─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─
💢دوستانش میگفتند: «ما همیشه در نامههایمان مینوشتیم #بسمهتعالی یا اینکه #بسماللهالرحمنالرحیم ولی #مهران همیشه مینوشت بسم #ربالشهداوصدیقین.»
این روزهای آخر میگفت: «باید رضایت پدر و مادرم را جلب کنم تا #خدا زودتر #دعوتم کند.»
#حافظقرآن بود چند جزء #قرآن حفظ کرده بود.
💢از اعضای ثابت هیئتهای #مذهبی بود.
💢پسر #بااخلاق و #مهربانی بود.
💢به بزرگترهایش خیلی احترام میگذاشت. بسیار #مودب بود و به همه کمک میکرد.
💢#عاشقمقاممعظمرهبری بود.
💢هر جا تصویر ایشان را میدید با چنان #عشقی نگاه میکرد که وصفشدنی نیست.
💢وقتی #مشهد بود مدام میگفت بریم #حرم؛ خیلی به #امامرضا(علیه السلام) ارادت داشت.
💢به #نمازاولوقت اهمیت میداد.
💢در هر شرایطی #نمازش را #اولوقت میخواند.
💢 میگفت: "هرکس #نمازش را به موقع بخواند هر چه بخواهد به دست میآورد."
#روحش #شاد و #یادش #گرامی باد.
─┅═ঊঈ🕊🕊🕊ঊঈ═┅─
#بــرایشــادیروحــش
"#صلوات"
اللَّهمَّ ﷺ صَل ِّﷺ عَلَى ﷺ مُحمَّـدٍﷺ وآل ﷺِ مُحَمَّد
ـــــــــــــ✼💐✼ـــــــــــــ
ــ بِسم رَب الشُهدا وَ الصِدیقین ـــ
"معـــطــر بود از عطــر گـل يــــاس وجودش تار و پودي بود از احساس"
"خودي بــا خـود نديد و جمــله او شد
به خــون خويش تـا غلـــطيد عبـــاس"
#گزیدهایاززندگینامه
#شهیدعباسمحمدی
#ولادت ۱۳۳۸/۹/۱۰
#شهـــــــــادت ۱۳۶۲/۱۱/۲۵
─┅═ঊঈঊঈ═┅─
🔶#شهیدعباسمحمدی در دهم آذرماه ۱۳۳۸ در جوار مسجد جامع شهر دليجان در خانه اي محقر و خانواده اي زحمتکش نوزادي به دنيا مي آيد که پدر و مادر با توجه به روحيه ي #مذهبي و شرکت در #روضه ها و #تعزيه هاي #سالارشهيدان، #عباسش مي نامند تا بعدها #رشادت و #دلاوري را از #علمدارکربلا بياموزد و #علم به دوش در نهضت #مقدس #خميني ياران را به #کربلاي جبهه هاي ايران بخواند.
🔶سايه ي مهر مادر در کودکي از سر #عباس رخت برمي بندد.
🔶پدر که خود نيز دائم از بيماري رنج مي برد عهده دار تربيت او مي شود.
🔶 تنها خواهرش با سن کم برايش مادري مي کند تا خلاء وجود مادر را کمتر احساس کند.
#عباس در سال ۱۳۴۵ وارد دبستان مي شود در اوقات فراغت و تعطيلات تابستان همراه و پا به پاي خواهرش با کار #قاليبافي پدر را در ادامه ي زندگي ياري مي دهند.
🔶 با پايان سال سوم راهنمايي وارد #دانشسرايمقدماتي شده و پس از آن عازم #سربازي مي گردد.
🔶در سال ۱۳۵۷ وقتي #امام بزرگوار فرمان فرار از پادگان هاي نظامي را صادر مي کند به همراه عده اي از هم دوره هايش پادگان را ترک مي کند و به صف مبارزه ي بي امان مردم عليه رژيم پهلوي مي-پيوندد.
🔶روحيه ي #ايثار، #فداکاري، #گذشت، خدمت به محرومين و علاقه به اهداف انقلاب اسلامي، #عباس را در صف #داوطلبان #خدمت در #جهادسازندگي قرار مي دهد.
🔶در کلاس درس به دانش-آموزان درس #نماز و پيروي از #رهبري مي آموخت.
🔶 با نهادهاي #انقلابي چون #بسيج، #سپاه، #نهضتسوادآموزي،
امور تربيتي و مرکز فرهنگي شهيد مطهري نيز همکاري و فعاليتي #عاشقانه داشت.
🔶بعدها مستقيماً به عنوان يکي از اعضاي شوراي مرکزي نهضت سوادآموزي انجام وظيفه مي نمود.
🔶 يکي از علاقه مندان به شرکت در کلاس هاي #قرائت و #تفسيرقرآن بود که تا قبل از #شهادتش #نظم و #مديريت جلسه به عهده او بود.
🔶در مراسم #مذهبي چون دعاهاي #کميل و #توسل، #مراسمشهدا، #نمازجمعه و #جماعات حضوري مداوم داشت.
🔶با همه ي خدماتي که يک تنه و خستگي ناپذير انجام مي دهد.
🔶 مسؤوليتي بزرگتر فرا روي خود احساس مي کند.
🔶 او شاهد حرکت #کاروانياني است که #لبيک گوي نداي #امامشان هستند.
🔶صحنه هاي #عمليات را در ذهن خود مجسم مي کند و به #رشادت هاي دلير مردان جبهه هاي نبرد غبطه مي خورد و نمي تواند در برابر اين همه احساسات بي تفاوت باشد.
🔶از سويي ديگر اين فکر نيز او را به خود مشغول مي کند که مگر هفت ماه بيشتر است که ازدواج کرده اي دير نمي شود فرصت زياد است.
🔶در ترازوي عقل هرچه سبک و سنگين مي کند به اين نتيجه مي رسد که شايد موقعيتي بهتر از اين برايش پيش نيايد تازه با شناختي که از همسر جوانش دارد مي-داند که او هم آن قدر #عباس را درک مي کند که بتواند ياريگر همسر خوبش در اين راه باشد.
🔶#عباس که سنگر بزرگ جبهه هاي نور عليه ظلمت را پيش روي خود مي بيند. سنگر نهضت سوادآموزي و ساير خدمات را رها مي کند و صبح روز ۱۳۶۲/۱۱/۲۵ با يار #صديق و #همرزمش #هاديشفيعي پرچم به دوش کوچه هاي شهر را زيرپا مي گذارند و راهيان #کربلا و #قدس را با شعار هر که دارد هوس کرببلا بسم الله به ياري مي خوانند.
🔶چاووش در شهر ندا سر مي دهد: دل تنگم سفر کرببلا مي خواهد. به همراه اين شعار انگار دل کنده مي شود.
🔶#حسينيان به سوي #کربلا حرکت مي کنند. عباس ضمن خداحافظي با دوستان و آشنايان، به همسرش براي تربيت کودکي که چشم انتظارش بودند، سفارش هاي لازم را مي کند.
🔶فاتحان پيروز خيبر با ديگر ياران همرزم عازم جبهه هاي حق عليه باطل مي گردند.
🔶 مراحل سير #اليالله و #تزکيهينفس و بريدن از همه ي وابستگي هاي #دنيوي آغاز مي شود.
🔶#نمازشب عاشقان با #تلاوتقرآن، آواي خوش دعاي #توسل و زمزمه ي خوش #کميل ارواح طيبه را به ملأ اعلا مي برد و نفس مطمئنه نداي ارجعي الي ربک راضيةً مرضيه را فرياد مي زند و اين همان سيري است که اين عاشقان از بدو ورود به جبهه هاي نور طي مي کنند.
─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─
ـــــــــــــ✼💐✼ـــــــــــــ
ــ بِسم رَب الشُهدا وَ الصِدیقین ـــ
#گزیدهایاززندگینامه
#شهیدمصطفیصفریتبار(کمیل)
🔶#شهیدمصطفی(کمیل)صفریتبار ، فرزند اسماعیل در تاریخ ۱۳۶۷/۳/۹شمسی برابر با ۱۴ شوال ۱۴۰۸ قمری در روستای بیشه سر از توابع شهرستان #بابل از یک خانوادة #مذهبی، دیده به جهان گشود.
🔶مراسم سنّتی نامگذاری نیز برگزار شد، در گوش راست او #اذان و در گوش چپش #اقامه گفتند ، پدر بخوبی می دانست که یکی از حقوق فرزندان بر پدر و مادر، انتخاب نام نیک برای آنان است، این بود که پدر به یادِ روزهای #دفاعمقدّس و علاقه مندی به گروه های #چریکی و جنگ های نامنظم #دکترشهیدمصطفیچمران، و هم بیاد #دعایکمیل، فرزندش را در شناسنامه به #مصطفی و در گفتار #کمیل نام گذاری کرد تا هم به #دعایکمیل شب های جمعه برسد و هم در آیندةی نزدیک ضمن شرکت در جنگ های #چریکی، #مصطفی و برگزیدة #خدا شود.
🔶در دبیرستان شهید مطهری بابل بنا به اذعان مدیر و دبیران، در #اخلاق، #رفتار، ک#ردار و #دانشاندوزی از دیگران #برتر بود و سرآمد دیگران گردید و تابستان ۱۳۸۴ در رشته علوم تجربی فارغ التحصیل و به مرحله پیش دانشگاهی #امامحسین(ع) رسید.
#علاوه بر آن موفّق به أخذ دیپلم در رشتة کامپیوتر ICDL هم می گردد.
🔶او زیرک تر از آن بود که در این مرحله توقف کند، حتّی قبولی در رشتة مهندسی شیمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری و آمل نیز او را راضی نکرد،
🔶بلکه با عنایت #شهداء، همةی اینها را همچون پلی، پشت سر گذاشت تا طبق تعهدی که با #شهداء و #خدای #شهداء بسته بود به دانشگاه اصلی خود یعنی؛ دانشگاه #امامحسین (ع) برسد تا فقط از آن دانشگاه با درجة #شهادت، فارغ التحصیل گردد .
🔶تلاش آقا #مصطفی برای خدمت در #سپاه بی نتیجه ماند، بنابر این برای خدمت وظیفه به لشکر ۳۰ پیاده گرگان ملحق شد، ضمن اینکه همزمان برای جذب رسمی در #سپاه نام نویسی کرده بود، هنوز ۲ ماهی از آموزش #نظامی او نگذشته بود که نامةی جذب او در #سپاه #پاسداران بدستش رسید، با خوشحالی اما با گرفتنِ إمضاهای متعدد از فرماندهان مافوق، بسختی از لشکر ۳۰ گرگان تسویه حساب گرفت و به علت قبولی در#سپاهپاسداران از کسوت #سربازی مرخص و برای ادامة #آموزش بعنوان #سربازگمنامامامزمان (عج) بالآخره دراسفند ماه ۱۳۸۶ وارد دانشگاه #امامحسین (ع) شد و از دو سال تلاش وصف ناشدنی در بهمن ماه ۱۳۸۸ از #دانشگاهافسری و تربیت #پاسداری #امامحسین(ع) با معدل ۱۷/۳۰ فارغ التحصیل گردید.
🔶آقا #کمیل داوطلبانه دو فروردین و تعطیلات عید سال های۱۳۷۸و۱۳۸۸ دورة دانشجویی را در غالب طرح سازندگی #بسیج، اردوی #جهادی به مناطق محروم کشور از جمله کرمان و چهار و محال و بختیاری رفت.
🔶همچنین در خرداد سال ۱۳۸۷با پای پیاده از #اصفهان به مرقد #مطهّر #حضرتامامراحل رفت و در مراسم #نوزدهمین سالگرد ارتحال ملکوتی آن سفر کرده شرکت نمود.
🔶او بخوبی تفسیر آیة شریفة« إنّ اللهَ معَ الصابرین» را فهمیده بود و سعی می کرد در زندگی اش آن را بکار بگیرد.
🔶 او باتّفاق چند نفر از دوستانش، بالاترین جایگاه خدمتی را، در یگانِ ویژة #صابرین می بینند، گرچه سعی داشت، ثبت نام در یگانِ ویژة #صابرین را از خانودة اش مخفی نگهدارد و یا اینکه خدمت در آن را سَهل و آسان معرفی می کرد ، أمّا برای رسیدن به آن، بسیار تلاش کرد؛ و تمامی مقدّماتش را فراهم نمود، می دانست که خدمت در یگانِ ویژة !#صابرین، علاوه بر قدرت #معنوی به قدرت #جسمی هم احتیاج دارد، آقا #کمیل برای جبران آن علاوه بر طیّ دوره های آموزش #تکاوری و #چتربازی به ورزش های #رزمی روی آورد و در این رشته خیلی زود سرآمد شد و مطابق اسناد موجود دو مرتبه موفق به أخذ مدال #طلا و #نقره در جشنواره فرهنگی، ورزشی دانشجویان گردید.
🔶به هر حال پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه #امامحسین، بسختی از پادگان آموزشی #المهدی وابسته به تهران، تسویه حساب خدمتی گرفت و خود را به یگانِ ویژة #صابرین رساند.
🔶تا اینکه بالاخره در نیمه دوم شهریور ۱۳۹۰ به دست #گروهسفاکپژاک به #شهادت رسید .
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─
ــــــــــــــــــــ🔶💐🔶ــــــــــــــــــــــ
ـــــ⚜بسم رب الشهــــــــدا⚜ـــــ
#گزیدهایاززندگینامه
#شهیدگمنامجهانگیرایزدی
#تاریخشهادت ۱۳۶/۲/۲۱
#محلشهادت کردستان رودخانه تسود پاوه
🔶#شهيدمفقودالاثر گروهبان يكم #جهانگيرايزدي در خانواده اي #مذهبي و #مسلمان به دنيا آمد، او فرزند ششم خانواده بود كه پا به عرصه اين دنياي خاكي گذاشت.
🔶 بعد از سپری کردن ايام كودكي، راهي مدرسه شد و تا سال سوم راهنمايي درس خواند و سپس ترك تحصيل كرد.
🔶 بعد از مدتي در سن ۱۶ سالگي وارد #ارتش شد و در #شيراز به خدمت مشغول شد.
🔶با شروع جنگ تحميلي، ايشان نيز همانند ديگر #سربازان اين مملكت #اسلامي، طي دو مرحله به #جبهه اعزام شد.
🔶 او در آخرين اعزامش در تاريخ ۱۳۶۰/۱۲/۱۶ به طرف كردستان- شهرستان پاوه- اعزام گرديد كه پس از دو ماه از تاريخ اعزامش در تاريخ ۱۳۶۱/۲/۲۲در رودخانه اي در نوسود پاوه به #شهادت رسيد و #جاويدالاثر شد كه پس از مدتي جهت فاتحه خواني مقداري از لباسهاي ايشان را به خاك سپردند تا زيارتگاه عاشقان #شهدا باشد.
🔶#شهيدجهانگيرايزدي، اخلاق خيلي #خوبي داشت؛ هميشه با چهره اي #شاد با خانواده برخورد مي كرد.
🔶فردي #درستكار و #مهربان بود و به تمام اهل خانه احترام مي گذاشت.
🔶 او !مومن و #راستكرداری بود كه هيچ گاه $نمازش ترك نمي شد.
🔶 در ماه محرم #خادم #مجالس و #هيئتهاي #حسيني بود و از قبل از #انقلاب، فعاليتهاي #مذهبي داشت
🔶 به خانواده خود سفارش مي كرد كه #نماز را ترك نكنيد و آن را در #اولوقت اقامه كنيد.
🔶در مجالس و محافل #مذهبي شركت كنيد و #ايمان خود را تقويت نماييد.
🔶 به #امام علاقه خاصي داشت و از طريق برادر #شهيد خود- #شيخنصرالله- #پوسترهاي #امام و #پيامها و #اطلاعيه هاي ايشان را پخش مي كرد.
🔶برادران #ارتشي خود را آگاه مي كرد.
🔶#شهادت را آرزوي خود مي دانست و مي گفت:« اي خداي مهربان! تو را شكر مي گويم كه چندين مرتبه #جنگيدن در راهت را به من عطا كردي.
🔶 اي خدا! تو نيك مي داني كه تنها براي تو و ياري #دين تو قدم در اين راه گذاشتم؛ پس اي مهربانترين مهربانان! تو را به مقربان درگاهت و دماء #شهدا، فوز عظيم #شهادت را نصيب من بگردان كه هميشه از مردن در بستر لحاف، هراس داشتم.»
#روحش #شاد و #یادش #گرامی باد.
─┅═ঊঈ🕊🕊🕊ঊঈ═┅─
#بــرایشــادیروحــش
"#صلوات"
اللَّهمَّ صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ـــــــــــــــــ🔹🔶💐🔶🔹ــــــــــــــــــ
ــــــ بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَالصِدّیقین ــــــ
#گزیدهایاززندگینامه
#شهیدسیداحمدپلارک
#تاریخ_محل_شهادت
#شلمچه_کربلای۱۳۶۶/۲/۲۲
🔶#سیداحمدپلارک فرزند #سیدعباس، متولد ۱۳۴۴ #تهران و اصالتاً #تبریزی. در سال ۶۶ عملیات کربلای ۸ در شلمچه به #شهادت رسید.🕊🕊🕊
🔶در شش سالگی پدر را از دست داد و چون تک پسر خانواده بود علاوه بر تحصیل، بار #مسئولیت خانواده نیز برعهده او افتاد و تن به کار داد و توانست خواهرانش را در ازدواج یاری دهد.😊
🔶او در خیابان ایران میدان #شهدا و در محلهای #مذهبی زندگی میکرد.
🔶مسجد حاجآقا ضیاءآبادی"علیبن موسیالرضا" مأمن همیشگیاش بود.
🔶 وی دائماً به منطقه میرفت.💥
🔶 او #فرمانده آر.پی.جیزنهای گردان عمار در لشگر ۲۷ #حضرترسول(ص) بود.
🔶 مزار این #شهید بزرگوار که در #بهشتزهرا سلام الله علیها #تهران در قطعه ۲۶، ردیف ۳۲، شماره ۲۲ قرار دارد، بوی شمیم گل یاس و عطر به مشام می رسد🌸💐🌸 که این مسئله او را شهره کرده است.
🔶درباره علت این موضوع تا بحال صحبتهای فراوانی شده و نقل قولهای زیادی شنیده شده است، اما فقط به این نکته از قول #مادرشهید اشاره می کنیم:
🔶بوی مزار #احمد هیچ علتی جز #لطف و #فضلالهی و رابطه #ماورایی که او با $خدا و #اولیاالله داشته است، ندارد و هیچ کس هم چیزی از این رابطه نمی داند، هر کس هم موردی نقل کرده، جز شایعه چیزی بیش نیست.🚫 علتش را فقط #خدا می داند و بس!
✅ برگرفته از و کتاب پلارک
🔹#خاطره
🔶آخرین مسئولیت #شهیدپلارک، #فرمانده دسته بود.
🔶در والفجر ۸ از ناحیه #دست و #شکم مجروح شد، اما کمتر کسی می دانست که او مجروح شده است.
🔶 اگر کسی درباره حضورش در #جبهه از او سوال می کرد، طفره می رفت و چیزی نمی گفت.😊
🔶 یک دفعه در #جبهه خواستیم از یک رودخانه رد شویم.
🔶 زمستان بود و هوا به شدت سرد بود. #شهیدپلارک رو به بقیه کرد و گفت: اگر یکنفر مریض بشه، بهتر از اینه که همه مریض بشن.
🔶یکی یکی بچه ها را به دوش کشیید و به طرف دیگر رودخانه برد.💦
🔶 آخر کار متوجه شلوار او شدیم که یخ زده بود و پاهایش خونی شده بود.
🔹برگرفته از کتاب پلارک
🌹 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
#روحش #شاد و #یادش #گرامی باد.
─┅═ঊঈ🕊🕊🕊ঊঈ═┅─
#بــرایشــادیروحــش
"#صلوات"
اللَّهمَّ صلی الله محمد و آل محمد و عجل فرجهم
💓﷽💓
ــــــــــــــ🌿💐🌿ــــــــــــــ
بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ الصِدّیقین
#گزیدهایاززندگینامه
#سردارشهیدعلیخوشلفظ
#ولادت ۱۳۴۳/۸/۸
#شهــــــادت ۱۳۹۶/۹/۲۹
ــــــــــ💐🔹🔶🔹💐ـــــــــ
🔶#سردارشهیدعلیخوشلفظ از نیروهای اطلاعات و عملیات لشکر ۳۲ #انصارالحسین (ع) استان #همدان هشتم آبان ماه سال ۱۳۴۳ در محله کمال آباد #همدان و در خانواده ای #مذهبی و #انقلابی به دنیا آمد.
🔶پدرش آقا اسدالله راننده کامیون بود و از این طریق روزی #حلال کسب می کرد.
سال های کودکی را در کنار بازی های کودکانه، در جلسات #قرآن و هیات های #مذهبی سپری کرد تا از همان کودکی #روح و #جانش با مکتب #اهلبیت جلایی دوچندان گیرد.
🔶سال های درس و مدرسه را با شعار های انقلابی و شرکت در راهپیمایی ها و فعالیت های مبارزاتی علیه رژیم پهلوی پشت سر گذاشت و یکی از نوجوان های فعال روزهای #انقلاب بود که با دوستان و هم محله ای های خود در راه پیروزی #انقلاب گام برداشتند.
🔶در وقایع مهم #انقلاب در همدان از جمله حماسه ۳۰ مهر دانش آموزان همدان در سال ۱۳۵۷ که منجر به #شهادت تعدادی از #انقلابیون همدان شد، مراسم انقلابی تشییع پیکر مطهر آیت الله ملاعلی معصومی همدانی، واقعه جلوگیری از حرکت تانک های نظامی از کرمانشاه به تهران و راهپیمایی یکصد هزار نفری همدان حضور داشت و توزیع اعلامیه در مدارس و پایین کشیدن عکس شاه از سر در کلاس های درس، فعالیت روزانه او و دوستانش شده بود.
🔶با آغاز جنگ تحمیلی و پس از سال ها خدمت به #محرومین و #مستضعفین در گروه های #جهادی و #مردمی، با وجود اینکه به دلیل سن کم، بارها از حضورش در جبهه ممانعت شده بود، درس و مدرسه را رها کرد و به عنوان نیروی #داوطلب #بسیجی روانه #جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و در مناطق عملیاتی حضور یافت.
🔶در اولین اعزام، روانه #جبهه های #غرب شد و در مناطق عملیاتی #مریوان خدمت کرد.
🔶از همان ابتدا با #سردارانی چون #حاجاحمدمتوسلیان، #علیچیتسازیان، #علیشاهحسینی، #حبیبمظاهری، #علیرضاناهیدی، #رضاچراغی، #حسینقجه ای، #احمدبابایی، #حاجحسینهمدانی، #اسماعیلشکریموحد، #جعفرمظاهری، #علیرضاحاجیبابابی و #محمودشهبازی آشنا شد و تحت تاثیر مرام و روحیه #شهادتطلبی و #ایثارگری آنها قرار گرفت.
🔶برای اولین بار در مناطق عملیاتی #سرپلذهاب به نیروهای #اطلاعات و #عملیات و #شناسایی پیوست و پس از مدت کوتاهی به یکی از نیروهای #زبده این واحد تبدیل شد به طوری که در #عملیات #قراویز و در کنار #سردارشهیدحبیبمظاهری، #مسئولیت #هدایت نیروهای همدانی را به عهده داشت.
─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─
ـــــــــــــ✼💐✼ـــــــــــــ
ــ بِسم رَب الشُهدا وَ الصِدیقین ـــ
#گزیدهایاززندگینامه
#شهیدنریمانمددیمژدهی
#نام:نریمان
#نامخانوادگی:مددی مژدهی
#نامپدر: ناصر
#تاریختولد: ۱۳۶۶/۶/۲۹
#تاریخشهادت: ۱۳۹۰/۱۲/۲۷
🔶#شهیدمژدهی جزء #شهدای هشت سال دفاع مقدس نبود؛ ولی یکی از شهدای چندین ساله ی #جنگنرم و #تهاجمفرهنگی بوده که دائم با رمز #علیبنموسیالرضا(ع) به منظور دفاع از #اسلام ، #اهلبیت و #خونپاکشهدا با افکار شوم دوَل غرب در جنگ بود.
🔶#شهیدمژدهی یکی از شاخص ترین چهره های فرهنگی استان گیلان و شهرستان رشت که با عمده ترین موسسه های #فرهنگی #مذهبی کشور تعامل فراوان داشته و بعضاً در برخی محافل و مجالس به عنوان #شهید هنرمند نیز از وی یاد می شود یکی از مدیران با قدرت در مقابل با #فتنه و #جنگنرم بود.
🔶#این #شهید در زمینه های فراوان از قبیل #طراحی و #اجرایدکور، #عکاسی، #فیلمبرداری و همچنین #طراحیگرافیک و #خوشنویسی و... مهارت و تخصص خاصی داشته و به کرّات دیده شده که از این هنر ها جهت ایجاد فضا و جبهه ای قدرتمند در مقابله با حملات فرهنگی دشمنان #اهلبیت ،#امام و #شهدا بکارگیری نموده است.
🔶وی زندگی بسیار ساده ای داشته و یکی از مدیران موسسه فرهنگی،مذهبی آفتاب هشتم واقع در مرکز شهرستان رشت بود که تقریباً تمامی اوغات شبانه روز خود را در این مکان فرهنگی سپری می نمود.
🔶 و قطعاً در زمان حیات یک مهره بسیار خوب #فرهنگی و #مذهبی کشور بود.
🔶این #شهید یکی از خادمای خالص #شهدا و #مجاهد فرهنگی استان گیلان-شهرستان رشت...
🔶همشهریا که خوب میشناسنش...
🔶اما جا داره دنیا بدونه این شهید کی بوده...؟
🔶#شهیدنریمانمددیمژدهی یه بچه #هیئتی بود...اما تموم وقتشو واسه #نوکری #شهدا میذاشت کار اصلیش مدیریت موسسه آفتاب هشتم و طراحی و اجرای دکور بود اما به همه سپرده بود که هرکی دکور #شهدایی میخواد من بدون هزینه قبول میکنم...واسه همین بیشتر دکور هاش واسه #شهدا و #دفاعمقدس بود حتی دکور دیوار و سقف موسسه....راستی حوزه هنری گیلان در پروژه طراحی دیوار گلزار شهدای مرکز استان گیلان یه چهره شهدایی میخواست که طبق بررسی اساتید چهره این #شهید (البته در زمان زندگی آقا نریمان) شد الگوی طراحی دیوار گلزار شهدا...
🔶در ضمن یکی از نوکرای #عجیب #علیبنموسیالرضا(ع) بود...
🔶واسه اینکه ۶ بار رکاب زنان و ۱ بار پیاده به پابوس #امامرضا(ع) رفته بود و ارادت فوق العاده ای به #حضرترضا(ع) داشت همین بس که اسم محل کارش آفتاب هشتم ، هیئتش #خادمینالرضا(ع) و زمان #شهادتش پیرهنی که تنش بود و گردنبندی که گردنش بود اسم زیبای #امامرضا(ع) روش بود موقع #غسل هم پرچم گنبد #امامرضا(ع) رو پیکرش بود...
🔶فکرشو بکن در زمان زنده بودن اول عکسشو بالای دیوار مزار #شهدا کشیدن بعدشم وقتی از زیارت تربت #شهداء برمیگشت(بر اثر صانحه تصادف)از همون جا پر کشیدو بالا رفت...
🔶...انشالله عاقبت همه بچه هیئتیا وصل بشه به عاقبت این #شهید بزرگوار...
.:: شادی روح پاکش صلوات::.
#یاعلیبنموسیالرضا(ع)...
#مصاحبهباخانواده
#خادمشهدابسیجیمخلص
#شهیدنریمانمددیمژدهی
🔶#پدر آقا #نریمان در جنگ، #شیمیایی شده بودند.
#عاشق #جنگ و #جبهه، و #مشوِِق اصلی #نریمان در این مسیر ایشون بودند.
🔶#نریمان این اواخر، نزدیک سال نو ، بی قرار بود.
🔶توی حال و هوای دیگه ای سیر می کرد. همه حالاتشو متوجه می شدند. مخصوصاً این اواخر، که با نگاهش با همه حرف می زد....
#پدرشهیدنریمانمژدهی:
🔶و اما بشنویم از پدر #شهیدنریمانمددیمژدهی:
#شیمیایی جنگ هستم، پرونده ای در هیچ بنیاد شهیدی تشکیل ندادم، معتقدم برای #خدا رفتم، دیگر نیازی به این چیزها نداره...مستاجر هستیم و از اینکه با خرّمی در کنارهم زندگی می کنیم راضی هستیم.
🔶 فقط از #خدا خواستم که داغ عزیز به من نشان نده، و مرا پیش مرگ عزیزانم قرار بده. که داغ عزیز بر دلم ماند.
🔶باز راضیم به رضای او و دلم خوشه #نریمان به راهی رفت که عاشقه راهش بود. #پسر #آرامی بود.
🔶در کودکی برای اسباب بازی لج نمی کرد.یادم هست، به اون نایلکسی می دادیم و اون ساعتها نگهش می داشت و بادش می کرد و باهاش بازی می کرد.
🔶هیچ وقت چیزی از ما درخواست نکرد. یادم هست وقتی لباسی براش می خواستیم بگیریم خودش با ما نمی اومد.
🔶اصلاً این چیزها براش مهم نبود.خودم شلوار قبلیشو به خیاطی می بردم تا از روی اون براش شلوار نو بدوزم.
سادگی #نریمان خصلت برجسته اش بود.
🔶میتونم قسم بخورم که #نریمان وابستگی به هیچ چیز نداشت.
🔶قلبش عاری بود از این تعلقات دنیایی. ازش راضی بودم.
🔶هر شب من و #نریمان با هم تو همین اتاق می خوابیدیم.
🔶هر وقت قصد سفر داشت می اومد بهم می گفت تا برم مادرشو راضی کنم.
🔶در مسائل #مذهبی مادرشو الگو قرار می داد.
🔶در دوران کودکیش هر وقت مادرش رو در حال #نماز می دید می اومد مثل مادرش رو به قبله می موند و حرکات مادرش رو انجام می داد.
🔶اون مادرش را خیلی دوست داشت. #نریمان خوب بود. اون مثل یه گل بود.
🔶از کدوم خوبیهاش بگم...موتورشو دزدیدند...از کلانتری زنگ زدن که موتورتون پیدا شده. سارق موتورکتک خورده تو کلانتری نشسته بود.
🔶وقتی چشم #نریمان بهش می افته، سوال می پرسه، این آقا برای موتور بنده به این روز افتاده؟ سریع کاراشو انجام می ده واز اونجا میارش بیرون...بعد دستشو می گیره و موتورو بهش می بخشه...سارق موتور بدجور شرمنده میشه...#نریمان با #مهربانی و #رأفتش خیلی هارو هیئتی کرد.
🔶خیلی ها رو عاشق #امامرضاعلیهالسلام کرد...#نریمان حساب بانکی نداشت...
🔶تو مراسم تشییع #نریمان دو تا خانواده اومدن گفتن پسر شما حقوقشو ماهانه برای ما مصرف می کرد. اومدیم ازتون تشکر کنیم. مااصلاً از این کارهای #نریمان خبر نداشتیم. #نریمان پیرو مولاش #علی بود.
🔶#نریمان تو چقدر رنگ و بوی #مولاتو گرفتی.
🔶وقتی پدرشون این چیزارو بابغض شرح می دادن قرارو از قلب آدمی می بردن.
🔶به یاد جمله #اربابم افتادم وقتی سر پیکر #علیاکبر رسید گفت خدایا تو شاهد باش رحم منو قطع کردن. #علی من #جوون و #زیبا بود، شبیه #رسولخدا بود.
#علی من #حیف بود، اما ای #خدا همین که تو شاهدی برام کافیه.
🔶رفقا پیکر #نریمان را از مسافت طولانی تا منزلگاه آخرتش،(قبرش)بدرقه کردن.
🔶با چه #عزت و #احترامی به خاک سپردنش، #حسین جان قسم به خون پاکت هیچ روز مثل روز تو نبود.
برای تو چه #حسین جان؟ تو که تموم هستی به دور سرت می چرخه. امان از اون روزی که اسب هایی رو زین و لگام تازه زدن و بر این پیکر های #مطهر...وای #حسین جان...همه هستی در سوگ تو می سوزند.بابی انت وامی ونفسی یا #حسین...هر مصیبتی بر هر قلبی وارد بشه محاله مصائب تو را به خاطر نیاره...نام تو التیام بخش جگر های داغدیدست ....
🔶پدر اینگونه از جگر گوشه اش می گفت: #نریمانم یه بار با رفقا راهی جنوب شده بود، این مطلبو بعداً رفیقاش برام گفتن.
🔶تواین سفر یه جا رفته بدون که گِل زار بود. مسئول اتوبوس گفت با این وضع نمی تونین بیاین داخل اتوبوس.
اتوبوس با این پاهای گِل آلود کثیف نمیشه.
🔶 دم در اتوبوس وایستاد و پاهای تک تک رفقا رو شست و وارد اتوبوس کرد، هر چهل نفرو...👌👌👌
─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─
درد دارد دویدن و نرسیدن..
که دویدن ما #درجا زدن است...
.
به قول شهید آوینی تنها کسانی مردانه میمیرند که مردانه #زیسته باشند...
.
شــ🌹ـــــهادت را نمےخواهیم و به خیال خودمان #عاشق شهادتیم...
بسنده کردیم فقط به عکس های چسبانده شده ی دیوار #اتاق!
عکس و #دلنوشته_شهدایی که فقط پست #اینستاگرام شد!
کانال #تلگرامی که پر شد از صوت و روایت شهدا!
و تصویر زمینه ی گوشی هایمان که سنگینی نگاه #شهید را درک نکردیم...
.
.
نفهمیدیم که
#شهادت تنها برای #شهیدان است...
که #آسمان و #خاک این عالم شهادت می دهند به #برای_خدا_شدن شهیدان...
.
.
#نخواستیم شهادت را؛
اگر #مےخواستیم مےدیدیم هر مکان و زمان که باشیم شهادت ما را در بر خواهد گرفت...
.
.
به یاد صحبت های حاج حسین یکتا در ظهر عاشورا ی فکه:
اگر شهادت را می خواستیم!
.
در #شیراز هیئت رهپویان وصال هم باشی به شهادت میری...
در شمال #تهران هم باشی،شهید #صیادشیرازی میری...
.
در وسط #بازار هم باشی،شهید #لاجوردی میری...
وسط این رمل های #فکه بعد از جنگ هم باشی، #سیدشهیدان_اهل_قلم میری...
.
#مصطفےاحمدےروشن هم بشی،در کوچه پس کوچه های تهران به شهادت میری...
.
.
.
شهادت را بخواهیم...
اگر خادم الشهدا باشیم...
شبیه شان می شویم...
نه به حرف ، در #عمل...
#شهیدانه زندگی کنیم که #شهید می شویم...
.
.
و حالا باید گفت:
زیر چرخ اتوبوس زائران شهدا در پارکینگ #طلاییه ، هم باشی!
#شهیدحجت_الله_رحیمی
.
#خادمه الشهدا در فضای مجازی،در #حله عراق هم باشی؛
بعد زیارت اربعین...
#شهیده توران اسکندری میری...
#نسئل_الله_منازل_الشهدا
#مذهبی
#شهدا
هدایت شده از کانال کمیل(حب الحسین یجمعنا)
در #کانال_کمیلِ جبهه ها عده ای ماندند و جان دادند ولی یک قدم خاک ندادند.
امروز هم در #جنگ_فرهنگی ما در #کانال_کمیل می رویم ،زمان می گذاریم ،می مانیم ولی اجازه ی یک قدم نفوذ دشمن در ذهن هایمان را نمی دهیم.
⛔ورود برای #انقلابیون اجباریست❗
#سیاسی
#مذهبی
#اجتماعی
#بصیرتی
#روشنگری
#اخبار_روز
#طنز_حلال
https://eitaa.com/kanale_Komeil_313
#تــــلــنــــگــــر👌
#طلبه_شهید_علی_خلیلی
‼حواسمانباشد !!!
اگر #مذهبے هستیم
اگر #هیئتے هستیم
اگر ریش دار و تسبیح به دستیم ...
اگر مارا با نام #دین و #مذهب میشناسند
اگر #چادر مادرمان #فاطمه(س) برسر ماست
اگر #نماد شهدا در زمانه ڪنون هستیم
ڪارے نڪنیم ڪه هم به #خودمان هم به #مڪتبمان
ڪه #حزبالله است #اهانت بشود
#تظاهرنباشیم ...
ما منتظر #مهدیفاطمه نیستیم
بلڪه اوست ڪه #منتظر ماست
👈شهر شهيد پرور نجف آباد
پی نوشت:
#نجف آباد از سالهای قبل از انقلاب بعنوان یک شهر #مذهبی و در عین حال فعال سیاسی شناخته شده است.
🌷در زمان مبارزات انقلاب، مردم حضور گسترده و #فعال داشته و پس از آن در دوران دفاع مقدس با تقدیم 2500 شهید و 77 سردار از جمله شهید غلامرضا صالحى، شهید تقی جراح، شهید غلامرضا یزدانی و #شهیدحاج_احمدکاظمی آمار بیشترین شهدا را در بین شهرستانهای کشور داراست. وسعت حضور و کارآمدی مردم این شهرستان بقدری بوده که لشکر 8 نجف اشرف به طور اختصاصی جهت ساماندهی نیروهای نجف آبادی شکل می گیرد.
#تاکنون این شهرستان 11 #شهید_مدافع حرم تقدیم حریم #اهل_بیت (س) نموده است. بسیاری از علما و شخصیتهای سیاسی مهم و مؤثر از این شهر برخاسته اند، #علمایی چون آیت اللّه سید هاشم میردامادی (جد مادری امام خامنه ای)، شیخ احمد حججی، شیخ ابراهیم ریاضی، شیخ سید جعفر طباطبایی، آیت اللّه ایزدی، آیت اللّه امینی، آیت اللّه مظاهری و رجالی چون شهید آیت وشهید بین الملل محمد منتظری و.....
#سلاموصلواتبرشهیدان
#سلام_بر_شهیدان_والامقام_کاظمی_حججی.
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
شهید حججی.attheme
445.1K
• #شهید_محسن_حججی 4
• #تم_رفیق_شهید 📲
#تم_های_جذّاب_ایتا😍👇
✓ #مذهبی
✓ #شهدایی
#عاااالی تر👌 از تلگرام
به ما بپیوندید👇👇
@piyroo
♨️
✍️ اندر حکایات گروه های #مختلط #مذهبی در پیام رسان ها!!! 😊
ده و بیست دیقه صبح🕰
کاربر یاس (خانم) :
سلام سلام کسی نیست ؟! 😇
کاربر دریا (خانم)؛ انلاین هستن ولی حالشو ندارن جواب بدن ! 😒
همون لحظه؛
کاربر عمار (آقا) سلام علیکم!
کاربر دریا درجا ! سلاممممم برادر احوال شما خوبین الحمدالله؟!😊
(عه چرا جواب سلام یاس رو ندادی؟!)
یاس همون لحظه:
واااای از دست اینا مزاحما😫
سید محسن انلاین میشن!😎
مزاحم رو فقط من میتونم ادم کنم💪
خواهر بیزحمت ایدیشو بدین🔫
راستش بلاکش کردم چتشم پاک کردم😰
(خب چرا خالی میبندی ک بمونی توش😕)
در همین لحظه اقا امیر انلاین میشن و یه مطلب میزارن درباره #حجاب و اینکه چجور پوشش هایی تحریک کنندس!🔞
تمام خانمهای گروه هم الحمدالله انلاینن
و پشت هم نظر میدن! 😋
اقایونم دونه دونه تشریف میارن و بحث بین خواهران و برادران مذهبی(نما) بالاگرفته درباره قسمت هایی ک بیشتر #تحریک کننده ست و انواع مدل های مانتوی باز و بسته و شلوار های تنگ! 👗👘💄👠
البته ناگفته نماند ک یک خط در میان؛ #استغفرالله و #پناه_برخدا هم ارسال میشود بین پیامها ! 😊
بلهههههه خواهر استغفرالله ازین مانتوهایی که تمام #حجم_سینه رو نشون میده😔
بله برادر پناه برخدا از #شر این دختران #بی_حیا .... 😔
[خوده شیطون الان پناه برده بخدا از شر این حجم بی حیایی در #کلام شما !!! 😳😳😳]
کاربر: (بانومحدثه*متاهلم پی وی=بلاک)
انلاین میشن👇
به به چ بحث داغی ! 🔥🔥🔥
اقا محسن شما هم خوب واردینا😉😂😂😂😉😉
این شکلکا ☝️یعنی؛ برادر ! پی وی بیایی بلاکی❌ ولی تو گروه تا دلت میخاد بگو و بخند!
اتفاقا یه #آیه هم داشتیما تو قرآن دربارش؛ که شوخی و بگو بخند با نامحرم تو #خلوت فقط گناهه؛ تو جمع عیبی نداره راحت باش !!! 😊
ولی نمیدونم چرا هرچی میگردم پیداش نمیکنم !!
احتمالا زیر همون آیه هست ک میگه #حیا فقط تو لباس پوشیدنه تو خیابونه! حیا داشتن برای حرف زدن تو دنیای مجازی دیگه چ صیغه ایه ؟!! 😒
همچنان کاربر یاس اصرار داره که پی ویش پره مزاحمه...
یکی نیست بگه بگرد دنبال یه راه حل دیگه برای #جلب_توجه برادران!😒
اصلا گیریم سرشار از مزاحمتی!!!
اینجا مگه کلانتری محلتونه یا شعبه مرکزی پلیس #فتا در ایتا ؟! 😧
⚜️🔰⚜️🔰⚜️🔰⚜️🔰⚜️🔰⚜️
خـواهـر مـن ❕❗️❕
#حیا کن از همکلامی #غیرضروری با #نامحرم در فضای مجازی!!! 😞
شما مگه سوار اتوبوس میشی یهو میری قسمت اقایون میشینی وسط پسرا حال و احوال میکنی باهاشون؟؟؟؟؟😳
نه نمیکنی اینکارو! ❌
چون #حیا میکنی ازین کار !
اون حیا رو چرا با خودت نمیاری تو فضای مجازی؟!!! ☹️☹️☹️
بــرادر مـن ❕❗️❕
شما کی تاحالا وسط خیابون پریدی جلوی دختر مردم و براش دلسوزی کردی و نشستی پای درد و دلش؟!!😳
هیچ وقت !!! 😊
چرا ؟؟! چون #حیا کردی ازین کار!
خجالت کشیدی از #ظاهرت !!!
اینجا هم از اسم و عکس #مذهبی پروفایلت خجالت بکش سید و حاجی و فلان و فلان .... !!!! 😔
#مذهبی_نما
#حیای_مجازی
پ.ن: مواظب باشید
شاید فضا مجازے باشه... ولے آدمها، دلها و افکارشون مجازے نیستااااا
👌👌👌👌👌
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🔹رضا دامرودی فرزند حسین متولد 20 تیر 1367📆 در خانواده ای #مذهبی دیده به جهان گشود👶 وی در مدرسه راهنمایی شمس آباد تحصیل نمود و برای تحصیل در #رشته گیاه پزشکی در سال 1387به آموزشکده کشاورزی #نیشابور رفت.
🔸پس از اخذ مدرک کاردانی📜 به دانشگاه جهاد دانشگاهی #کاشمر رفت تا مدرک کارشناسی خود را اخذ نماید؛ در سال 1390 ازدواج💍 نمود و پس از بیست روز به خدمت #سربازی اعزام گردید؛ پس از پایان خدمت با خرید یک دستگاه خودرو🚗 سواری، مشغول امرار معاش گردید؛ بعد از گذشت مدتی #فروشگاه سموم و دفع آفات کشاورزی🌾 در روداب دایر نمود
🔹و به خاطر اینکه در خانه ای #استیجاری در سبزوار زندگی می کردند هر روز صبح از شهر سبزوار به #روداب می آمد🏘 در سال 93 خداوند دختری به ایشان هدیه نمود😍 و نام او را #نیایش نهاد
🔸وی پس از عضویت #بسیجی در گردان 22 امام حسین(ع) لشکرعملیاتی مردم پایه پنج نصر با مسئولیت تیربارچی💥 مشغول خدمت گردید؛ تا این که درغروب🌥 شنبه 25 مهر ماه 1394در نزدیکی شهر #حلب کشور سوریه در دفاع از شیعیان بی پناه سوریه و عقیله بنی هاشم جانمان به فیض #شهادت نائل آمدند🕊🌷
#شهید_رضا_دامرودی
#شهید_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت 🌷
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مذهبی
کلیپ شهید مدافع حرم
❤️اللهم صل علی محمد و ال محمد و العجل فرجهم❤️
🌷🇮🇷🌷
🕊
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕊
#پروفایل #مذهبی
(او خیلی مراقب چشمهایش بود همت را می گویم)
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
2⃣8⃣3⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💢دامنه کارهای پشت پرده #علیه_سید به محل کار او هم کشیده شده بود. عده ای علناً در حضورش به او بد🚫 می گفتند. به #هیئت رهروان که آن زمان از لحاظ معنویت یکی از بهترین محافل #مذهبی سطح کشور بود، می گفتند هیئت غشی ها و ...
💢من را صدا کردند📢، رفتم دفتر آقای ... در سپاه، آن موقع من در تبلیغات #سپاه ساری مسئولیت داشتم. پرسید: «از #سیدمجتبی علمدار چه می دانی⁉️» گفتم: «چطور!؟🤔»
💢گفت: «خواهش می کنم، مطلب مهمی پیش آمده، هر چه که می دانی #بگو.» گفتم: «پشت سر او👥 خیلی حرف می زنند، ⚡️اما من از زمان جنگ با او دوست هستم💞، هیچ کدام این حرف ها صحیح نیست❌. سید مجتبی یک #شهیدزنده است.»
💢بعد ادامه دادم: «سید با #سربازها خوب برخورد می کند. همه سربازها عاشق او هستند😍، اما برخی از #پرسنل از این کار خوششان نمی آید. سید به برخی از افراد #تذکر می دهد که کارشان را درست انجام دهند✅ اما خیلی ها خوششان نمی آید. بنابر این پشت سر سید حرف می زنند🚫 و ...»
💢آن مسئول یک به یک #سؤال می کرد و من با دلیل جواب سخنان او را می دادم. در پایان گفت: «خیلی از تو ممنونم😊. مشکل مرا حل کردی!» تعجب کردم😟. پرسیدم: «چه مشکلی؟!» نمی خواست جواب دهد اما با #اصرار من گفت
💢«برای #سید پرونده درست شده بود📑. قرار بود من پرونده را امضا کنم📝 و به تهران بفرستم. دیروز آخر وقت می خواستم امضا کنم، ⚡️اما گفتم بگذار فردا پرونده را #بخوانم بعد.»
💢دیشب در عالم خواب #شهیدمحلاتی، نماینده امام (ره) در #سپاه، را دیدم، ایشان فرمودند: «حضرت امام (ره) از تو راضی نیست!😔» من گفتم: «چرا؟!» گفتند: «این پرونده چیست که می خواهی امضا کنی⁉️»
💢من از خواب پریدم🗯. تنها پرونده ای که قرار بود امضا کنم همین پرونده #سیدمجتبی بود. برای همین شما را صدا کردم.
#شهید_سیدمجتبی_علمدار
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
- - ------••~🍃🌸🍃~••------ - -
https://eitaa.com/piyroo
- - ------••~🌸🍃🌸~••------ - -
#خادم_الشهید
در تاریخ 1368/12/24 در خانواده مذهبی در شهر باغملک چشم به جهان گشود 👼
زندگی نامه: ✍
#شهید حجت الله#رحیمی از سال 1379 فعّالیّتهای خود را در پایگاه #بسیج و مسجد#سیدالشهد آغاز کرده وی در سال 1384 به عنوان عضو فعّال#بسیج در ابتدا مسئول اطلاعات 🗂 و بعدها مسئول فرهنگی پایگاه مقاومت امام #حسین(ع) باغملک منصوب شد وی در سال 1385 هیئت خانگی #نورالائمه را با هدف گسترش📊 فرهنگ معنوی اهل بیت (ع) عصمت و طهارت راه اندازی نمود و صدها📌مراسم#مذهبی در مناطق مختلف استان خوزستان برگزار کرد و در بین جوانان استان از محبوبیت❤️خاصی برخوردار بودن #شهید از سال 1386 به عنوان#خادمالشهیدا در ستاد #راهیان_نور 💪 خدمت نمود. وی دانشجوی👨🎓 آزاد باغملک در سال 1390 به عنوان مسئول بسیج دانشگاه 🏫 آزاد اسلامی باغملک منصوب شد😇
کتاب صوتی "خدای خوب ابراهیم"
"۱۷۸ خاطره درباره ویژگی های قرآنی #شهید_ابراهیم_هادی "
تولید رادیو ایران صدا
#خدای_خوب_ابراهیم
#دفاع_مقدس
#اخلاقی #مذهبی
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#تلنگر ⚠️
پسـره عڪـسشو پست ڪرده، دختـره رفته ڪامنت گذاشته:
+وایی!! برادر چقدر شبیه شهدایی.. 😐_مرسـے خواهر! شمـام شبیه شهدایی..!
+بااین همه گناه؟؟ خسته شدم دیگه!!!!
_درست میشه خـواهر
+چطـوری؟؟؟
_بیا پیوی!!!
صبح روز بعد...
+اقایے من چطوره؟؟😳
_خوبم تازمانے ڪه خانمم خوب باشه!!!
من: 😐
خدا: 😔
شیطان: 😆
شهدا😓
#مذهبے نما نباشیم🤞🏻
#اللهم_عجل_الولیڪ_الفرج
#اللهم_جعل_عواقب_امورناخیرا`
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo