eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4هزار دنبال‌کننده
37.2هزار عکس
17.6هزار ویدیو
134 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
#زندگینامه_شهید مرتضی یاغچیان ۲۲ خرداد ۱۳۳۵ در خانواده ای مذهبی در تبریز به دنیا آمد. سال ۱۳۵۶ به خدمت سربازی رفت و دوره آموزشی خود را در پادگان جلدیان سپری کرد و بعد از آن به شهرهای سوسنگرد ، بستان و چند پاسگاه مرزی اعزام شد. با فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر فرار سربازها از پادگانها ، یاغچیان از پادگان گریخت و در تظاهرات و عملیات علیه رژیم پهلوی شرکت جست. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، مرتضی یاغچیان از اولین افرادی بود که به عضویت سپاه تبریز درآمد و از آغاز در مسئولیتهای مهم به انجام وظیفه پرداخت و در بدو امر مسئول تسلیحات سپاه تبریز بود. در شهریور ۱۳۵۹ ، با شروع جنگ ، راهی جبهه شد و قبل از حرکت ، تلفنی با پدر و مادر خود صحبت کرد و از آنها اجازه گرفت . یاغچیان در طی جنگ دچار تحول روحی عظیمی شد. پنج بار مجروح شد ولی هیچ کدام از مجروحیتها باعث نشد تا جبهه را رها کند. برخی از زخمهای خود را پنهانی می بست و سعی می کرد تا کسی از آن اطلاع پیدا نکند. در هفتم بهمن ۱۳۶۲ در عملیات خیبر ابتدا حمید باکری به شهادت رسید . مهدی باکری به خاطر سختی عملیات و پاتکهای مکرر دشمن از مرتضی یاغچیان خواست در مقابل حملات ایستادگی نماید و یاغچیان نیز با رشادت در مقابل حمله دشمن پایداری کرد. شهادت مرتضی یاغچیان را با بی سیم به مهدی باکری خبر دادند. پیکر شهید مرتضی یاغچیان پس از عملیات در منطقه جا ماند و تا سال ۱۳۷۵ مفقودالاثر بود تا اینکه در این سال در پی جستجوی گروه های تفحص ، بقایای پیکرش کشف شد و در وادی رحمت تبریز به آرام گرفت. #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
#زندگینامه_شهید شهید «سیدعلی حسینی» در سال 1334 در مشهد به دنیا آمد. وی به «امیر محسن» معروف بود. در کودکی به همراه پدر به مکتب خانه رفت و قرآن را فرا گرفت. در سال 1341 وارد مدرسه ابتدایی «هروی» شد و تحصیلات ابتدایی را در سال 1346 در مشهد یه پایان رساند. شهید با تلاش و علاقه، دوره راهنمایی را پشت سر گذاشت و وارد دبیرستان «جلیل نصیرزاده» شد. اوقات فراغتش را با کارهای فنی یا شرکت در مجالس مذهبی مساجد سپری می کرد و گاهی کمک مادرش در کارهای منزل بود. او تحصیلاتش را تا سوم دبیرستان ادامه داد و سپس به استخدام نیروی هوایی در آمد اما به دلیل نحوه برخورد بعضی از فرماندهان از خدمت در نیروی هوایی انصراف داد و به کارهای ساختمانی روی آورد. در سال 1355 عازم خدمت سربازی شد. در سایه تعالیم اسلام و شناختی که از دستگاه ستم شاهی داشت فعالیت های خود را با تشکیل هسته هایی از جوانان آغاز کرد، به طوری که در حین خدمت در تهران مبارزه مخفی علیه طاغوت را سامان داد. در سال 1357 در حالی که دو ماه به پایان خدمتش بیشتر باقی نمانده بود، به فرمان امام خمینی(ره) از پادگان فرار کرد و به صفوف مستحکم امت حزب الله پیوست. #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
#زندگینامه_شهید شهید محمدتقی اربابی فرزند حسین متولد شهر درق در تاریخ ۱۳۶۱/۵/۷ در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا مقطع فوق‌دیپلم رشته فن‌آوری اطلاعات (IT) در دانشگاه علمی کاربردی بجنورد ادامه داد. این شهید بزرگوار در سال ۱۳۷۹ ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دو فرزند پسر به نام‌های حامد متولد ۸۶ و علی متولد ۹۳ می‌باشد. وی در سال ۱۳۷۹ جهت استخدام به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست. این شهید گران‌قدر در حدود ۱۵ سال در سپاه مشغول به خدمت بود. هرچند که این شهید والامقام دوران جنگ تحمیلی را درک نکرده بود اما ازآنجایی‌که خاطرات شهدا و رزمندگان و دفاع از اسلام و اهل‌بیت در نهاد وی عجین شده بود، با شنیدن جنگ نیابتی از سوی دشمن به‌ویژه داعشی ها و تکفیری‌ها که کشور سوریه را به اشغال خود درآورده بودند غیرت دینی شهید او را به سمت آن دیار کشانده تا از حرم اهل‌بیت دفاع نماید لذا تمام دنیا و مافی‌ها را زیر پا نهاده و در تاریخ ۹۴/۱۰/۲۷ به این کشور عزیمت نمودند و با ازخودگذشتگی و ایثار سرانجام در عملیات آزادسازی منطقه نبل و الزهرا در تاریخ ۹۴/۱۱/۲۳ به درجه رفیع شهادت نائل شد. #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
#شهیدمرحمت_بالازاده  #زندگینامه_شهید در هفدهم خردادماه 1349 در یك كیلومتری تازه كند «انگوت» در روستای «چای گرمی»، خانواده ای صاحب فرزندان دوقلویی می شوند كه یكی از آنها نیامده به سوی پروردگار بر می گردد و آن یكی برای خانواده اش تحفه ای می ماند. خانواده نام "مرحمت" را برایش بر می گزینند.پدرش "حضرتقلی" در روستاهای اطراف دستفروشی می كرد و مادرش هم به كارهای خانه مشغول بود. مرحمت از اوایل كودكی جسور بود به طوری كه مادرش به او می گوید: «می ترسم چشم بخوری و نظر شوی»بالاخره تحصیلاتش را تا ابتدایی ادامه می دهد و همین مواقع مصادف می شود با پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از  آن شروع جنگ تحمیلی.مرحمت دیگر نمی تواند تحمل كند و می خواهد در دوران ابتدایی به جبهه اعزام شود  ولی هیچ كس تصورش را هم نمی كند كه او می خواهد به مناطق عملیاتی برود.بالاخره مرحمت وارد بسیج می شود و توانایی های خود را نشان می دهد. در پایان دوره آموزشی در امتحان تیراندازی، مرحمت در كل گردان نفر پنجم شده و تعجب همگان را برانگیخته بود. ولی با تمام اینها به خاطر سن كمش با اعزام او مخالفت می كردند. چندین بار در مراحل اعزام در گرمی و اردبیل، و در خان آخر در تبریز اجازه اعزام به او داده نمی شود.مرحمت سرش را پائین انداخته و با حسرت می گوید: "اینها به من می گویند سن تو كم است اما خیال كرده اند، هر طوری شده من باید خودم را به جبهه برسانم".او به هر دری می زند تا اینكه فرجی پیدا شود. اما واقعاً هم سن و هم هیكل او در قد و قواره جنگ نبود. #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
#شهیدعماربهمنی نام پدر: قاسم محل تولد: فسا تاریخ تولد : ۶۴ تاریخ شهادت: ۹۵/۱/۲۴ محل شهادت: حلب، سوریه محل دفن: فسا #زندگینامه_شهید شهید عمار بهمنی متولد ۶۴ و فرزند دوم خانواده بود. هنوز ازدواج نکرده بود. اما مادرش می‌گفت قرار بود برگردد و دامادش کنیم. چند باری قصد سوریه کرده بود تا عازم شود اما در ساعت آخر همه چیز عوض می‌شد. بی‌قرار رفتن بود. عمار بهمنی دلش می‌خواست اولین شهید شهرک محلاتی باشد ولی چندمین شهید آنجا شد. اصالتا شیرازی بود ولی ساکن تهران. او در روز ۲۴ فروردین‌ ۹۵ طی عملیات مستشاری در دفاع از حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) توسط تروریست‌های تکفیری در سوریه به شهادت رسید. روز چهارشنبه پیکر مطهرش را به معراج آوردند و خانواده‌اش با چشمانی اشکبار برای آخرین بار با فرزند شهیدشان وداع کردند. #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
#زندگینامه_شهید احمد جعفرنژاد فرزند حسین درتاریخ 6/9/1338درروستای فخرآباد استان گیلان در خانواده ای مومن ومانوس با قرآن به دنیا آمد پدرش کشاورزی ساده وبا ایمان بود که اهالی روستا از او بعنوان مردی خیّر واهل کمک به مستمندان و فقرا یاد می کنند، احمد ششمین وآخرین فرزند خانواده بود . تولد احمد شور وحال خاصی به زندگی آنها بخشیده بود درآن زمان که او هنوز کودکی خردسال بود با کارهای خود جای خاصی درخانواده بخصوص نزد پدر باز کرده بود بطوری که شادی پدرشادی احمد بود.هنوزنه سال بیشتر نداشت که پدرش را از دست داد و دوسال بعد هم مادرش دارفانی را وداع گفته  و محبت مادر را نیز از دست می دهد و تقدیر الهی برآن می شود که احمد در کودکی طعم یتیمی وبی مادری را بچشد اما همانطور که خدا می خواست او از تربیت اسلامی برخوردار شود سرپرستی اورا برادر بزرگش محمد بدست می گیرد واو را به تهران نزد خانواده خود می آورد وهمانند دیگر فرزندانش از نزدیک به تعلیم و تربیت او می پردازد، و بدینسان احمد زندگی جدیدی را در تهران آغاز می کند.بعد ازگذراندن دوران ابتدایی و راهنمایی ،که هنوز هم کارتهای صدآفرین آن در اخلاق و درس در لابه لای اوراق به جا مانده در وسایلش مشاهده می شود.زمانی که تازه جوانیش در حال شکل گرفتن بود برادرش او را به دبیرستان فلسفی برد ودرآنجا بود که شهید احمد جعفرنژاد سراپا شور و شوق  برای کسب تعالیم اسلامی،.رفتار نیک و پسندیده گردیده بود. در دبیرستان او را جزء یکی از بهترین شاگردان فلسفی قرار میداد وهیچگاه از خاطر مسئولین دبیرستان محو نشد. https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
شهیدمحمدفاضل https://eitaa.com/piyroo
شهيد محمد فاضل ‌فرزند محمد حسين‌ در تاریخ 14/02/1338 در شهرستان ‌سبزوار دیده ‌به ‌جهان گشود. او به ‌مسايل ‌ديني ‌علاقه ‌زيادي‌ نشان ‌مي‌داد و به ‌امام‌حسين ‌(عليه‌السلام‌) عشق مي‌ورزيد و از همان ‌سال هاي‌ كودكي به ‌همراه ‌پدر در جلسات ‌مذهبي ‌و عزاداري ‌شركت‌ مي‌نمود. خواهرش‌ مي‌گويد: محمد ده ‌ساله ‌بود كه ‌در شب‌ عيد فطر نماز هزار قل ‌هو الله ‌مي‌خواند، به ‌او گفتم‌: اين‌نماز براي ‌تو سنگين ‌است‌! تو هنوز بچه‌اي‌ چرا اين ‌نماز طولاني ‌را مي‌خواني‌؟ گفت‌: اين‌ نماز را مي‌خوانم ‌تا شهيد بشوم. تحصيلات ‌ابتدايي ‌را در دبستان ‌حكيمي‌ گذراند سپس‌ وارد دبيرستان‌ اسرار شد. وی در كنار تحصيل‌ به ‌كلاس‌هاي ‌تفسير قرآن ‌مي‌رفت‌. او از همان ‌سال‌ها فعاليت‌هاي ‌سياسي‌اش ‌را عليه ‌رژيم آغاز كرد. جلسات ‌سخنراني‌ در دبيرستان ‌ترتيب‌ مي‌داد و همسالانش‌ را از وضعيت ‌سياسي ‌و اجتماعي‌ جامعه ‌مطلع ‌مي‌كرد و خود نيز در جلسات ‌سخنراني ‌روحانيون ‌متعهد از جمله ‌حضرت‌ آيت‌ الله ‌خامنه‌اي ‌شركت ‌مي‌كرد. سال ‌آخر تحصيلات‌ دبيرستان ‌را در دبيرستان‌ ابن ‌يمين‌ مشهد گذراند و در حالي‌ كه ‌به ‌علت‌ فعاليت هاي ‌ضد رژيم ‌مورد تعقيب ‌ساواك‌ بود، نزد يكي‌ از روحانيون ‌دروس ‌حوزوي‌ را فرا ‌گرفت‌. او جواني ‌بود كه ‌در ابعاد علمي‌ و عملي ‌ممتاز و در ايمان ‌و جهاد پيشتاز بود. بسيار روزه ‌مي‌گرفت ‌و متين‌، كم‌ حرف ‌و صبور بود. برگزاري ‌نمايشگاه‌هاي ‌كتاب‌، كلاس‌هاي‌ آموزش‌ قرآن‌ و عقيدتي ‌سياسي‌ و افشاگري‌ توطئه‌ها و جنايات ‌رژيم ‌و دشمنان‌ شرق ‌و غرب‌ از جمله‌ آمريكا در غالب ‌مقالات‌، از جمله‌ي ‌فعاليت‌هاي ‌محمد در دوره‌ي ‌انقلاب‌ بود. وی در رشته‌ رياضيات ‌دانشگاه ‌فردوسي ‌مشهد پذيرفته ‌شد اما از آنجا كه ‌تهران‌ را براي ‌فعاليت‌هايش‌ مناسب‌تر مي‌ديد بعد از گذشت ‌مدتي‌ به‌ آنجا رفت ‌و در رشته‌ مهندسي ‌صنايع ‌دانشگاه ‌صنعتي شريف ‌تهران ‌مشغول ‌به‌ تحصيل‌ شد. محمد درباره ‌انقلاب‌ اسلامي‌ مي‌گفت‌: اصل‌، انقلاب‌ است‌ و اصل‌ انقلاب‌، امام ‌است ‌لذا تداوم‌ انقلاب‌ منوط‌ به‌ پيروي‌ از خط‌ امام ‌است ‌و پيروي ‌خط‌ امام‌، حفظ‌ خون‌ شهداست‌. تابستان ‌سال ‌1358 به ‌كمك‌ چند تن‌ از دوستانش ‌جهادسازندگي‌ سبزوار را تاسيس‌ كرد و در كنار آن ‌به فعاليت هاي ‌فرهنگي ‌نيز پرداخت‌ و دست‌ به ‌انتشار بولتن ‌زد و سعي‌ نمود با انتشار مقالات،‌ مباني ‌فكري‌ خطوط‌ انحرافي ‌را كشف‌ و رسوا كند. محمد در 13/08/1358 در فتح ‌لانه ‌جاسوسي‌ آمريكا نقش‌ مؤثر داشت و پس از آن همانند ديگر برادران دانشجو در كار حساس حفظ و حراست گروگانها و افشاي اسناد آنها به مردم بود ‌و در همين ‌رابطه ‌در فروردين ‌1359 در مسجد جامع ‌سبزوار طي ‌يك‌ سخنراني ‌به ‌تشريح‌ مواضع ‌دانشجويان‌ مسلمان ‌پيرو خط‌ امام ‌پرداخت‌. تابستان ‌1359 از طرف ‌سپاه ‌پاسداران ‌تهران ‌به ‌سبزوار رفت ‌و ضمن‌ كلاس‌ هايي‌كه ‌براي ‌افراد سپاه‌، جهاد و نهضت‌ داير نموده ‌بود، اين ‌سه ‌نهاد را به ‌وحدت‌ و يكپارچگي ‌رساند و سپس‌ جهت ‌فعاليت ‌در روستاهاي ‌محروم ‌سبزوار به ‌دو چاهي‌ شهرستان سبزوار، روستايي ‌در قلب‌ كوير شتافت‌. آبان ‌ماه‌ 1359عازم ‌جبهه‌هاي ‌نبرد شد. مدت ‌يك ‌هفته ‌در اهواز با ستون ‌پنجم ‌دشمن ‌مبارزه ‌كرد و چند تن‌ از اشرار را با مقادير زيادي‌ اسلحه ‌و مهمات‌ دستگير و تحويل ‌سپاه ‌پاسداران ‌نمود. سپس ‌به ‌سوسنگرد رفت‌ و فرماندهي‌گروه‌ اخلاص‌ كه ‌متشكل‌ از دانشجويان ‌بود را عهده‌دار شد. در يكي‌ از عمليات‌ها از ناحيه ‌سر مجروح‌ شد اما بعد از گذشت ‌چند روز دوباره‌ به ‌منطقه‌ بازگشت‌. او سرانجام ‌در 16/10/1359 در دشت‌ هويزه ‌به ‌فيض‌ عظماي ‌شهادت‌ نايل ‌گرديد. https://eitaa.com/piyroo
♥️🍃 🕊🥀۲ آذر ماه سالروز شهادت شهید مدافع حرم " محمد امین زارع " 🕊️🥀 ✍ناوبان سوم پاسدار شهیـد محمد امین زارع ۳۱ساله از اهالی روستای سنان ساکن شهرستان فسا و از تکاوران تیپ امام سجاد(ع) نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی این شهید عزیز در آبانـماه سال ۱۳۹۴ جهت دفــاع از حرم آل الله حضرت زینب (س) این دعوت را لبیک و عازم سوریه جهت مبارزه علیه تکفریهای داعش میشود.و سرانجام در منطقه حلب و خان طومان برا اثر آلودگی شیمیایی مجروح و جهت سیر مراحل درمان به ایران اعزام میشود. ✍این شهید عزیز پس از تحمل ماهها رنج و سختی بر اثر عارضه شیمیایی سرانجام در تاریخ ۹۵/۹/۲ دعوت حق را لبیک و به خیل همرزمان شهیدش می پیوندد 🌿 .شـہـدا.بـا.صـلـواتـ🌹 - - ------••~🍃🌸🍃~••------ - - https://eitaa.com/piyroo - - ------••~🌸🍃🌸~••------ - -
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
نام: حبیب الله نام خانوادگی: افتخاریان(ابوعمار) نام پدر: نصر الله تاریخ تولد: 1334/11/10 محل تولد:
🕊شهید حبیب الله افتخاریان معروف به ابوعمار در سال ۱۳۳۴ درخانواده ای بسیار ساده و مذهبی در متولد گشت ، خانواده ایشان از همان کودکی وی را با قرآن و اهل بیت آشنا نمود و در سن ۱۰ سالگی در چندین جلسه قرآن در سطح شهرستان شرکت می نمود و در همان جلسات با رژیم ستمشاهی پهلوی آشنا گشته و پا به عرصه مبارزات سیاسی گذاشت . در سن ۱۸ سالگی (۱۳۵۳) قبل از عزیمت به سربازی ازدواج نمود به قصد تحصیل از کشور خارج شده و به آلمان سفر نمود. در آلمان ضمن با ارتباط با محافل مذهبی و مبارز و پیرو خط امام در خارج از کشور به فعالیت علیه رژیم پهلوی ادامه داده و پس از مدتی با معرفی شهید عراقی به فلسطین رفته و دوره های آموزشی را در طی کرد و بعنوان یک چریک موفق مسلمان ؛ بعد از اتمام موفقیت آمیز تمامی دوره ها به آلمان بازگشته و درس را نیمه کاره رها کرده و به در فرانسه می رود و در بیت امام در ” نوفل لوشاتو ” مسئولیت کارهای پشتیبانی از جمله انتقال مهمانان از فرودگاه و بالعکس را بعهده میگیرد . حبيب‌الله كه از طرف ، «ابوعمار» لقب گرفته بود، در 22 بهمن 1357، از محافظان ويژه ايشان در بازگشت به وطن بود. حبیب‌الله در اسفند همين سال (1357)، در پي فرمان امام(ره) مبني بر تشكيل سپاه، به اصفهان رفت و به عنوان پايه‌گذار سپاه پاسداران اين شهر، تلاش زيادي كرد. سپس، براي مبارزه با غائله ضد انقلاب، عازم گنبدكاووس و بندرتركمن شد و به عنوان فرمانده سپاه پاسداران بندرتركمن، رشادت‌هاي فراواني از خود نشان داد. با شروع جنگ تحمیلی به منطقه جنوب رفته و در یکی از عملیاتها از ناحیه دست راست مجروح گشته و به تهران باز میگردد . سپس به همراه همسر قهرمانش به سرپل ذهاب رفته و همسر ایشان در بهداری سرپل ذهاب مشغول خدمت و خودش در جبهه های سرپل ذهاب می جنگد . در اواخر سال ۶۱ پس از ختم غائله جنگل گیلان مرکزیت سپاه که نقش ایشان را در انجام ماموریت های پارتیزانی مشاهده کرده بود با بازگشت ایشان به خوزستان مخالفت کرده و نامبرده را جهت رفع مسلح در کردستان به عنوان فرمانده سپاه مریوان معرفی کرد و بعد از مدتی خانواده اش به ایشان ملحق شد سرانجام در ۶۳/۱۲/۱۹ در مریوان بر اثر عراق به آرزوی دیرینه ی خود شهادت رسید. الله افتخاریان🌷 روح شهدا صلوات https://eitaa.com/piyroo