افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🍃مدافعان حرم که راهشان #صراط_المستقیم است و در آن شکی نیست، اما حرفم با مردمی است که #طعنه را ذکر لب کرده اند و خودشان تماشاچی میدان شده اند.
.
🍃خواب ِغفلت #عقل و منطقمان را بیخیال کرده است. برای حسین سینه می زنیم اما نمیدانم پاسخم به اینکه آیا حسین وار #زندگی می کنیم یا نه چیست ؟🥺
.
🍃شب #عاشورا اگر کربلا بودیم و در تاریکی شب، امام می فرمود هرکس میخواهد می تواند برگردد. نمیدانم چه می کردیم!!😥
.
🍃مدافعان حرم، یارانی هستند که به پای #حسین_بن_علی ماندند و حال برای دفاع از حرم خواهرش #لبیک گویان راهی می شوند.
#محمود_رادمهر از جمله #محبّانی است که پرستوی دلش در هیئت حسین بال و پر گرفت.وقتی روضه #اسارت و بازار را شنید، کوچ کرد سوی حرم #عمه_سادات و بال هایش را نذر دفاع از حرم بی بی کرد🌹
.
🍃 دلی که با ارباب خو بگیرد، نمی تواند #زینب را تنها بگذارد. از محمود فقط مژده شهادتش آمد و پناهگاهِ پیکرِشهدا، جسمش را در آغوش گرفت.
خانطومان نمی توانست از محمود دل بکند که سالها پیکرش را میزبان بود🌺
.
🍃حال، بعد از ۵ سال به حرمت بیقراری های مادرش، برای چشم های منتظر همسرش و #دلتنگی فرزندانش، برای هوشیاری دلهای به خواب رفته و به قول خودش برای #رضای_خدا برگشت❣
.
🍃 با آمدنش، دل ها زیر و رو شد. بغض ها شکست و #اشک ها، روح خسته از گناه را شست. #حرها توبه کردند و #حبیب ها، تشنه تر شدند برای #شهادت اما آن ها که خود را به خواب ِ غفلت زده و قصد بیداری ندارند تیر طعنه هایشان بر #قلب داغدار خانواده شهدا می نشیند. کاش اگر #مرهم نیستیم، نمک روی زخم نباشیم😓
راستی #تولدت_مبارک پرستوی به خانه برگشته❤️
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🌺به مناسبت سالروز تولد #شهید_محمود_رادمهر
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
- - ------••~🍃🌸🍃~••------ - -
https://eitaa.com/piyroo
- - ------••~🌸🍃🌸~••------ - -
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
3⃣4⃣#قسمت_چهل_وسوم
💢البته نیاز به این علائم و نشانه ها مخصوص #غریبه_هاست...
نه براى #زینبى که با #بوى_حسین بزرگ شده است... و رایحه جسم و جان حسین را از زوایاى قلب خود بهتر مى شناسد....
تو را نیاز به نشانه و علامت نیست که راه گم کرده، علامت مى طلبد و ناشناس، نشانه مى جوید....
🖤تویى که #حضور حسین را #درمدینه به یارى شامه ات مى فهمیدى،...
تویى که هر بار براى حسین #دلتنگ مى شدى ، آینه قلبت را مى گشودى و جانت را به #تصویرروشن او التیام مى بخشیدى.تویى که خود، #جان حسینى و بهترین نشانه" براى یافتن او،...
اکنون نیاز به نشانه و علامت ندارى...
#باچشم_بسته هم مى توانى #پیکر حسین را در میان #بیش_ازصدکشته ،
بازشناسى....
💢اما آنچه نمى توانى باور کنى این است که.... از آن سرو آراسته ، این شاخه هاى شکسته باقى مانده باشد.از آن تن نازنین، این پیکر بریده بریده، به خون تپیده و #پایمال سم ستوران شده...
از آن قامت وارسته، این تن درهم شکسته، این اعضاى پراکنده و در خون نشسته.... تنها تو نیستى که نمى توانى این صحنه را باور کنى...
🖤#پیامبر نیز که در میانه میدان ایستاده است... و اشک، مثل باران🌨 بهارى 🌸از گونه هایش فرومى چکد،...
نمى تواند بپذیرد که این تن پاره پاره ؛ حسین او باشد.... همان حسینى که او بر سینه اش مى نشانده است...
و سراپایش را غرق بوسه مى کرده است.... این است که تو رو به پیامبر مى کنى و از اعماق #جگر فریاد مى کشى:
💢_یا جداه ! یا رسول االله صلى علیک ملیک السماء(20) این کشته#به_خون_آغشته؛ حسین توست، این پیکر #بریده_بریده حسین توست! و این #اسیران، #دختران تواند.... یا محمد! حسین توست این کشته ناپاك زادگان که #برهنه بر صحرا افتاده است و دستخوش باد صبا شده است... اى واى از آن #غم و اندوه! اى واى از این #مصیبت_جانکاه یا ابا عبداالله!...
🖤#گریه_پیامبر از شیون تو شدت مى گیرد،... آنچنانکه دست بر شانه #على مى گذارد تا ایستاده بماند... و تو مى بینى که در سمت دیگر او #زهراى_مرضیه ایستاده است... و پشت سرش #حمزه_سیدالشهداء و اصحاب ناب رسول االله.داغ دلت از دیدن این عزیزان ، تازه تر مى شود و همچنان زجرآلوده فریاد مى کشى:_✨از این حال و روز، شکایت به پیشگاه #خدا باید برد و به پیشگاه شما اى #على_مرتضى ! اى #فاطمه_زهرا! اى #حمزه سیدالشهداء!
💢داغ دلت از دیدن این عزیزان تازه تر مى شود... و به یاد مى آورى که تا حسین #بود، انگار این همه بودند و با #رفتن حسین، گویى همه رفته اند.... همین امروز، همه رفته اند، فریاد مى کشى:
امروز جدم رسول خدا کشته شد! امروز پدرم على #مرتضى کشته شد!
امروز مادرم فاطمه زهرا کشته شد!
امروز برادرم حسن مجتبى کشته شد!
#اصحاب پیامبر، سعى در آرام کردن تو دارند اما تو بى خویش #ضجه مى زنى:
🖤اى اصحاب محمد! اینان #فرزندان_مصطفایند که به #اسارت مى روند. و این #حسین است که #سرش را از #قفا بریده اند و #عمامه و #ردایش را ربوده اند.اکنون آنقدر بى خویش شده اى... که نه صف فشرده دشمنان را در مقابلت مى بینى... و نه حضور زنان و دختران را در کنارت احساس مى کنى.
در کنار پیکر #حسینت زانو مى زنى و همچنان زبان مى گیرى:
💢پدرم فداى آنکه در یک #دوشنبه_تمام_هستى و #سپاهش غارت و گسسته شد. پدرم فداى آنکه #عمود_خیمه_اش🏕 شکسته شد. پدرم فداى آنکه سفر، #نرفته تا چشم به بازگشتش باشد و #مجروح نگشته تا امید به مداوایش برود. پدرم فداى آنکه #جان من فداى اوست . پدرم فداى آنکه #غمگین درگذشت . پدرم فداى آنکه #تشنه جان سپرد. پدرم فداى آنکه #محاسنش_غرق_خون است . پدرم فداى آنکه #جدش محمد مصطفاست . جدش #فرستاده_خداست .
🖤پدرم فداى آنکه فرزند پیامبر هدایت ، فرزند خدیجه کبراست ، فرزند على #مرتضاست ، یادگار فاطمه زهراست.
صداى ضجه دوست و دشمن ، زمین و آسمان 🌫را بر مى دارد...
زنان و فرزندان که تاکنون فقط سکوت و #صبورى و تسلى تو را دیده اند،...
با نوحه گرى جانسوزت بهانه اى مى یابند تا سیر گریه کنند...
#ادامه_دارد....
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
- - ------••~🍃🌸🍃~••------ - -
https://eitaa.com/piyroo
- - ------••~🌸🍃🌸~••------ - -
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
0⃣5⃣#قسمت_پنجاه
💢نه، باور نمى توان کرد....
اینهمه #زیور و #تزیین و #آذین براى چیست؟این صداى #ساز و #دهل و #دف از چه روست؟این #مطربان و #مغنیان درکوچه و خیابان چه مى کنند؟
این مردم به #شادخوارى کدام #فتح و #پیروزى اینچنین دست مى افشانند و پاى مى کوبند؟در این چند صباح،....
چه اتفاقى در عالم افتاده است ؟
چه بلایى ، چه حادثه اى ، چه زلزله اى ،
🖤#کوفه و #مردمش را اینچین #دگرگون کرده است؟چرا #همه_چشمها #خیره به این کاروان #غریب است ؟
به دختران و زنان #بى_سرپناه ؟
این چشمهاى #دریده از این کاروان چه مى خواهند؟فریاد مى زنى :_✨اى اهل کوفه ! از خدا و رسولش شرم نمى کنید که چشم به #حرم_پیامبر دوخته اید؟
از خیل #جمعیتى که به نظاره ایستاده اید، زنى پا پیش مى گذارد و مى پرسد:
_شما اسیران ، از کدام فرقه اید؟
💢پس این #جشن و پایکوبى و هیاهو براى ورود این کاروان کوچک اسراست ؟!عجب ! و این مردم نمى دانند که در فتح کدام جبهه، در #پیروزى_کدام_جنگ
و براى #اسارت کدام دشمن ،🐲پایکوبى مى کنند؟نگاهى به اوضاع #دگرگون شهر مى اندازى... و نگاهى به کاروان خسته اسرا.... و پاسخ مى دهى :
ما اسیران ، از خاندان محمدمصطفائیم!
🖤زن ، گاهى پیشتر مى آید و با #وحشت و #حیرت مى پرسد: _و شما بانو؟! و مى شنود: ✨من زینبم! دختر پیامبر و على.و زن #صیحه مى کشد:
_خاك بر چشم من! و با شتاب به #خانه مى دود و هر چه #چادر و #معجز و #مقنعه و #سرپوش دارد، پیش مى آورد و در میان #گریه مى گوید: _بانوى من ! اینها را میان بانوان ودختران کاروان قسمت کنید.
💢تو لحظه اى به او و آنچه آورده است ، نگاه مى کنى.... زن، التماس مى کند:_این #هدیه است. تو را به خدا بپذیرید.لباسها را از دست زن مى گیرى و او را دعا مى کنى.پارچه ها و لباسها، دست به دست میان زنان و دختران مى گردد.... و هر کس به قدر #نیاز، تکه اى از آن بر مى دارد.#زجر_بن_قیس که #زن را به هنگام این مراوده دیده است، او را دشنام مى دهد و مى دهد و دنبال مى کند.... زن مى گریزد...
#ادامه_دارد....
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
- - ------••~🍃🌸🍃~••------ - -
https://eitaa.com/piyroo
- - ------••~🌸🍃🌸~••------ - -
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
7⃣6⃣#قسمت_شصت_وهفت
💢... #ملجاء و #پناه من خداست و #شکوه_گاه من خداست... پس هر #مکرى که مى توانى بساز و هر تلاشى که مى توانى بکن.به خدا سوگند که ریشه #یادما را نمى توانى بخشکانى..
و وحى ما را نمى توانى بمیرانى..
و دوره ما را نمى توانى به سر برسانى..
و #ننگ این حادثه را نیز نمى توانى از خود برانى... #عقلت منحرف و محدود است و ایام حکومتت #کوتاه و معدود و جمعیتت #پراکنده و مطرود.
🖤روزى خواهد رسید که منادى ندا خواهد کرد:'' الا لعنۀ االله على الظالمین.(39)''پس حمد و سپاس از آن خداى جهانیان است... که براى اولمان #سعادت و مغفرت رقم زد و براى آخرمان ، #شهادت و رحمت.از خدا مى خواهیم که ثوابشان را کامل کند... و بر پاداششان بیفزاید و ما را جانشینان #شایسته آنان قرار دهد،... که او با محبت و مهربان است.. و او براى ما کافیست و هم او #بهترین پشتیبان ماست.✨
💢نفسى عمیق مى کشى و مى نشینى...
پشت دشمن را به خاك مالیده اى،
کار را به انجام رسانده اى..
و حرفى براى گفتن ، باقى نگذاشته اى...
آنچه باقى گذاشته اى فقط #حیرت است... یزید،اطرافیان یزید، بزرگان مجلس ، زنان پشت پرده ، سربازان و ماءموران و محافظان و حتى اهالى کاروان... همه #مبهوت این سؤالند که...
🖤آیا #تو همان زینبى که #داغ دیده اى؟!تو همان زینبى که #اسارت چشیده اى؟! تو همان زینبى که #مصیبت کشیده اى ؟!یعنى اینهمه درد و داغ و رنج و مصیبت ، ذره اى از #جلال تو نکاسته است؟یعنى اینهمه تخفیف و تحقیر و تکفیر و ارعاب دشمن ، ذره اى تو را به #عقب_نشینى وانداشته است؟
این لحن،... لحن محکومیت و اسارت نیست ، لحن #سیطره و #اقتدار است.
💢تو به کجا متصلى زینب⁉️
تو از کجا مدد مى گیرى؟ تو اهل کدام جلالستانى ؟اکنون یزید باید چیزى بگوید... و این #سکوت_سنگین مجلس را بشکند. اما چه بگوید؟... تو چیزى براى او باقى نگذاشته اى.همه این برنامه ها و مقدمات و تشریفات براى #شکستن_شما بوده است... و تو نه تنها نشکسته اى که #درنهایت استوارى و اقتدار، #دشمن را مچاله کرده اى و دور انداخته اى.تو همه دیدنیها و به رخ کشیدنیها راندیده گرفته اى.
🖤تو یزید را #رسواى خاص و عام کرده اى.اکنون #هراقدامى از سوى یزید او را رسواتر و ضایعتر مى کند.... قتل و غارت و شکنجه و اسارت، امتحان شده است و #نتیجه اش این شده است. باید دستى بالاى دست این تحقیر بیاورد تا به شرایط مساوى دست پیدا کند....
و همین راه را پیش مى گیرد: 👈فرو خوردن خشم و اظهار بىاعتنایى.
این بیت شعر، بهترین چیزى است که در آن لحظه به ذهنش مى رسد:_این فریادى است که شایسته زنان است و مرثیه سرایى بر داغدیدگان آسان است.
اما نه، این شعر، مشکلى از یزید را حل نمى کند....
💢#بهترین گواه ، عکس العمل نزدیکان و اطرافیان اوست.ناگهان #زنى از زنان بارگاه یزید، بى اختیار، باسربرهنه ، خود را به درون مجلس مى افکند،... بر سر بریده امام ، سجده مى برد و فریاد واحسیناه سر مى دهد و از میان ضجهه ها و مویه هایش این کلمات شنیده مى شود:_اى محبوب خاندان رسول الله! اى فرزند محمد! اى غمخوار یتیمان و بیوه زنان! اى کشته حرامزادگان!... اى یزید! خدا دست و پایت را قطع کند و به آتش 🔥دنیا قبل از آخرت #بسوزاند.یزید، دستور مى دهد که او را هر چه سریعتر از مجلس بیرون ببرند... #ابوبرزه_اسلمى رو مى کند به یزید و مى گوید....
#ادامه_دارد....
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
9⃣6⃣#قسمت_شصت_نه
💢وفریاد مى زند:
_جلاد! بیا و گردن این #یهودى را بزن.
#مردى_سرخ_روى از اهالى #شام به #فاطمه دختر امام حسین نگاه مى کند و به یزید مى گوید:_این کنیزك را به من ببخش. فاطمه ناگهان بر خود #مى_لرزد،... ترس در جانش مى افتد، خود را درآغوش تو مى افکند و گریه کنان مى گوید:_✨عمه جان ! یتیم شدم! کنیز هم بشوم⁉️و تو فاطمه را در آغوشت #پناه مى دهى و آنچنانکه یزید و آن مرد بشنوند، مى گویى:
🖤نه عزیزم! این حرف بزرگتر از دهان این فاسق است. و خطاب به آن مرد مى گویى:_✨بد یاوه اى گفتى پست فطرت ! #اختیار این دختر نه به دست توست و نه به دست یزید.یزید دندانهایش را به هم مى ساید و به تو مى گوید:_این اسیر من است. من هر تصمیمى بخواهم درباره اش مى گیرم.
تو پاسخ مى دهى:_به خدا که چنین نیست. چنین #حقى را #خدا به تو نداده است . مگر از دین ما #خارج شوى و به دین دیگرى درآیى.
💢آتش 🔥خشم در جان یزید شعله مى کشد و پرخاشگر مى گوید:_به من چنین خطاب مى کنى⁉️ این پدر و برادر تو بودند که از دین خارج شدند.تو مى گویى:_تو و جدت اگر مسلمان هستید، به دست #جدم و #پدرم مسلمان شده اید.
یزید در مقابل این کلام تو، پاسخى براى گفتن پیدا نمى کند، جز آنکه لجوجانه بگوید:_دروغ مى گویى اى دشمن خدا.
تو اما همین کلامش را هم بى پاسخ نمى گذارى:_✨چون #زور و #قدرت دست توست، از سر #ستم، ناسزا مى گویى و مى خواهى #به_زور محکوممان کنى.
🖤یزید در مى ماند و مرد شامى دوباره خواسته اش را تکرار مى کند.... و یزید خشمش را بر سر او هوار مى کند:
_خدا مرگت دهد. خفقان بگیر.ماندن شما در این مجلس، بیش از این، به #صلاح یزید نیست... خطبه تو نه تنها مستى را از سر خود او پرانده، که همه را از آشنا و غریبه و دور و نزدیک، #مقابل_او ایستانده و همه نقشه هایش را نقش بر آب 💧کرده.... اگر مردم چهار کلام دیگر از این دست بشنوند... و دو جرات و شهامت دیگر از این دست ببیند، دیگر قابل کنترل نیستند.
💢 به زودى #خبرخطبه و خطابه تو در مقابل یزید، در سراسر #شام مى پیچید و حیثیتى براى دستگاه یزید باقى نمى گذارد.... در شرایطى که مدعیان مردى ومردانگى ، در مقابل حکومت ، جرات سخن گفتن ندارند،... ایستادن #زنى در مقابل یزید و لجن مال کردن او، حادثه کوچکى #نیست .بخصوص که گفته مى شود؛ این زن در موضع #اسارت و #مظلومیت بوده است و نه در موضع #حاکمیت و #قدرت.و این تازه ، #اولین شراره هاى آتشى است که تو برپا کرده اى....
🖤این آتش تا دودمان باعث و بانى این ستمها و اولین غاصبان حقوق اهل بیت را نسوزاند، خاموش نمى شود....
یزید فریاد مى زند:_ببریدشان. همه شان را ببرید و در #خرابه کنار همین قصر، سکنى دهید تا تکلیفشان را روشن کنم.
#خرابه، جایى است#بى_سقف_وحصار، در کنار کاخ یزید.... که پیداست بعد از اتمام بناى کاخ، معطل مانده است....
نه در مقابل #سرماى شب ، #حفاظى دارد و نه در مقابل #آفتاب طاقت سوز روز، #سرپناهى.
💢تنها در گوشه اى از آن ، سقفى در حال فرو ریختن هست که جاى امنى براى اسکان بچه ها نیست....
وقتى یکى از کودکان با دیدن سقف، #متوحش مى شود....
و به احتمال فروریختن آن اشاره مى کند، مامور #مى_خندد...
#ادامه_دارد....
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#حاجت_گرفتن_از_شهید
🌸🍃اشرار، یک نفر کرمانی را گرفته بودند. 😢
چند ماه دست آنها اسیر بود. هیچ کس نمی دانست کجاست. 🤔خودش هم دستش از همه جا کوتاه بود.
🌸🍃 در #اسارت #نذر کرده بود یک دور ختم قرآن📗 برای #حاج_علی بخواند.
درست وقتی جزء سی ام را تمام کرده بود، از دست اشرار آزاد شده بود.👌🌹
#شهید_حاج_علی_محمدی_پور
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
♡مدافعان حرم، تجسمی عینی اما غریب!♡
🍃حریمِ حرم را کفتارها محاصره میکنند، غرق در خیالِ غارت و سوزاندن. #تاریخ مرور میشود،
#ظهر_عاشورا، مردی میانه میدان تنها و صدایی که در دشت طنین انداز میشود: "هَل مِن ناصِرِ یَنصُرُنی...؟"😔
تاریخ تکرار میشود اما اینبار، پاسخِ ندایِ امامزمان، #لبیک مدافعانی است که در دل حسرتِ نینوا دارند! قرار نیست #اسارت تکرار شود... مرور تاریخ متوقف میشود! همانجایی که #سجادها رگ غیرتشان میجنبد که مبادا
کفتاری به #حرم جسارت کند.
میروند تا مرهمی شوند بر غربتِ امام زمانمان! سردار غریب* در وصیت نامه اش نوشت، #امام_زمان(عج) غریب است، نباید آقا را فراموش کنیم چون ایشان هیچوقت مارا فراموش نمیکنند😞
به راستی چقدر، روز و شبمان را به یادِ آقا سپری میکنیم؟ سجاد در یاریِ امام زمانش، سر و صورت و هرآنچه که داشت فدا کرد
اما ما، تا به حال به خاطر مولایمان از لذت یک #گناه گذشته ایم؟🥺
او سفارش کرده است، اگر درد و دل و مشورتی داریم به مزارش برویم که به لطف خدا حاضر است و #منتظر ما.
سجادها عاشقانه جان را فدای محبوب میکنند. چقدر شبیه آنها بوده ایم
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
687K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری📲
✨گاهی آرزوی #شهادت...
ملتی که شهادت دارد..#اسارت ندارد....
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
687K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری📲
گاهی آرزوی #شهادت...
ملتی که شهادت دارد..#اسارت ندارد....
راهیان_نور
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
ای عاشقان اهل بیت #رسول_الله
من خیلی آرزو داشتم که ۱۴۰۰ سال پیش بودم و در رکاب مولایم #مام_حسین_ع میجنگیدم تا #شهید شوم و حال ، وقت آن رسیده که به فرمان مولایم #امام_خامنه_ای لبیک گفته و از اهل بیت #پیامبر_اکرم_ص دفاع کنم .
لذا به همین منظور عازم دفاع از حرمین به #سوریه میشوم و آرزو دارم همچون #حضرت_عباس_ع در دفاع از خواهر بزرگوارشان #شهید بشوم .
یا #حسین تا آخرین قطرهی #خون نمیگذاریم دوباره #خواهرت به #اسارت برود ...
#شهیدحامدجوانی🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#روزه گرفتن در #اسارت جرم سنگینی بود بچه ها غذای ظهر را می گرفتند و در یک پلاستیک می ریختند چهار گوشه آن را جمع کرده و گره می زدند سپس این غذا را در زیر پیراهن خود پنهان میک ردند و#افطار می خوردند اگر موقع تفتیش از کسی غذا می گرفتند او را شکنجه می دادند!!
یادشهدا رو در#ماه_رمضان فراموش نکنیم
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌳 سیزده بدر در #اسارت
در يکی از سالهای اسارت که ديگر از سيزده بدر ديگر چيزی در ذهن ما باقی نمانده بود.
صبح زود همه برای کارهای شخصی باعجله در حال رفت و امد بودند. ديدم که يکی از برادران که اهل تهران بود در گوشه ای سفره ای پهن کرده بود و مقداری سبزه از توی باغچه اورده بود و برای خودش سفره سيزده بدر آماده کرده بود.
اين هم تمام ماها را که سيزده بدر را از يا د برده بوديم بياد اورديم.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo