#تفکر
در بيمارستان بغداد بوديم ؛ چند نفر اسير زخمی ، در يک اتاق ، مثل زندان.
ساعت 12 شب ، #فرهاد_محمدی ، شروع كرد به خداحافظی و حلاليت طلبی از ما ، فكر كرديم می خواهند او را صبح زود ببرند اتاق عمل ، حالش از همه ی ما وخيم تر بود.
وقتی خداحافظی هایش را كرد ، پاهای خودش را داد به طرف قبله و خوابيد ؛
به همين سادگی رفت ؛ اما به ملكوت !!
ما مانديم با اندوهی زمين گير و بغضی گلو گير...
📕 شهدای غریب
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo