27.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قهرمان هایی که ازهنرایران طلبکاریم
یاد شان گرامی
#دفاع مقدس
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صدات میکردم...
جواب و دادی تو با نگات..
صدات میکردم...
میگفتی جونم بشه فدات...
😭😭😭
#سردارم
#دفاع_مقدس
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#داستان_تمام_زندگی_من
#قسمت سوم
-نه ..... تقریبا 3 ساله که مسلمان شدم ..... شوهرم به مسلمان ترک، ساکن آلمانه .... اومده بودیم دیدن خانواده ام ... و این آغاز دوستی ما بود ... قرار بود هر دومون شب، توی بیمارستان بمونیم .. هیچ کدوم خواب مون نمی برد... اون از زندگیش و مسلمان شدنش برام می گفت ... منم از بلایی که سرم اومده بود براش گفتم ... از شنیدن حرف ها و درد دل های من خیلی ناراحت شد...
-من برات دعا می کنم ... از صمیم قلب دعا می کنم که خوب بشی ..
خیلی دل مرده و دلگیر بودم...
خدای من، جواب دعاهای من رو نداد ... شاید کلیسا دروغ میگه و خدا واقعا مرده باشه ...
چرخیدم و به پشت دراز کشیدم ... و زل زدم به سقف...
-خدای تو جوابت رو داد ... اگر خدای تو، جواب من رو هم بده؛ بهش ایمان میارم ...
خیلی ناامید بودم ... فقط می خواستم زنده بمونم ... به بهشت و جهنم اعتقاد داشتم اما بهشت من، همین زندگی بود .. بهشتی که برای نگهداشتنش حاضر بودم هر کاری بکنم ... هر کاری...
چند ماه گذشت ... زمان مرگم رسیده بود اما هنوز زنده بودم... درد و سرگیجه هم از بین رفته بود ... رفتم بیمارستان تا از وضعیت سرم با خبر بشم ... آزمایش های جدید واقعا خیره کننده بود ... دیگه توی سرم هیچ توموری نبود ... من خوب شده بودم ... من سالم بودم...
اونقدر خوشحال شده بودم که همه چیز رو فراموش کردم ... على الخصوص قولی رو که داده بودم ... برگشتم دانشگاه ... و زندگی روزمره ام رو شروع کردم ... چندین هفته گذشت تا قولم رو به یاد آوردم..
با به یاد آوردن قولم، افکار مختلف هم سراغم اومد ...
چه دلیلی وجود داشت که دعای اون زن مسلمان مستجاب شده باشه؟ ... شاید دعای من در کلیسا بود و همون زمان تومور داشت ذره ذره ناپدید می شد و من فقط عجله کرده بودم . شاید ... شاید...چند روز درگیر این افکار بودم ... و در نهایت ... چه نیازی به عوض کردن دینم بود؟
... من که به هر حال به خدا ایمان داشتم ...
ادامه دارد...
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#داستان_تمام_زندگی_من
#قسمت چهارم
تا اینکه اون روز از راه رسید . روی پلکان برقی، درد شدیدی توی سرم پیچید ...... سرم به شدت تیر کشید . از شدت درد، از خود بی خود شدم . سرم رو توی دست هام گرفتم و گوله شدم ... چشم هام سیاهی می رفت .. تعادلم رو از دست دادم ... دیگه پاهام نگهم نمی داشت ... نزدیک بود از بالای پله ها به پایین پرت بشم که یه نفر از پشت من رو گرفت و محکم کشید سمت خودش .. و زیر بغلم رو گرفت..... به بالای پله ها که رسیدیم افتادم روی زمین ...
صدای همهمه مردم توی سرم می پیچید ... از شدت درد نمی تونستم نفس بکشم ... همین طور که مچاله شده بودم یه لحظه به یاد قولی که داده بودم؛ افتادم ...
خدایا! غلط کردم ... من رو ببخش ... یه فرصت دیگه بهم بده ... خواهش می کنم ... خواهش می کنم ... خواهش می کنم... برای اسلام آوردن، تا شمال لهستان رفتم ... من هیچ چیز در مورد اسلام نمی دونستم...
قرآن و مطالب زیادی رو از اونها گرفتم و خوندم ... هر چیز که درباره اسلام می دیدم رو مطالعه می کردم؛ هر چند مطالب به زبان ما زیاد نبود .. و بیش از اون که در تایید اسلام باشه در مذمت اسلام بود...
دوگانگی عجیبی بود ... تفکیک حق و باطل واقعا برام سخت شد ... گاهی هم شک توی دلم می افتاد...
آنیتا .... نکنه داری از حق جدا میشی... فقط می دونستم که من عهد کرده بودم ..... و خدای مسلمان ها جان من رو نجات داده بود ... بین تمام تحقیقاتم ياد حرف های دوست تازه مسلمانم افتادم ...
خودش بود .. مسجد امام على هامبورگ ... بزرگ ترین مرکز اسلامی آلمان و یکی از بزرگ ترین های اروپا ... اگر جایی می تونستم جواب سوال هام رو پیدا کنم؛ اونجا بود... تعطیلات بین ترم از راه رسید و من راهی آلمان شدم ... بر خلاف ذهنيت اولیه ام ... بسیار خونگرم، با محبت و مهمان نواز بودند ... و بهم اجازه دادند از تمام منابع اونجا استفاده کنم ...
هر چه بیشتر پیش می رفتم با چیزهای جدیدتری مواجه می شدم ... جواب سوال هام رو پیدا می کردم یا از اونها می پرسیدم ... دید من به اسلام، مسلمانان و ایران به شدت عوض شده بود ...
ادامه دارد...
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
49.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥روایتگری شهدایی قسمت ۸۰۰
#ببینید
📽 مستند روایت دیدار جمعی از راویان #دفاع_مقدس با #رهبر_انقلاب
🔰 مستند «غیر رسمی» به مناسبت هفتهی دفاع مقدس به روایت متن و حاشیه دیدار صمیمانه جمعی از #راویان دفاع مقدس با رهبر انقلاب میپردازد.
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
8.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پســت_پـایـــانـی
🕙سـاعـت عـاشقـے
💠دعـــــاے فـــرج💠
⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
﷽
#یڪ_آیہ_در_روز
«إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ ۖ فَعَسَىٰ أُولَٰئِكَ أَن يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ»
مساجد خدا راتنها کسى آباد مى کند که به خدا و روز بازپسین، ایمان آورده و نماز را برپا دارد و زکات را بپردازد و جز از خدا، نترسد. امید مى رود آنها از هدایت یافتگان باشند.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۱۸)
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo