eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.1هزار عکس
15.8هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطره‌همسرش شهیدمحسن‌حججی: نصفه شب صدای نجوا می شنیدم. می رفتم میدیدم پای سجاده اش تنهایی روضه می خواند. دلم طاقت نمی آورد. می رفتم پیشش. از بس با سوز می خواند، از یک جایی نفسم بالا نمی آمد؛ نه که از گریه، از غم. بهش میگفتم: «محسن! کوتاهش کن!» پای روضه های حضرت زهرایش که دوام نمی آوردم. اجازه نمی دادم زیاد بخواند. گاهی میزد به مقتل، گاهی روضه را می کشاند به ناحیه مقدسه. دلش که میگرفت پناه می برد به مناجات امیرالمؤمنین علیه السلام. یک شب دو تایی سفره حضرت رقیه انداختیم. پارچه سبزی را سفره کردیم. نمی دانم از کجا بوته خار پیدا کرد. روی چند تا کوزه کوچک گلی "یا حسین" و "یا رقیه" نوشت. خشت و فانوس و شمع و رطب و خوراکی ها را یکی یکی چیدیم. تمام این مدت زیر لب مداحی زمزمه کرد و نالید. وقتی سفره تکمیل شد، دوتایی نشستیم و یک دل سیر گریه کردیم . ‌ 🌷 https://eitaa.com/piyroo
بسیار به ابراهیم هادی علاقه داشت. در مراسم عقد به همسرش یڪ بسته ڪتاب هدیه داد ڪه یڪی از آنها سلام بر ابراهیم بود. بارها ڪتاب شهید هادی را میخرید و به جوانان نجف آباد هدیه می داد. ✨ابراهیم الگوی محسن بود. شهید محسن حججی خالصانه و بدون_سر_و_صدا برای خدا زحمت ڪشید، اما خداوند نام او را همچون ابراهیم بلند آوازه کرد... 📚 برگرفته از ڪتاب حجت خدا. داستان هایی از زندگی اثر گروه https://eitaa.com/piyroo
در لحظه‌ی خندیدن خورشید، سرم را دادم تا چشمِ حرامیان  بچرخید، سرم را دادم بر سفره‌یِ سالارِ شهیدان که نشستم با ذوق چون حضرت آقا، مرا دید، سرم را دادم 🕊 🌷 https://eitaa.com/piyroo
✨شب ، زود رفت خوابید. می ترسید صبح خواب بماند. به مامانم سپرده بود زنگ بزند، ساعت کوک کرد، گوشی‌اش را تنظیم کرد و به من هم سفارش کرد بیدارش کنم. ‌ طاقتم طاق شد و زدم به سیم آخر. کوک ساعت را برداشتم. موبایلش را از تنظیم زنگ خارج کردم، باتری تمام ساعت‌های خانه را در آوردم. می خواستم جا بماند. حدود ساعت سه خوابم برد. به این امید که وقتی بیدار شدم کار از کار گذشته باشد. ‌ موقع نماز صبح، از خواب . نقشه‌هایم، نقشه بر آب شد. او بود و من ناراحت. لباس هایش را اتو زدم. پوشید و رفتیم خانه‌ی مامانم. مامانم ناراحت بود، پدرم توی خودش بود. همه بودیم؛ ولی محسن برعکس همه، شاد و شنگول. توی این حال شلم شوربای ما جوک می گفت. می‌خواستم لهش کنم. زود ازش خداحافظی کردم و رفتم توی اتاقم. من ماندم و عکسهای محسن. مثل افسرده ها گوشه ای دراز کشیدم. فقط به عکسش که روی صفحه گوشی ام بود نگاه می کردم. تا صفحه خاموش میشد دوباره روشن می کردم. روزهای سختی بود... روایت همسر بزرگوار شهید 🌷 https://eitaa.com/piyroo
در لحظه‌ی خندیدن خورشید، سرم را دادم تا چشمِ حرامیان  بچرخید، سرم را دادم بر سفره‌یِ سالارِ شهیدان که نشستم با ذوق چون حضرت آقا، مرا دید، سرم را دادم 🕊 🌷 https://eitaa.com/piyroo
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 تاریخ تولد :1370/4/21 محل تولد : نجف آباد، استان اصفهان تاریخ شهادت :1396/5/18 محل شهادت : گذرگاه مرزی الولید، سوریه مزار : نجف آباد، استان اصفهان 🌷_ فرازی از وصیت نامه شهید حججی از همه‌ی خواهران عزیزم و از همه‌ی زنان امت رسول الله می‌خواهم: روز به روز حجاب خود را تقویت کنید؛ مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند؛ مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود؛ مبادا چادر را کنار بگذارید. همیشه الگوی خود را حضرت زهرا و زنان اهل بیت قرار دهید؛ و همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید؛ آن زمانی که حضرت رقیه (سلام الله علیه) خطاب به پدرش فرمودند: “غصه‌ی حجاب من را نخوری بابا جان چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز…” 🌼شادی روح پاک همه شهیدان و شهید 🌼 الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«شهید عزیز» شهید حاج قاسم سلیمانی: 🔹نحوه شهادت شهید حججی، یک نمونه کوچکی بود از آن همه مصیبت بسیار عظیم و بزرگی که در کربلا اتفاق افتاد. 🗓به مناسبت ۱۸ مرداد، سالروز ‎شهادت https://eitaa.com/piyroo
اسطوره های واقعی شهدا هستند شهدا دعا داشتند؛ادعا نداشتند نیایش داشتند؛نمایش نداشتند حیا داشتند؛ریا نداشتند رسم داشتند؛اسم نداشتند 🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوست شهید: با بچه ها رفته بودیم اردوی مناطق جنگی رسیدیم فکه تا از اتوبوس پیاده شد کفش هایش را در آورد و با پای برهنه راه افتاد🚶‍♂رو کرد به بچه ها و گفت :بچه ها ما اینجا داریم پا می ذاریم روی شهدا، روی بدن و اجزای مطهر شهدا.🖤همه تعجب کرده بودن که محسن چه می گوید.ادامه داد : وقتی بچه های تفحص دنبال جنازه شهدا می گردن فقط چند تکه استخون رو پیدا می کنن پس گوشت این شهدا کجاست؟ خونشون کجاست؟ چشم و اعضای بدنشون کجاست؟ اینا همش همین جاست توی این خاک.🥺💔 🌷 ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
دو‌مـٰاه‌ِ‌محرم‌و‌صفر، ڪـٰامل‌لبـٰاس‌مشڪۍ‌مۍپوشید از‌چِھِل‌‌روز‌قبل‌از‌عـٰاشورا‌شرو؏مۍڪرد‌ بہ‌زیارت‌‌عـٰاشورا‌خواندن‌! بعدازعـٰاشورا‌تا‌اربعین‌هم‌، یِڪ‌چلہ‌‌ٔدیگر‌میخواند‌..! تخمہ‌و‌آجیل‌‌وخوراڪۍهاۍِایـٰام‌شـٰادۍ هم‌‌تعطیل‌... 🥀 🕊 https://eitaa.com/piyroo
رفیقش مۍگفت : درخواب‌محسن‌رادیدم‌که‌مۍگفت: هرآیه‌قرآنۍ‌که‌شمابراۍشهدامۍخوانید دراینجاثواب‌یك‌ختم‌قرآن‌رابه‌اومۍ‌دهند📖'' ونورۍهم‌برای‌خواننده‌آیات‌قرآن فرستاده‌مۍشود.. 🌱 🕊🌷 https://eitaa.com/piyroo
عشق که تــــو باشی مگر می شود پروانه نشد و دورت نچرخید عشق که تــــو باشی مگر می شود که در غم دوری ات مثل شمع آب نشد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊 🌷 ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
یڪ دنیا‌ حرف‌ است در‌ این‌ جملہ‌ : براے رسیدن به ڪبریا باید : نہ ڪبر داشت نہ ‌ریا داشت خالص‌ و‌ متواضع ‌بودند و بہ عرش ‌ڪبریایے ‌پا نهادند ‍‌ https://eitaa.com/piyroo