فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | #فاطمیه🥀
🔅السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا مُمْتَحَنَهُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقک
🎙روضه حضرت زهرا سلاماللهعلیها توسط حاج قاسم سلیمانی
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
مداحی آنلاین - وای از داغ مادر - جواد مقدم.mp3
8.01M
🔳 #ایام_فاطمیه
🌴وای از داغ مادر
🌴غم میباره از چشای حیدر
🎤 #جواد_مقدم
⏯ #زمینه
👌بسیار دلنشین
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🖤مقام معظم رهبری:
بنده حوائج یک ساله خود و رزق سال کشور را در ایام فاطمیه می گیرم..
#فاطمیه
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
سلام علیکم ،
یک رزمنده قدیمی دیروز و پیر خانه نشین امروز که دیگر در این هیاهوی روزگار کسی با او کاری ندارد تشبیه جالبی کرده که قابل تامل است .
چه خوب بود که دوربین بود !
اون موقعی که بیرانوند پنالتی بهترین بازیکن جهان رو مهار کرد و توپ و جوری محکم بغل گرفت که شهره خاص و عام شد .
خدا رو شکر دوربین بود!
دوربین بود که ثبت کنه این رشادتها رو !
اما یه جاهایی هم بود که شیربچه های ایران جای توپ فوتبال ، مین فسفری رو محکم تر بغل میکردن ، مین ها به قدری حرارت داشت که هرچیزی رو تو خودش ذوب میکرد !
داغ بود ، خیلی داغ ، مین فسفری منفجر میشد ، فسفر با اکسیژن هوا سریع ترکیب میشه و شعله ور میشه .
_ رزمندگان ایران زیر بمب های فسفری گیر میکردن و فسفر به تن این بچه ها میچسبید و با هیچ وسیلهای خاموش نمیشد و آنها میسوختن ... _*
*_میسوختن ... _*
*_میسوختن .... _*
*_و باد صبح ، خاکستر این بچه ها رو با خودش میبرد ...... _*
*_کی فهمید ؟؟؟؟_*
_* کی دلش سوخت ؟؟؟؟؟ *_
*_کی میدونه که کی سوخت !!!!!_*
*_کی میدونه چرا سوختن وحتی داد نزدن. . . !!،،
سوختن پودر شدن خاکسترشان در هوا پخش شد ، ولی عملیات نباید لو می رفت ،
اما تو اون بیابان و میدون مین ، زیر نور ماه ، جز خدا و ملائکش هیچ دوربینی و هیچ تماشاگری نبود که ببینه و زوم کنه رو صورت این رزمنده ها ، این شیر بچه ها که ثبت بشه برای حفظ وطن چه ها که نکشیدن !
اونجا که میلاد محمدی توپ و جلو انداخت جوری دویید که همه از جون مایه گذاشتن رو دیدیم !
خدا رو شکر دوربین بود!
یه جاهایی هم یه عده جوون رعنا و تازه داماد بودن ، تیربار و آرپیجی روی دوششون میزاشتن و زیر بارون گلوله از سینه خاکریز جوری بالا میرفتن ، جوری پائین میومدن و جوری به قلب دشمن میزدن که حسرت ندیدن این صحنه ها تا قیامت روی دل ماست !
حیف اونجا دوربین نبود!
اونجایی که بچه های تیم ملی باغیرت عجیبی روی خط دروازه جلوی اسپانیا دیوار گوشتی درست کرده بودن و روی هم افتادن تا دروازه ایران باز نشه !
خدا رو شکر دوربین بود!
یه روزهایی هم تو تاریخ این سرزمین بود که تو مرز شلمچه و آبادان ، همین جوون های بیست 25 ساله ، جلوی موتور جنگی عراق ، جلوی لشگر زرهی، جلوی توپ و تانک دشمن دیوار گوشتی ایجاد کردن تا پای اجنبی به شهرها نرسه !
اونجا راوی تو شلمچه و آبادان میگفت ، دیگه کار از نفر و دسته گروهان گذشته بود، گردان گردان جوون میرفت و برنمیگشت ، آخه صحبت ناموس و وطن بود !
ای کاش ، ای کاش دوربین بود ما میدیدیم مردامون چجوری جنگیدن !
یه جاهایی بود تو تاریخ ایران که جای کف و سوت و هورای تماشاچی ها ، گاز شیمیایی خردل و عامل اعصاب بود !
یه جاهایی بود سه نفر بودن و دو تا ماسک !
یه جاهایی بود سیاهی زمستون غواص ها به شط میزدن !
یه جاهایی بود که تیربار ضد هوایی رو به موازات زمین افقی گذاشته بودن و مثل داسی که گندم درو میکنه ، هرچیزی که ارتفاع داشت و از زمین بلند می شد رو درو میکرد !
ولی یه عده از همین شیر پاک خورده ها بلند میشدن ، سر و سینه شونو سپر سرب داغ میکردن تا تیربار و از کار بندازن !
قهرمان بود !
ولی دوربین نبود !
خدا رو شکر تو جام جهانی دوربین بودمنتظر61:
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo .
دومین ✍دلنوشته درباره شهید حاج قاسم سلیمانی عزیزمان
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
سومین ✍دلنوشته درباره شهید حاج قاسم سلیمانی عزیزمان
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
چهارمین ✍دلنوشته درباره شهید حاج قاسم سلیمانی عزیزمان
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
•
🎙حاج حسین یکتا میگفت:
#حاج_قاسم🌹 در مراسم فاطمیه به ما گفت سال بعد مراسم فاطمیه با امسال فرق داره!!
گفتیم چه فرقی داره حاج قاسم؟
گفت:
🔹مراسم #فاطمیہ🏴 سال بعد من نیستم.
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
پنجمین ✍دلنوشته درباره شهید حاج قاسم سلیمانی عزیزمان
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
ششمین ✍دلنوشته درباره شهید حاج قاسم سلیمانی عزیزمان
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
هفتمین ✍دلنوشته درباره شهید حاج قاسم سلیمانی عزیزمان
فرازی از دلنوشته
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
4_1252058012747563176.mp3
2.69M
روضۀ حضرت زهرا(سلام اللّه علیها)
از "شهید تورجی زاده"🌷
گفتهاند روضه را به درخواست
"شهید حاج حسین خرازی"
از پشت بیسیم خواند،
و بعد پشت تمامی
بیسیمهای جبهه
پخش شد...
#یا_فاطمه_الزهرا_س
#ایام_فاطمیه🖤
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
هشتمین ✍دلنوشته درباره شهید حاج قاسم سلیمانی عزیزمان
فرازی از دلنوشته
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
شهادت حضرت زهرا.mp3
4.18M
✅ام ابیها پرکشید...
تولید و انتشار در رادیو پلاک
بمناسبت:
«شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها»
🖋نگارنده : خانم قیومیان
🎙گوینده: امیر محمد بابایی
تدوین:محب الحسین
🌷 تقدیم میشود به سیدالشهدای جبهه مقاومت:
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
9⃣6⃣#قسمت_شصت_نه
💢وفریاد مى زند:
_جلاد! بیا و گردن این #یهودى را بزن.
#مردى_سرخ_روى از اهالى #شام به #فاطمه دختر امام حسین نگاه مى کند و به یزید مى گوید:_این کنیزك را به من ببخش. فاطمه ناگهان بر خود #مى_لرزد،... ترس در جانش مى افتد، خود را درآغوش تو مى افکند و گریه کنان مى گوید:_✨عمه جان ! یتیم شدم! کنیز هم بشوم⁉️و تو فاطمه را در آغوشت #پناه مى دهى و آنچنانکه یزید و آن مرد بشنوند، مى گویى:
🖤نه عزیزم! این حرف بزرگتر از دهان این فاسق است. و خطاب به آن مرد مى گویى:_✨بد یاوه اى گفتى پست فطرت ! #اختیار این دختر نه به دست توست و نه به دست یزید.یزید دندانهایش را به هم مى ساید و به تو مى گوید:_این اسیر من است. من هر تصمیمى بخواهم درباره اش مى گیرم.
تو پاسخ مى دهى:_به خدا که چنین نیست. چنین #حقى را #خدا به تو نداده است . مگر از دین ما #خارج شوى و به دین دیگرى درآیى.
💢آتش 🔥خشم در جان یزید شعله مى کشد و پرخاشگر مى گوید:_به من چنین خطاب مى کنى⁉️ این پدر و برادر تو بودند که از دین خارج شدند.تو مى گویى:_تو و جدت اگر مسلمان هستید، به دست #جدم و #پدرم مسلمان شده اید.
یزید در مقابل این کلام تو، پاسخى براى گفتن پیدا نمى کند، جز آنکه لجوجانه بگوید:_دروغ مى گویى اى دشمن خدا.
تو اما همین کلامش را هم بى پاسخ نمى گذارى:_✨چون #زور و #قدرت دست توست، از سر #ستم، ناسزا مى گویى و مى خواهى #به_زور محکوممان کنى.
🖤یزید در مى ماند و مرد شامى دوباره خواسته اش را تکرار مى کند.... و یزید خشمش را بر سر او هوار مى کند:
_خدا مرگت دهد. خفقان بگیر.ماندن شما در این مجلس، بیش از این، به #صلاح یزید نیست... خطبه تو نه تنها مستى را از سر خود او پرانده، که همه را از آشنا و غریبه و دور و نزدیک، #مقابل_او ایستانده و همه نقشه هایش را نقش بر آب 💧کرده.... اگر مردم چهار کلام دیگر از این دست بشنوند... و دو جرات و شهامت دیگر از این دست ببیند، دیگر قابل کنترل نیستند.
💢 به زودى #خبرخطبه و خطابه تو در مقابل یزید، در سراسر #شام مى پیچید و حیثیتى براى دستگاه یزید باقى نمى گذارد.... در شرایطى که مدعیان مردى ومردانگى ، در مقابل حکومت ، جرات سخن گفتن ندارند،... ایستادن #زنى در مقابل یزید و لجن مال کردن او، حادثه کوچکى #نیست .بخصوص که گفته مى شود؛ این زن در موضع #اسارت و #مظلومیت بوده است و نه در موضع #حاکمیت و #قدرت.و این تازه ، #اولین شراره هاى آتشى است که تو برپا کرده اى....
🖤این آتش تا دودمان باعث و بانى این ستمها و اولین غاصبان حقوق اهل بیت را نسوزاند، خاموش نمى شود....
یزید فریاد مى زند:_ببریدشان. همه شان را ببرید و در #خرابه کنار همین قصر، سکنى دهید تا تکلیفشان را روشن کنم.
#خرابه، جایى است#بى_سقف_وحصار، در کنار کاخ یزید.... که پیداست بعد از اتمام بناى کاخ، معطل مانده است....
نه در مقابل #سرماى شب ، #حفاظى دارد و نه در مقابل #آفتاب طاقت سوز روز، #سرپناهى.
💢تنها در گوشه اى از آن ، سقفى در حال فرو ریختن هست که جاى امنى براى اسکان بچه ها نیست....
وقتى یکى از کودکان با دیدن سقف، #متوحش مى شود....
و به احتمال فروریختن آن اشاره مى کند، مامور #مى_خندد...
#ادامه_دارد....
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
0⃣7⃣#قسمت_هفتاد
💢مامور #میخندد و به دیگرى مى گوید:_اینها را نگاه کن ! قرار است فردا همگى کشته شوند و امروز نگران فروریختن سقف اند.
#طبیعى_است که این کلام، رعب و وحشت #بچه_ها را بیشتر کند... اما #حرفهاى_امام تسلى و آرامششان مى بخشد:
_✨عزیزانم ! مطمئن باشید که ما کشته نخواهیم شد. ما به #مدینه عزیمت مى کنیم و شما #به_خانه_هاى_خود باز مى گردید.
🖤دلهاى💗 بچه ها به امید آینده آرام مى گیرد.... اما به هر حال، خرابه، خرابه است و جاى زندگى کردن نیست...
چهره هایى که آسمان هرگز رنگ رویشان را ندیده، باید در هجوم سرماى شب بسوزند... و در تابش مستقیم آفتاب ظهر پوست بیندازند....
انگار که لطیف ترین گلهاى گلخانه اى را به کویرى ترین نقطه جهان ، تبعید کرده باشند....
💢تو هنوز زنها و بچه ها را در خرابه اسکان نداده اى، هنوز اشکهایشان را نسترده اى ، هنوز آرامشان نکرده اى...
و هنوز
گرد و غبار راه از سر و رویشان نگرفته اى... که #زنى با ظرفى از غذا وارد خرابه مى شود.... به تو سلام مى کند و ظرف غذا را پیش رویت مى نهد.
بوى غذاى گرم در فضاى خرابه مى پیچد و توجه کودکانى را که مدتهاست جز گرسنگى نکشیده اند و جز نان خشک
نچشیده اند، به خود جلب مى کند.
تو زن را #دعا مى کنى و ظرف غذا را پس مى زنى و به زن مى گویى:
_✨مگر نمى دانى که #صدقه بر ما #حرام است؟
🖤زن مى گوید:
_به خدا قسم که این صدقه نیست ، #نذرى است بر عهده من که هر #غریب و #اسیرى را شامل مى شود.
تو مى پرسى که:_✨این چه عهد و نذرى است ؟!
و او توضیح مى دهد که:
_در #مدینه زندگى مى کردیم و من #کودك بودم که به #بیمارى_لاعلاجى گرفتار شدم. پدر و مادرم مرا به خانه #فاطمه بنت رسول الله بردند تا او و على براى شفاى من دعا کنند. در این هنگام #پسرى خوش سیما وارد خانه شد. او #حسین فرزند آنها بود.... على او را صدا کرد و گفت:
💢''حسین جان ! دستت را بر سر این دختر قرار ده و شفاى او را از خدا بخواه. حسین، دست بر سر من گذاشت و من #بلافاصله شفا یافتم و آنچنان شفا یافتم که تا کنون به #هیچ بیمارى مبتلا نشده ام.... گردش روزگار، مرا از مدینه و آن خاندان دور کرد و در اطراف #شام #سکنى داد.... من از آن زمان #نذر کرده ام که براى #سلامتى آقا حسین به اسیران و غریبان ، احسان کنم تا مگر جمال آن عزیز را #دوباره ببینم.
تو همین را کم داشتى زینب..!
🖤که از دل #صیحه بکشى...
و پاره هاى جگرت را از دیدگانت فرو بریزى.
و حالا این #سجاد است که باید تو را آرام کند... و این #کودکانند که باید به دلدارى تو بیایند...
در میان ضجه ها و گریه هایت به زن مى گویى:_✨حاجت روا شدى زن! به وصال خود رسیدى. من زینبم، دختر فاطمه و على وخواهرحسین و این سر که بر سر دارالاماره نصب شده، سر همان حسینى است که تو به دنبالش مى گردى و این کودکان ، فرزندان حسین اند. نذرت تمام شد و کارت به سرانجام رسید.
💢زن نعره اى از جگر مى کشد و #بیهوش بر زمین مى افتد....
تو پیش پیکر نیمه جان او زانو مى زنى و اشکهاى مدامت را بر سر و صورت او مى پاشى...
زن به هوش مى آید،...
گریه مى کند، زار مى زند، گیسوانش را مى کند، بر سر و صورت مى کوبد.
و دوباره از هوش مى رود.
باز به هوش مى آید،....
#ادامه_دارد...
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
PTT-20201215-WA0095.opus
524.8K
🎥روایتگری شهدایی قسمت 893
#روایتگری✨
سردار شهید حاج حسین خرازی🌷
❤️فرمانده لشکر امام حسین(ع)
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پســت_پـایـــانـی
🕙سـاعـت عـاشقـے
💠دعـــــاے فـــرج💠
⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo