بــــسم الله
لحظه شروع عملیات رسیــده بود .
همه تو هــول و بــلای رفتن بودن .
یـــهو. دیدیم یه جوون تو فکره
صداش کردیم
تا گفتیم عملیات شـــروع شده .
دیدم #پلاک رو از گردنش کند انداخت اونطرف
گفتم این چکاریه اینجوری #شهید بشی نمیشناسنت .
یه نگاه کرد بهم .. گفت
داشتم فکر میکردم که اگر شهید بشم. تو محل چه مراسمی میگیرن چه برو بیایی میشه
یهو گفتم :لعنت به شیطون .
گمنامی رو عشق
#گمنام_شد_پر_کشید_گمنام_موند😞
رفقا حضرت زهـــرا((سلام الله علیها))گمنام میخره جا نمونید
راوی#حاج_حسین_یکتا_❤️