eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.1هزار عکس
15.8هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 بعداز ۴۸ ساعت درگیری با دشمن نیمہ شب به اردوگاه رسیدیم ... مقداری آب و یڪ جعبه خرما باقی مانده بود ، فرمانده بچه های گردان را به خط ڪرد و گفت: برادرانی که خیلی گرسنه هستند از این خرما بخورند و آنهایی که می ‌توانند، تا فـردا صبح تحمل کنند. جعبہ خرما بیـن بچه ها دست به دست چرخید تا به فرمانـده رسید ... فرمانده بہ جعبه خرما نگاه ڪرد، خرماها دست نخورده بود ، بچه‌ها تنها با آب قمقمه‌هایشان افطار ڪرده بودند. ماه رمضـــان بود ... تیرماه شصت و یڪ ...
بچه شهرستان بود ... انگار از استان‌های جنوبی آمده بود و حسابی لهجه غلیظ داشت و کمتر با کسی همکلام ‌میشد. آرام می‌آمد و آرام می‌رفت .. وقت سحر و افطار که می‌شد گوشه‌ای می‌نشست و به بقیه نگاه می‌کرد. غذایش را نصفه می‌خورد و نیمه دیگرش را دست نخورده در سفـره می ‌گذاشت برای بچه‌های کرمانشاهی که می‌توانسنتد روزه بگیرند تا سحر چیزی برای خوردن داشته باشند. یک روز کتاب قرآنی که همواره به همراه داشت اتفاقی دست ما افتاد ، کاغذی وسطش بود ، بَر روی آن نوشته شده بود : " خدایا من که مسافرم، مسافر راه نجات خاک تو خودت روزه را بر مسافر واجب نکردی، دلم سخت برای روزه گرفتن تنگ می‌شود. تنها می‌توانم غذایم را با همرزمانم تقسیم کنم. در ثوابشان شریکم کن اگر شهید شدم ..." 🍃🌹https://eitaa.com/piyroo🍃🌹
بعداز ۴۸ ساعت درگیرے با دشمن نیمہ شب به اردوگاه رسیدیم ... مقداری آب و یڪ جعبه خرما باقے مانده بود ، فرمانده بچه های گردان را به خط ڪرد و گفت : برادرانے ڪہ خیلی گرسنه هستند از این خرما بخورنـد و آنهایے کہ می ‌توانند، تا فـردا صـبح تحمل ڪنند. جعبہ خرمـا بیـن بچـه ها دست به دست چرخیـد تا به فرمانــده رسید... فرمانـده بہ جعبـه خرمـا نگاه ڪرد، خرماهـا دست نخورده بود ،بچـه ها تنـها با آب قمقمه هایشان افطار ڪرده بودنـد. ماه بود... تیرماه شصت و یڪ... 🌷 https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
🔻 بعد از ۴۸ ساعت درگیری با دشمن نیمہ شب به اردوگاه رسیدیم ... 🔹 مقداری آب و یک جعبه خرما باقی مانده بود ، فرمانده بچه های گردان را به خط کرد و گفت : برادرانی که خیلی گرسنه هستند از این خرما بخورنـد و آنهایی که می ‌توانند، تا فـردا صـبح تحمل کنند. ➖ جعبه خرمـا بیـن بچـه ها دست به دست چرخیـد تا به فرمانــده رسید... ▫️ فرمانـده به جعبـه خرمـا نگاه کرد، خرما هـا دست نخورده بود، بچـه ها تنـها با آب قمقمه هایشان افطار کرده بودنـد ❤️ 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo