیدقاسم_صارمیان
جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج»
و سلامتی رهبر عزیزمان شفای همه بیماران عاقبت بخیری شما عزیزان ....
» اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم 🌸
#التماس_دعای_فرج
ســـلام و صــلوات خــدا بر شـــهدا و امام شـــ.❤️ـــهدا
🕊ســـلام بـر شــــ🌷ــهید
#شهیدقاسم_صارمیان
#اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک_مع_رفقائنا_به_حق_دماء_الشهدا
#ملتمس_بهترین_دعا
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پســت_پـایـــانـی
🕙سـاعـت عـاشقـے
💠دعـــــاے فـــرج💠
⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
☀️شروع صبحی زیبا با ذکر سلام و صلوات بر محمد و آل مطهرش
السلام علیک یا محمد یا رســـول الله
السلام علیک یا مـولا امـیرالمؤمنین
السلام علیک یا فاطــمة الزهــــــرا
السلام علیک یا مـعزالمـومنین یا
حســــــــن ابن عـلی المـجتبـــی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
السلام علیک یا علی موسـی الرضـا
السلام علیک یا ابا صـــالحَ المھــــــدی
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#زیارتنامه_شهدا
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
السلام علیک یا ابا عبدالله
یک زیارت عاشورا،به نیابت ازیک شهید
امروز به نیابت از
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
♦️به نیت تعجیل در امر فرج
♦️سلامتی رهبرمون
♦️عاقبت بخیری همه ما
♦️وسلامتی همه عزیزان ودفع بیماری کرونا
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعالیت امروز کانال، متبرک به نام شهید #حسن_علاء_نجمه🦋
ولادت:۱۷شهریور سال۱۳۷۱
محل ولادت:عدلون_لبنان
شهادت:۲۹مهر سال۱۳۹۵
محل شهادت:حلب_سوریه
نحوه شهادت:در درگیری با تروریست های داعشی به فیض عظیم شهادت نائل آمد😔😔
وضعیت تاهل : مجرد
(شهیدی که مادرشون با لباس سفید در مراسمشون حضور پیدا کردن ♥️)
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
عید قربان به حقیقت ز خداوند کریم
آفتابی به شب ظلمت انسان آمد
جمله دلها چو کویری ست پر از فصل عطش
بر کویر دل ما، نعمت باران آمد
🌺عید سعید قربان برشما و خانواده محترم مبارک 🌺
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo