•|| #رسم_شیدایـے
.
.
•دوست دارم
• اگر شهید شوم،
•پیڪرے نداشتہ باشم؛
•از ادب بہ دور است ڪہ در
•محضر سیدالشہدا(ع)
•با تن سالم و
•ڪفن پوش محشور شوم.
.
.
°و اگر پیڪرم برگشت،
°دوست دارم
°سنگقبرے برایم نگذارند،
°برایم سخت است ڪہ
°سنگ مزار داشتہ باشم
°و حضرت زهرا(س)
° بـےنشانـ باشند
. #شهید_مرتضـے_عبداللهـے
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
♥🍃
🍃
.
| #رسم_شیدایـے |
.
.
سید صیاد بہ مرخصے آمده بود.
اما اینبار سالم نبود. شیمیایے شده بود
و تمام دست ها و پاهایش سوختہ و
زخمے شده بود.
.
نمےدانمـ ڪدامـ عملیاتــ بود اما ما
بدونـ توجہ بہ وضعیت او، و از آنجایے
ڪہ هنوز ڪسےاز وضعیت او خبر
نداشتـ بہ خواستگارے خانم معین
رفتیم و وقتے برگشتیم و بہ صیاد گفتم:
خیلےعصبے شد.مےگفت چرا رفتید؟اگر
هم رفتہاید چرا از وضعیتمـ برایش
نگفتید. من خودم همہچیز را خواهم
گفت. هرچہ اصرار ڪردیمـ ڪہ فعلا
دست نگهدار نشد. بلند شد و رفت
بیرون.بعدها خانمش تعریف ڪرد ڪہ
ساعت ها دم در ایستاده بود و خجالت
مےکشید ڪہ در بزند و داخل شود.
اما بالاخره داخلخانہ شده بود و جورابش
را درآورده بود با تعجب پرسیدم:
.
+چرا جوراب هایتان را در مےاورید؟
.
_گفت:مے خواهم وضعیت جسمے مرا
ببینید،ببینید ڪہ دست و پاے من سالم
نیستند. اگر باز هم علاقہ داشتید با من
ازدواج ڪنید.
.
+من شما را نہ بخاطر جسمتان ڪہ بہ
خاطر درک و فهمتان انتخاب مےڪنم.
.
.
و جواب «بلہ» را
همان روز بہ پسرم داده بود.
.
.
{شهید سید صیادالہ موسوے}
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo