« هوا طوفانی شد؛ به قدری که چشم، چشم را نمی دید. هر قدر اصرار کردم که نرود، فایده نداشت. گفت: نه، همین الآن باید برم #شناسایی .
چند لحظه بعد از رفتنش، هوا کاملاً صاف شد. با دوربین که نگاه می کردم، دیدم وسط کانال عراقی هاست.
یکهو پرید بیرون و دوید به طرف خط خودی. شمردم، حدود 75 خمپاره ی شصت اطرافش خورد. تا برسد به خطّ خودی، یک لحظه هم لبخنـ🌸ـد از روی لبش دور نشد؛ می دویـد و می خندیـد. »
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی
🌷 یادش با ذکر #صلوات
🏴
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺سردار شهید حاج قاسم سلیمانی وصیت کرده است در گلزار شهدای کرمان و در جوار مزار شهید #شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی دفن شود.
👈اما این شهید کیست؟👆
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
💠خاطرات شهدا
با مجروح شدن پسرم محمدحسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم نمیدانستم در کدام اتاق هست. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا.
وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمد حسین من! امّا به خاطر مجروح شدن هر دو چشمش بسته بود! بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چه طور مرا دیدی؟! مگر چشمانت ....
اما هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد ...
🌷 #شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
بامجروح شدن محمد حسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم ......
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی
🌷🌷🌷🌷🌷
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
بعد از شهادت حسين، در عالم رؤیا ڪسے را دیدم ڪه درحال خواندن روضه است.
حسين را ديدم،
به آغوشش گرفتم و دیدگانم را به بزم اشڪ دعوت ڪردم...
سر روے شانه اش گذاشتم و گفتم:
«حسين آقا! رفتے و ما را تنها گذاشتے؟😔»
سرم را بلند ڪرده و گفت:
«نگران نباش!
من با شما هستم.☺️
من با شما هستم.»
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی 🌸
#همسایه_ابدے_سردار_مقاومت 💫
#عند_ربهم_یرزقون 🍃
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
🌷مےدانستم حاج قاسم سلیمانے بہ #شهید_محمد_حسین_یوسف_الهے علاقہ و دلبستگے خاص دارد،،
متن آماده شدهے ڪتاب را براے حاج قاسم فرستادم و بعد ازمدتے ڪه آنرا خواند،برایم پس فرستاد..
دیدم روے ڪتاب ڪاغذے گذاشتہ و نوشتہ است:
{اگر بفهمم ڪسے با خواندن این ڪتاب،بیشتر از من حسینیوسفالهـے را دوست خواهد داشت،دق مےڪنم..}
📚بہنقلاز”نویسندهےڪتاب #حسین_پسر_غلامحسین "
🌷🌷🌷🌷🌷
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕊شهید محمد حسین یوسف الهی سال ۱۳۴۰ در شهر «کرمان» متولد شد، پدرش فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت می کرد. محیط خانواده کاملا فرهنگی بود و همه فرزندان از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قرآن آشنا می شدند.
علاقه زیاد و ارتباط عمیق محمد حسین با نهج البلاغه نیز ریشه در همین دوران دارد. در روزهای انقلاب محمد حسین دبیرستانی بود و حضوری فعال داشت و یکی از عاملان حرکتهای دانش آموزان در شهر کرمان بود.
آغاز جنگ عراق علیه ایران در لشکر ۴۱ ثارالله واحد اطلاعات و عملیات به فعالیت خود ادامه داد و بعدها به عنوان جانشین فرمانده این واحد انتخاب شد. در طول جنگ پنج مرتبه به سختی مجروح شد و بالاخره آخرین بار در عملیات والفجر هشت به دلیل مصدومیت حاصل از بمبهای شیمیایی در بیست و هفتم بهمن ماه سال ۱۳۶۴ در بیمارستان لبافی نژاد تهران به شهادت رسید.
.
تاریخ زمینی شدن: 1339/12/26
محل تولد:کرمان
تاریخ آسمانی شدن:1369/11/27
محل اوح گرفتن:بیمارستان لبافی نژاد تهران،مجروح شیمیایی
محل مزار:گلزار شهدای کرمان
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
✨با مجروح شدن پسرم محمّدحسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم؛ نمی دانستم در کدام اتاق بستری است. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا.
✨وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمّدحسین من! امّا به خاطر مجروح شدن، هر دو چشمش را بسته بودند!
بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چطور مرا دیدی؟! مگر چشمانت بسته نبود؟
امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo