در جریان تفحص شهدا، دفترچه یادداشت یک شهید ۱۶ ساله پیدا شد که گناهان هر روزش را در آن یادداشت می کرد. گناهان یک روز او به شرح زیر بود:
۱- سجده نماز ظهر طولانی نبود
۲-زیاد خندیدم
۳-هنگام فوتبال شوت خوبی زدم که از خودم خوشم آمد.
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گریه دردناک نوزاد فلسطینی از آثار متعدد ترکش توسط حمله وحشیانه صهیونیستها
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#عاشقـانه_هـای_شهـید
مسجد ڪه میرفتم، چند بارے دیدمش... خیلے ازش خوشم مے اومد چون مرد بودن را در اون مے دیدم...
برای رسیدن بهش چله گرفتم .
ساده زیست بود، طوریڪه خرید عروسے اش فقط یه حلقه 4500 تومنے بود ...
مهرےه ام 14 سڪه و یه سفر حج بود ڪه یه سال بعد ازدواجمون داد؛
-ميگفت مهریه از نون شب واجب تره و باید داد.
هےچ وقت بهم نمے گفت عاشقتم... میگفت #خیلی_دوستت_دارم
میگفت اگه عاشقت باشم به زمین مے چسبم ....
من از سه سال قبل آماده شهادتش بودم، چون مے دیدم ڪه برایش ماندن چقدر سخت است ...
برای شهادتش چله گرفتم چون خیلے دوستش داشتم و میخواستم به آنچه ڪه دوست دارد برسد و دوست نداشتم اذیت شود
💞همسر شهید براے رسیدن و #ازدواج با مهدے عسگرے چله میگیرد
و ده سال بعد براے رسیدن مهدے به #خـــدا چله مےگیرد
#جاویدالاثر
#شهیدمدافع_حرم
#شهید_مهدی_عسگری🕊
#ولادت: #اول_مرداد_58
#شهادت: #27_خرداد_95
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌿فحش اگر بدهند آزادے بیان استـــــ،
جوابـــــ اگر بدهے بےفرهنگے!
مسخرهاتـــــ اگر بڪنند انتقاد استـــــ،
جوابـــــ اگر بدهے بےجنبهاے!
... #حزبـــــ_اللهے_بودن را
با همه تراژدےهایش دوستـــــ دارم.
#شهید_سید_مرتضے_آوینے🕊
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#شهید_سیدعلی_دوامی
#سردار_راز_21
🔺جانشین فرمانده گردان مسلم ابن عقیل از لشکر ۲۵ کربلا
🔸شهیدی_که به سردار راز ۲۱ معروف است ◽️سید در ۲۱ ماه مبارک رمضان سال ۱۳۴۶متولد شد و در ۲۱ماه مبارک رمضان در حالی که ۲۱سال داشت به شهادت رسید و همچنین در زمان تولدش مادرش ۲۱سال سن داشت به همین دلیل به سردار راز ۲۱ معروف است.
🔹دستنوشته اگر به شهادت رسیدم و مرا داخل قبر گذاشتید، سه شبی را در کنارم بمانید و تنهایم مگذارید. وی ادامه داد: این وصیت را هم حضرت زهرا (س) به امیرالمؤمنین علی (ع) کرده بودند، که: «سه شبی را کنارم باشید تا من با خاک خو بگیرم»
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
8.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗳بیانات مهم حضرت استاد آیت الله وفسی درباره "وجوب عینی شرکت در انتخابات" و حمایت معظّم له از آیت الله #ابراهیم_رئیسی
#انتخابات_1400
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
1_890201644.mp3
4.77M
🎵مگه شهید میمیره...
🎤 کربلایی سید رضا_نریمانی
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
15.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کشف پیکر مطهر یک شهید در جزیره مجنون
⏰پنج شنبه 30 اردیبهشت 1400
💠گروههای تفحص شهدا موفق شدند در روز پنج شنبه پیکر مطهر یک شهید دوران دفاع مقدس را در جزیره مجنون کشف نمایند
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_100
لعنت به من کاش فضولی نکرده بودم. کاش همین جا بمونه و با خانم سهیلی همکار بشه. ولی بمونه.
خزیدم زیر پتو و اشکم شروع کرد به ریختن.مغزم کار نمی کرد. نمی دونستم چه جوری باید بهش حالی کنم که دوستش دارم.
بعد از کلی فکر کردن به هیچ نتیجه ای نرسیدم. اصلا هیچ تصوری نداشتم که چطور می تونم بهش حالی کنم که دوستش دارم.شب سر میز شام ماکان ماجرای ارشیا رو به بابا هم گفت. تمام وجودم گوش شده بود تا چیز بیشتری دست گیرم بشه.
_ خلاصه احتمالا اول مهر میره.
_واقعا لیاقتشو داره.
ماکان سری تکون داد و گفت:
_ نمی تونم انکار کنم اگه بره کار شرکت خیلی افت میکنه.
مامان گفت:
_پس بگو مهرناز گفت داره یه فکرائی برای ارشیا میکنه واسه همینه می خواد قبل رفتنش خیالش راحت بشه.
لقمه پرید تو گلوم و افتادم به سرفه. بابا لیوان آب و داد دستم و گفتچکار میکنی اروم بدبختی آب و خوردم. با وحشت به مامان زل زده بودم تا ببینم چه خاکی داره تو سرم میشه.مامان سس ریخت
روی سالادش و گفت:
_مهرناز می ترسه بخاطر اخلاقای خاصی که ارشیا داره بره یه زنی بگیره که اصلا با اونا جور در نیاد برای همین می خواد خیالش از بابت ارشیا راحت بشه بعد بفرستش شهر غربت.
خدایا حالا چکار کنم؟ماکان برای خودش آب ریخت و گفت:
_فکر نکنم ارشیا زیر بار بره.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻