#آسمانیها❣
🔶می روم تا واقعه کربلا دوباره تکرار نشود
آخرین باری که به مرخصی آمد چند روزی بیشتر از هر سری ماند. ساکت بود خیلی حرف نمی زد. گفت مادر چند خواب دیدم که دو تای آن تعبیر شده است. دعا کنید سومی هم تعبیر شود.
روزی که پیکر شهید همدانی را آوردند از حسین پرسیم . مادر چه کسانی به سوریه می روند؟ گفت: فرماندهان قدیمی. چند لحظه ای مکث کرد و سپس گفت: مادر از یک رزمنده فاطمیون می پرسند، چرا به سوریه می روی؟ در جواب می گوید ، می روم تا واقعه کربلا دوباره تکرار نشود.
مادر برای ما زشت نیست که در خانه بنشینیم و کاری برای بی بی زینب انجام ندهیم. مادر منم سوریه بروم؟
گفتم : برو
سریع بحث را عوض کرد.🔶
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#آسمانیها❣
🔶دعا کن اولین شهید در روز تاسوعا باشم
یکی از همرزمانش از شب عملیات می گوید: شب عملیات بود. قرآن در دست گرفته بودم و بچه ها از زیر آن می گذشتند. حسین با موتور چهارچرخ در حال گذشتن از زیر قرآن بود که گفت : دعا کن فردا اولین شهید روز تاسوعا باشم ...🔶
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#آسمانیها❣
🔶ما به رسم هر ساله در روز تاسوعا نذر می پزیم و بانی آن حسین بود . آن روز تمام وسایلهای نذر را خرید. سپس لباسهایش را جمع کرد و درون ساک گذاشت. از زیر قرآن ردش کردم و آب که مایع روشنایی بود را پشت سرش ریختم . با یک چشم پر از غم و عمیق نگاهم کرد و رفت. سوم محرم زنگ زد گفت مادر چه خبر از حسینه..
گفتم: مادر کی میای ؟ گفت: روز تاسوعا خانه هستم .
روز تاسوعا شد و ما طبق روال هر ساله، در آشپز خانه حسینه نذر را بار گذاشتیم. در حین پختن نذری بودیم. هر که می آمد می پرسید حسین کجاست؟ و در جواب می گفتم: زنگ زدم گوشیش خاموشه حتما توی راهه...
بعد از مراسم دیدم حسن برادرش آشفته است و گریه می کند. گفتم: مادر اتفاقی افتاده؟ چرا آشفته ای؟
گفت: یک دوست خوبی داشتم شهید شده. آرام و قرار نداشت...🔶
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#آسمانیها❣
خلاصه وصیت نامه:
🔶ای آقا، ای امام ما، من و همرزمانم در آن کوچه نبودیم، ما پشت درب نیمه سوخته نبودیم، ما روز عاشورا نبودیم که در راه دفاع از دین و قرآن جانمان را فدا کنیم و حالا که هستیم با تمام وجودمان هستیم. من از خدای تبارک و تعالی خواسته، و دائما می خواهم که دست رد به سینه من و دوستانم نزند، من از خدا می خواهم که در زمان حال به من شهادت عنایت کند و از خداوند می خواهم زمانی که امام زمان ظهور کرد دوباره ما را زنده کند و از خاک بلند کند تا در رکاب امام زمان (عجل الله) دوباره بجنگیم و به شهادت برسیم تا دیگر واقعه عاشورا اتفاق نیفتد خدایا به من و دوستانم و باقی ماندگان گروه۱+۱۰ شهادتی زیبا اعطا کند …
ای کسانی که این نوشته را می خوانید یا می شنوید امام علی (علیه السلام) می فرمایند: نداشتن چشم بهتر از نداشتن بصیرت است. پیرو پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت مان آسیبی نرسد. ولی امر ما تنهاست. امام ما تنهاست من با فدای خون خود می گویم ای ولی ما ای امام ما، ای رهبرم، من با فدای خون خود نخواهم گذاشت هیچکس چه خودی و چه دشمن نگاه چپی به شما بیندازد. من از خانواده خود حلالیت می طلبم و از تمام کسانی که از من آزرده خاطر شده اند حلالیت می طلبم. و از پدر و مادرم می خواهم که بی تابی نکنید .
هروقت خواستید برای من گریه کنید، به جای من کمترین بر مصیبت ارباب بی کفن مان حسین بن علی (علیه السلام) و بر مصیبت اهل بیت گریه کنید، بر مصیبتی که بر خانم زینب کبری(سلام الله علیها) گذشت گریه کنید.
* ای خواهرانی که این نوشته را می خوانید از شما می خواهم که حجاب خود را حفظ کنید و چادر به سر کنید. *
حسین جمالی 94/4/22 ساعت ۰۳:۰۰🔶
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ
#یادمان_عملیات_خیبر
🚩 طلائیه؛ مقر اباالفضل العباس علیه السلام ...
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🥀خدا هیچ قومی رو بی علمدار نکنه ...
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
هر گُلی زیباست اما یاس چیز دیگری ست
در میان سنگ ها الماس چیز دیگری ست💚
💚ما میان عمر خود خیلی برادر دیده ایم
در وفاداری ولی عباس چیز دیگری ست💚
تاسوعای حسینی تسلیت🖤🙏
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_320
ان روزها رابطه دختر و پسر به
راحتی وبازی امروز نبود.
سختگیری زیاد بود. فقط دلش می خواست دخترک را نگاه کند.
الان اصلا چهره اش را به یاد نمی آورد.بعد پدربزرگ فهمیده و کلی نصیحتش کرده بود که نگاه هرز انسان را به گناه می اندازد و از این
حرفها.
ولی خوب برای یک پسر پانزده ساله کار زیاد آسانی هم نبود. در حالی که اغلب دوستانش از ارتباطات تلفنی
و نامه پراکنی با دختر ها حرف می زدند.
با فوت پدربزرگ و تفاوت فاحشی که بین افکار خودش و خانواده اش دیده
بود مدتی گیج و سر درگم شده بود تا بالاخره با ورود به دانشگاه و راه یابی به گروهای مذهبی دانشگاه توانسته بود
کمی خودش را پیداکند و راهش را مشخص کند.
دختر دیگری که توجهش را جلب کرده بود یکی از همکلاسی های
دنشگاهش بود که او راهم تنها بخاطر اینکه اول چادری بود بعدم هم خیلی متین و آرام بود انتخاب کرده بود تا برود
خواستگاری.
ولی تا بیاید به خودش بجنید طرف نامزد کرده بود و تمام.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_321
برای مدتی هم برای این اتفاق حسابی پکر
شده بود و بالاخره او را هم فراموش کرده بود.
حالا که فکر می کرد میدید بیشتر ظاهر همکلاسی اش بود که مورد
توجه او قرار گرفته بود چون او را مطابق معیار های خودش می دید.
ولی پای هیچ علاقه ای در بین نبود.دیگر چیز
شاخصی توی ذهنش پیدا نکرد.
پس با این تجربه های کم و کوتاه چطور می توانست بگوید که به ترج علاقه مند
شده.
اصلا عشق همین حسی بود که به ترنج داشت؟
خودش هم جوابش را نمی دانشت.
مطمئن نبود عاشق ترنج باشد.
فقط می دانست حس ناشناخته ای او را وامی داشت تابیشتر درباره او بداند شاید علت این جاذبه را درک
کند.
اولین جرقه درست روزی که دیده بودش زده شده بود.
ترنج عوض شده بود. خیلی هم عوض شده بود.
و یک چرا از همان روز افتاده بود به جانش.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_322
چرایی که به یک نوع کشش تبدیل شده بود.
کشش غیر قابل کنترل به سمت دختری که انگار اصلا ترنج نبود.
حرفهای ماکان درباره تغییرات ترنج واقعا کنجکاوی اش را تحریک کرده بود.
و حرفهای همه درباره ترنج او را به سمت ترنج بیشتر سوق داده بود و دفاع آن شبش واقعا شیفته اش کرده بود.
حالامی خواست بیشتر بشناسدش.
می خواست بداند ترنج چه دارد که اینجور او را به دست و پا انداخته بود این هم با
این سرعت باور کردنی.
راهرو را تا انتها رفت. در اتاق مشترکش با خانم منصوری باز بود. آرام سلام کرد و وارد شد.
مهتاب گوشی ترنج رابرداشته بود و داشت توی پلی لیستش دنبال چند آهنگ می گشت.
ترنج هم سرش را به پشتی صندلی تکیه داده بود و پاهایش را روی صندلی جلو دراز کرده و به سقف خیره شده بود و داشت فکر میکرد شیوا با
او چکار می تواند داشته باشد.
مهتاب بالاخره آهنگ های مورد علاقه اش را پیدا کرد و گذاشت
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایتگری شهدایی قسمت 1125
📹 نذر عباس | روایت ویژه مادر شهید مصطفی صدرزاده برای رهبر انقلاب از شهادت فرزندش در ظهر تاسوعا
➕ سخنان شهید سلیمانی در وصف شهید صدرزاده
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ...
همخوانی شهدا ...
#پســت_پـایـــانـی
🕙سـاعـت عـاشقـے
⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜
سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداے بجنورد دلتنگ شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•🌱
🎥 روایتگری شهدایی قسمت 1126
روایتگری کم نظیر و تاثیر گذار حاج
حسین یکتا:
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ...
همخوانی شهدا ...
#پســت_پـایـــانـی
🕙سـاعـت عـاشقـے
⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜
سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداے بجنورد دلتنگ شهادت