🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌺🍃🌸
🌸
#دلنوشته_رمضان
🌸 روز سیزدهم ...
✍ ضیافتت،به نیمه اش،نزدیک می شود.
و ما،غرق در بوسه های مداوم توییم.
🕊نميدانم چقدر مهمان خوبی بوده ايم؟
اما،به لبخند های بی همتایت قسم؛
تو شاهکارترین میزبان عالمی!
🕊چنان ندیده،میخری؛که گویی میان ما و تو،
هیــچ نقطه تاریکی،جلوه نکرده است.
🕊شرمنده چشمان توام؛دلبرم
اذن مناجات که می دهی،با خودم می اندیشم،
چرا باز هم،برویم آغوش گشوده است؟
👈من بارها این سوال را با خودم تکرار کرده ام؛
مگر چقدر می توان،ندید گرفت ...
مگر چقدر می توان،بخشید ...
مگر چقدر می توان،ندیده خرید؟
🕊نام "ستار "،تو،حِصنِ حَصینِ من است ...
خدا و عقل ناچیز من هنوز،از ستاریتِ تو،
انگشت به دهان مانده است!
🕊ندید گرفتنهايت،چنان مرا دلباخته ات کرده، که تصورجاماندن از آغوشت نیز،نابودم می کند.
🕊این رمضان،برای سرکشیدن اسم های تو،
سحرخيز شده ام،مرا به خودت،
شبیه می کنی،دلبر رعنا قد من؟
🕊قنوت امشبم،بال درآورده است؛
به نام نامی "ستار" تو ...
🕊مــرا،مثل خودت ...
به "ندیدن" عادت بده ...
یا ستّارُ ... یا ستّارُ ... یا ستّار ...
🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
#دلنوشته_رمضان
✍ دلم می لرزد، خــــدا
فقط یک سحر دیگر تا سوت پایان باقی مانده است.
❄️دلم می لرزد، خـــدا
از شیطانی که پشت دروازه های رمضان، کمین کرده است.
از دنیای شلوغی، که منتظر است، چنان مشغولم کند، که تو را در هیاهوی روزهايش، گم کنم.
از نفس خبیثی، که آرامش امروزش را، حاصل عبادت هایش می داند، نه حاصل عنایت هايت!
▫️خـــدا.....
دلم، تو را برایِ همیشه می خواهد!
آغوش گرم و بی همتای تو را، که آرامشش را حتی در آغوش مادرم نیز، تجربه نکرده ام.
مـن....از دنیای بدون تو، می ترسم.
از شبهای سیاهی که نور یاد تو، دلم را روشن نمی کند.
از روزهای سپيدي، که بدون هم نفسی با تو، تاریک ترین لحظه های عمر من هستند.
قلبــ💔ــم...
بهانه های لحظه وداع را آغاز کرده است.
و دستانم، لرزش ثانیه های وداع را، پیش کشیده اند.
❄️چه کنــــم...؟
بی سحرهای روشـــن؟
بی زمزمه های ابوحـــمزه؟
بی اشکهای افتتــــاح؟
▫️نـــرو از خانه ما، دلبـــرم!
من بی تو، از پرِ کاهی سبک ترم، که به اشاره ای، اسیر دست شیطان می شود.
❄️نـــرو از خانه مـا،
بمــان، همین جــا، در لابلاي تارو پود سجاده ای که به نگاهت خو گرفته است.
بمـــان!
مــن، بی تـــو....فقیرترین انسانِ زمینم؛ خدا...😭