حکمت ها
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
و درود خدا بر او فرمود:
برترين زهد،
پنهان داشتن زهد است.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت28
( تعریف زهد در حکمت ۴۳۹ آمده انشاالله خواهیم رسید)
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
و درود خدا بر او فرمود:
هنگامی كه تو زندگی را پشت سر می گذاری و مرگ به تو روی می آورد،
پس ديدار با مرگ چه زود خواهد بود.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت29
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
و درود خدا بر او فرمود:
هشدار! هشدار!
به خدا سوگند!
خداوند چنان پرده پوشی كرده كه می پنداری تو را بخشيده است.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت30
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_40
هربان یه لیوان آب و ظرف سالادم گذاشت
جلوم و گفت:
-به نظر من خیلی خوبه. حالا خود دانی.
با دهن پر گفتم:
-من معنی این خود دانی رو نفهمیدم. چهار ساعت
از آدم ایراد میگیرن بعدم میگن هر جور خودت دلت خواست.
مهربان با اخم گفت:
-خدا رو شکر که مامانت اینجا نیست وگر نه سکته می کرد با دهن پر حرف می زنی.
شونه راستمو بالا انداختم. انگار بدنم خودش حواسش بود که دست چپم تعطیله.نهارم که تموم شد یواشکی رفتم طرف پذیرائی.
هنوز ارشیا نشسته بود.
من نمی دونم این کار و زندگی نداره خودش خونه نداره که مدام اینجاس.
دوباره موهامو از روی چشمم عقب زدم و رفتم تو پذیزائی از همون دور سلام کردم و پشت یه مبل وایسادم تا پاهام معلوم نشه.
همه جواب دادن که بابا گفت:
-بیا اینجا ببینمت.
چون دلم نمی خواست برم جلو یه زیر چشمی به ارشیا نگا کردم نگاهش به دستهاش بود. گفتم:
-خوب از اینجام دارین می بینین دیگه.
ماکان با ابروهای بالا رفته نگام کرد و گفت:
-این چیه پوشیدی؟
پوف شروع شد.
-لباسه! مگه نمی بینی؟
بابا هم خندید وگفت:
-خوب بابا جان بس این مدلی نپوشیدی تازه گی داره واسمون.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_41
ارشیا یه لحظه نگاهشو اورد بالا و دوباره به دستاش خیره شد.چه عجب!مامان با حرص گفت:
-موهاتو هم از روی چشمت بزن کنار.
وای خدا چرا اینا به همه چیز من گیر میدن.
-مامان چقدر بگم من راحتم اینجوری!
ماکان انگار که بخواد مسخره ام کنه گفت:
-حالا چرا اون پشت سنگر گرفتی؟
یه چش غره بش رفتم و گفتم:
-اومدم سلام کنم و برم
بعد با چشم به پاهام و ارشیا اشاره کردم.
ابروهای ماکان بالا رفت و منم برگشتم که از پذیرائی برم بیرون که ماکان گفت:
-هی لیمو شیرین قهر کردی؟؟
برگشتم بش دهن کجی کنم که دیدم ارشیام داره می خنده.
این امروز یه چیزیش هست. کارای غیر متعارف انجام میده.
برگشتم تو اتاقم و روی تخت دراز کشیدم. داشتم فکر می کردم فردا برم با آنی یه مشورتی بکنم ورد زبونش همش
پسران.
فعلا کیس قابل اعتماد دیگه ای دور و برم پیدا نمیشد که بتونم راحت باش حرف بزنم.
صدای حرف زدن از حیاط می اومد فکر کردم ارشیا داره میره. رسید خشکشویی رو برداشتم و دوباره رفتم پائین. تو سالن کسی نبود.
مامان از پذیرائی بیرون اومد گفت:
_چرا اینجا وایستادی؟
_خوب کجا برم. ما که زندگی نداریم از دست این ماکان و دوستاش. این شرکت زده ما از زندگی افتادیم. صب پا میشیم ارشیا اینجاست ظهر هست سر شام هست. این زندگی نداره همش اینجاست؟
چشمای مامان گرد شده بود. منم که دیدم مامان قیافه اش به آدمایی می خوره که سکته
ناقص مغزی رو رد کردن با حرص گفتم:
_خوب چیه؟ مگه دروغ میگم؟
که یه صدا از پشت سرم گفت:
_ببخشید نمی دونستم مزاحم شما میشم
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_42
با سرعت برگشتم موهام ریخته بود روی چشمم و فقط با یه چشم قیافه اخم کرده ارشیا
رو میدیدم...
خاک تو سرت ترنج این که هنوز اینجاست.
ماکان با چنان چشم غره ای نگاهم کرد که اگه یکی زده بود در گوشم بهتر بود.
مغزم هنگ کرده بود چی بگم که نگام افتاد به رسید دستم.
گرفتمش طرف ماکان و گفتم:
-بیا کت شلوراتو دادم خشکشوئی.
بعدم عین گوسفند سرم و انداختم پائین و برگشتم تو اتاقم.
همون پشت در وا رفتم.
یعنی ای خاک بر سرت با این حرف زدنت. طرف نگاه که چه عرض کنم دیگه یه سیلی هم خرجت
نمیکنه.
اعصابم به هم ریخته بود و حسابی از دست خودم شاکی بودم.
پس اینا کی بودن تو حیاط داشتن صحبت می کردن؟
رفتم سراغ پرده و گوشه شو کنار زدم.
بابا داشت با یکی دم در صحبت می کرد.لعنتی. این که باباست!
طبق معمول برای اینکه صدای افکار مزاحمم و نشنوم دستگاه روشن کردم و یه آهنگ گوش کر کن گذاشتم.
ولی فایده نداشت. گندی که زده بودم حسابی رفته بود رو اعصابم.
پنج دقیقه نگذشت که ماکان بدون در زدن اومد تو اتاق.
خودم فهمیدم اوضاع خرابه زود دستگاه و خاموش کردم. حسابی عصبانی بود.
-یعنی تو یه ذره عقل تو سرت نیست؟
لبم و گاز گرفتم. طلبکار گفتم:
-من چه می دونستم این هنوز اینجاست
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایتگری شهدایی قسمت 1009
حاج قاسم وصیت کرده بود در کنار این جوان عارف دفن شود
یاد همه شهیدان گرامی وراهشان پررهرو
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ...
همخوانی شهدا ...
#پســت_پـایـــانـی
🕙سـاعـت عـاشقـے
⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔴 کانال ازاین ساعت الی ساعت 8:30 صبح تعطیل میباشد،⛔️
🤲اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
🤲التماس دعای فرج
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد دلتنگ شهادت
#سلام_امام_زمانم 💚
صبح همچنان جای
خالی ات را نشانمان
می دهد ...
سلام حاضرترین
غایب زمین ...
🦋 صبحت بخیر آقا 🦋
🌸 اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#زیارتنامه_شهدا
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
#یاد_شهدا_با_صلوات
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
برادر...
دستمو بگیر...
تو گناهام اسیرم...😔💔
#برادر_شهیدم
#شهید_محمودرضا_بیضایی🕊
#صبحتون_شهدایی 🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایتگری شهدایی...
حاج قاسم وصیت کرده بود در کنار این جوان عارف دفن شود
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
📜قسمتی از وصیت نامه
🌹شهید_سیدمنصور_نبوی؛
خون شهدا امواج دریا را خروشان میکند و کشتی ظلم را در هم میشکند،
چه سخت است روز قیامت برای آن رهرو راه حسین علیه السلام که بدن مولایش پاره پاره باشد ، ولی بدن او سالم و سر در بدن داشته باشد.
ای برادران حزبالله!
محرومان و مستضعفان جهان چشمانتظارند که انقلاب اسلامی به یاری خداوند و همت شما، ایشان را نجات دهد..
آبروی اسلام در جنگ است ،
اسلام عزیز، ما را از همه خصلتهای حیوانی نجات داد و ما هم باید برای تداوم آن مبارزه کنیم و خونها بریزیم.
بچهها را فراموش نکنید..
به چهرههای مظلوم یتیمهای شهدا نگاه کنید و ببینید چه انتظاری از شما دارند،
ای امت حزبالله!
قلبهایتان را با یاد خدا صیقل دهید و مواظب حرکات و رفتارتان باشید.
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌿زمانےکهشهیدباکرۍ،شهردارارومیهبود
روزیبرایشخبرآوردندکهبراثر
بارندگےزیاد،دربعضےنقاط
سیلآمدهاست..🌧.°
.
مهدۍگروههاۍامدادۍرااعزامکرد
وخودهمبهکمکسیݪزدگانشتافت..✋🏼.°
.
درکنارخانهاۍ،پیرزنےبهشیوننشستهبود، آبواردخانهاششدهبودو
کفاتاقهاراگرفتهبود...°
.
درمیانجمعیت،
چشمِپیرزنبهمهدۍخیرهشدهبود
کهسختکارمےکرد،پیرزنبهمهدۍگفت:
.
«خداعوضتبدهد،مادر،خیرببینے،🍃.°
نمےدانماینشهردارفلانفلانشدهکجاست،
اۍکاشیكجوازغیرتشماراداشت..»😒.°
ومهدۍفقطلبخندمےزد..꧇)
🌹شهید_مهدی_باکری
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
هرکی دلش گرفته.mp3
9.13M
هرکی دلش گرفته و
هنوز نرفته کربلا...😭
با من بیاد بریم جنوب
مرکز عشق به خدا... 😭
عجب حالُ و هواییِ
دلتنگ غروب های دوکوهه...
حسینیه تخریب ...
دلاتونو هوایی کنید!
عشقُ اینجا نشون دادن💔
نزدیکاےِ
دوکوهہ ایم...😔
دل بدید..
داریم میرسیم دیار عشاق😭
#شهدا
#شلمچه
#راهیان_نور
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
شلمچـہ
آسمانےاست سرشار از ستارههاے سرخ
شلمچـہ
بهار است لبریز از گلهاے محمدے
شلمچـہ
دریاست ،
مواج از موجهاے عاشقـے
🌹تا قدم نگذارے نمیدانے ڪجاست ...
#شلمچه
#دلتنگ
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
یکبار به ابراهیم گفتم:
داداش ، این همه پول از کجا میاری؟!
از آموزش و پرورش ماهی دو هزار تومان حقوق می گیری، ولی چند برابرش را برای دیگران خرج می کنی!
نگاهی به صورتم انداخت و گفت:
روزی رسان خداست. در این برنامه ها من فقط وسیله ام.
من از خدا خواستم هیچ وقت جیبم خالی نماند.
خدا هم از جائی که فکرش را نمی کنم اسباب خیر را برایم فراهم می کند.
📚 کتاب سلام بر ابراهیم ؛ جلد اول ، ص ۱۸۰
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
◽️گریه میکرد و اصرار داشت که به جبهه برود. پدرش گفت: تو هنوز بچهای! جبهه هم جای بازی نیست که تومیخواهی بروی.😔
◽️حسن گفت: مگر کربلا قاسم نداشت؟ من هم قاسم میشوم.✨
🌹شهید_حسن_یزدانی
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
29.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 اینجا، بازی دراز...
سرزمینی که در پس طبیعت بکر رازآلودش، حس غریب جبهه های جنگ را تداعی می کند.
🎥 قطعه تصویری بسیار زیبا از یادمان بازی دراز
🎧 کاری از خادمین رسانه ای ستاد مرکزی راهیان نور کشور
📍#یادمان_بازی_دراز، #سرپل_ذهاب
🗓یکم الی هشتم اردیبهشت ماه سالروز عملیات بازی دراز گرامی باد
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo