eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
33.6هزار عکس
15.5هزار ویدیو
131 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸رازي از زندگينامه در روز يازدهم ارديبهشت سال 1344 نزديك به اذان ظهر چشم به جهان گشود و اولين صداي دلنواز و روح پرور ا... اكبر را به جان و دل شنيد و دل در گرو عشق يارگذاشت. زندگي با صفاي كودكي خود را تا سن7 سالگي در آغوش پر مهر پدر و مادر گذراند با تربيت و نوازش آنها درس محبت و عشق خدا را ياد گرفت. با پشت سرگذاشتن شش بهار پرطراوت پا به مدرسه گذاشت و شروع به تحصيل كرد و با موفقيت دوره ابتدايي را سپري كرده وارد دوره راهنمايي شد و اين دوره را نيز سپري مي كرد كه جريانات انقلاب شكوهمند اسلامي شروع شد و او نيز همراه و همپاي مردم در تظاهرات و راهپيمايي ها فعالانه شركت جست و زحمت كشيد. تا اينكه انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد و كمال نيز به تحصيلات خود ادامه داده و دوره راهنمايي را نيز به پايان رساند و به دبيرستان راه يافت و آن مرحله را نيز با موفقيت گذارند. او در دوره دبيرستان دوبار عازم جبهه هاي نبرد حق عليه باطل شد و در عملياتهاي مختلف شركت كرد و يكبار در مهاباد و دگر بار در جنوب از خود رشادتها نشان داد. او در سال63 در كنكور دانشگاه پليس شركت نموده و موفق شد و همزمان از تربيت معلم شهيد ثاني در رشته ديني عربي نيز پذيرفته شد، با توجه به علاقه زيادي كه به علوم و معارف  اسلامي داشت، رشته ديني عربي را برگزيد و در دو سال تحصيل  خود در تربيت معلم چندين بار به جبهه هاي نبرد شتافت. شهيد پريور مي گفت: « سرباز امام زمان( عج) بايد فعال باشد، هم در جبهه و هم در پشت جبهه عرصه را بر كفر و نفاق تنگ كند.»  او پس از اتمام اين دوره از تهران به آغوش خانواده بازگشت و مشغول تحصيل معارف اسلامي در دانشگاه آزاد اسلامي شد. او هرچند كه دانشجو و معلم بود ولي گويا به او الهام شده بود كه مدارك و مدارج عاليه را بايد با ورود به دانشگاه الهي «آن كس كه تو را شناخت جان را چه كند.» كسب كرد و لذا مكرر، حدوداً هشت بار يا بيشتر به جبهه رفت و هر بار نوراني تر از دفعه قبل برگشت. در بهار سال66 پس از شركت در عمليات كربلاي8 ، هنگام دفاع و مقابله با تك هاي دشمن، در جبهه شلمچه، آنگاه كه خورشيد در وسط آسمان بود و نداي ا... اكبر طنين انداز بود، درست نداي ا... اكبري كه چندين بهار پيش به هنگام تولدش طنين انداخته بود. او تولدي ديگر يافت و در حالي كه از سر، سرفراز و سينه ستبر و بازوان توانمندش خون عشق فوران مي كرد با بالهاي خونينش تا انتهاي افق پر زد و روحش در آسمان سبز خدا آرميد و نامش را بلند آوازه كرد. https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄