وقتی ضارب علی رو با چاقو زد
ما پیڪر غرق خونش رو
به کناری کشیدیم..
پیرمردی اومد و گفت:
خوب شد..؟!همین رو میخواستی..؟!
به تو چه ربطی داشت..؟!
چرا دخالت کردی..؟!
علی با صدای ضعیفی گفت:
حاج آقا..
فکر کردم دختر شماست
من از ناموس شما دفاع کردم..
#شهید_علیخلیلی🕊
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo