~🕊
📙سلیمانی عزیز
🧩افطاری دعوت بودیم، جمع خانوادههایشهدا جمع بود😍. فرمانده هم آمده بود😮. حاج قاسم برای احوالپرسی سر تک تک میزها میرفت🥰. سر میز ما که آمد، سراغ فاطمه و زینب را هم گرفت😌. اسم بچه های شهدا خوب در ذهنش میماند☺️.
🧩حسین تشکر کرد که ما را برای افطاری دعوت کردهاند🙃🙏🏻. حاجی با لبخند🙂 گفت: شما هم دعوت کنید، میام😉.
🧩من که باورم نمیشد😟. آخر حاجی یک سر داشت و هزار سودا🤷🏻♀. چطور میتوانست وقت بگذارد بیاید خانه ما😳😍؟!
🧩برای اینکه مطمئن شوم، از حسین پرسیدم: حاجی شوخی که نمیکنه🧐؟ پسرم هم مثل من تعجب کرده بود اما گفت: فکر نمی کنم🤔، خیلی جدی بود😍.
🧩چند بار با یکی از دوستان حاجی تماس گرفتیم📞. هر بار میگفتند حاجی ایران نیست☹️.
🧩هفت صبح تلفن زنگ خورد: حاج قاسم سلام رسوندن. گفتن برای ناهار میام منزل شما🙃🙂.
🧩دعوت کردیم، آمدند🥰.
✍🏻راوی: همسر #شهید_حاجاسماعیل_حیدری
📚منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌈سر صبحی جایی باز نبود😩. با حسین آنقدر خیابان ها را بالا و پایین رفتیم تا مغازهها تک تک باز شدند😏💪🏻. میهمان عزیزی داشتیم😍. میخواستم برای ناهار سنگ تمام بگذارم😌. حسین گفت مامان این کار رو نکن😑، حاج قاسم ناراحت میشه🥺. فکر نمیکنم یه نوع غذا بیشتر بخوره☹️.
🌈خریدهایمان را که کردیم، تصمیم گرفتم یک غذای محلی شمالی بپزم😋.
دوباره تلفنخانه زنگ خورد😕. صدای همان آقایی بود که صبح تماس گرفته بود😟. پر از دلهره شدم😨. خدای من، نکند میهمانی به هم خورده باشد😱؟
🌈بنده خدا گفت: مهمون شما فقط حاج قاسم هستن، برای بیشتر از یک نفر تهیه نبینید. حاجی گفتن ناهار ساده باشه🙃.
✍🏻راوی: همسر #شهید_حاجاسماعیل_حیدری
📚منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
# ادامه دارد
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo