eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
3.9هزار دنبال‌کننده
37.4هزار عکس
17.7هزار ویدیو
134 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید سید رضا سناپوری تولد: 1349/1/7 شهادت: 1365/3/21 شهید ۱۶ ساله ای که نذر امام رضا بود ✯او عاشق راستین پیرو امام خمینی (ره) بود..فروردین ۱۳۶۵ فرا رسیده او برای اعزام به جبهه، دوره‌ی اموزشی لازم را در پادگان نظامی بوشهر با موفقیت گذراند و پس از آموزش به مناطق جنگی اعزام شد. بهار چهره‌ی دلربای رضای عزیز را بیش از ۱۶ بار ندیده بود که ترکش خمپاره‌ی دشمن در تاریخ ۲۱ خردادماه ۱۳۶۵ دل او را، که مملو از عشق به حقیقت و راستی بود، خونین کرد و به سوی حضرت دوست پر کشید تا به همه بیاموزد که هفت شهر عشق را شهدا سریع طی کنند همانگونه که امام فرمودند:"شهیدان از هفت شهر عشق گذشتند و ما در خم یک کوچه هم نیستیم. " 🌼شادی روح پاک همه شهیدان و شهید 🌼 https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 سردارشهید نبی الله علی عسگریان می باشد. مسئولیت : فرمانده گردان جند الله نام پدر: رمضانعلی تاریخ تولد : ۱۳۴۳ تاریخ شهادت : خرداد ماه ۱۳۶۳ محل شهادت : کردستان، دیوان دره روستای نرگسِله نحوه شهادت :اسارت وبعد براثر شکنجه های فراوان دموکرات و کموله مزار شهید : شهرستان فلاورجان، گلزار شهدای شهر زازران سردارشهیدنبی الله علی عسگریان محبت بسیار و عمیق به حضرت امام داشت که ایشان جانشین امام زمان (عج) و از ولایت امام معصوم دو شأن مرجعیت دینی و زعامت سیاسی جامعه اسلامی را دارا است و از این رو ولایت حضرت امام را به عنوان فقیه جامع الشرایط پذیرفته و به لوازم آن پایبند بود و اطاعت و پیروی از ایشان را بر خود واجب می دانست و اعلامیه های حضرت امام را بین مردم توزیع می کرد و به رو شنگری مردم می پرداخت او قبل از پیروزی انقلاب سفری به قم داشت که از چگونگی فعالیت های انقلابی خبردار شود. او در زمان پیروزی انقلاب با شعار نویسی و پارچه نویسی به جمع تظاهر کنندگان خیابان های اصفهان پیوست و روزی هم به فکر نوشتن شعار مرگ بر آمریکا به زبان انگلیسی افتاد که با خود به میدان امام اصفهان برد و بین تظاهر کنندگان حمل نمود. شهیدوالامقام در سال ۱۳۵۸ به فرمان تاریخی حضرت امام(ره) مبنی بر تشکیل بسیج به عضویت در آمد و فعالیت های خود را به طور شبانه روزی ادامه داد. تا زمانی که امام فرمان حضور در جبهه ها را صادر نمود؛ سر از پا نمی شناخت و به آن به دیده ی تکلیف نگریست و تلاش کرد تا هرچه زود تر بی چون و چرا و البته آگاهانه به تکلیفش عمل کند. لذا برای فرا گیری آموزش به پادگان آموزشی غدیر اصفهان عزیمت نمود وپس از گذراندن دوره آموزشی با دل و جان و نور امید ، امید وارانه بدون هیچ اجباری با عشق به اسلام از قدرت ایمان و قوت روحی امام روحیه گرفت و در مقابل تجاوز گران و حامیان شرقی و غربی اش به جبهه میرود و در حماسه بزرگ دفاع مقدس با دیگر رزمندگان ، با انگیزه دفاع از مکتب ، انقلاب ، عزت سرزمین خویش با اعتقاد راسخ به درستی و بر حق بودن راهش در مقابل هجوم و تجاوز گسترده دشمن دفاع می کند. در تاریخ ۱۵/۰۶/۱۳۶۰ به عضویت سپاه پاسداران ، این نهاد مقدس درآمد و طولی نکشید برای دفاع از عزت الهی مردم ایران در بیت حضرت امام (جماران) مدافع حریم ولایت با پیر جماران میثاق خون بست و شاگرد مکتب خمینی در مدرسه ی عشق و شهادت و مایه ی قوت قلب مدافعان حریم ولایت شد. او در تاریخ ۱۹/۱۲/۱۳۶۰ به سیره پیامبر عمل می کند و تشکیل خانواده میدهد که ثمره این پیوند یک فرزند دختر می باشد. فرزندش شش ماه بیشتر نداشت که پس از پایان ماموریت از بیت حضرت امام به کردستان اعزام شد. و در مدت ۳ ماه با مزدوران کموله و دموکرات مقابله کرد و سپس عازم دیار جبهه های جنوب برای شرکت در عملیات رمضان و والفجر۲ شد. شهید عسکریان با اعتقاد و باور های دینی و اسلامی ای که در روح و جان داشت به صورت داوطلبانه و مشتاقانه مجددا به جبهه های نبرد رفت و با انگیزه و توان روحی برای دفاع در سختی ها و ناملایمت های جنگ به پایداری و استقامت به آن روح شجاعت نبرد و امید به پیروزی در عملیات رمضان رشادت هایی از خود به یادگار میگذارد. شهید با همت بلند ، تواضع و فروتنی ای که ازدیگران ربوده بود در اوایل سال ۱۳۶۲ دوباره عازم کردستان شد و درس هایی که در مکتب عاشورایی آموخته بود و همه ی ارزش های اخلاقی که با کربلا ی سرور آزادگان تطبیق داشت در گردان جند الله درعملیاتی دریکی از روستاهای دیوان دره (دواق) پس از ساعت ها مقاومت در یک نبرد نابرابر بدست گروهک کمله و دموکرات به اسارت گرفته می شود. شهید علی عسکریان همانند شیر دربند سنگ دلان روباه صفت ،که قساوت و ددمنشی را به اوج نهایت رسانده بودند شجاعت و دلاورمردی را ازکف نداد وبدون اینکه ترسی دردل خودراه دهد،دربرابرسختی هاایستادگی نمود،وهیمنه و غروردشمن را در هم شکست و به مدت پنج ماه همه ی شکنجه ها را تحمل نمود و با زمزمه این رهنمود سالار شهیدان که می فرمود : (انَّ کانَ دینَ محَمَّد لم یستَقِم الی بقتلی غیا سُیوفَ خذینی) آن چنان رعب و وحشت در دل جنایت کاران افکند که تصمیم به اعدام آن گرفتند و آن را به همراه دو نفر از همرزمانش در روز میلاد قائم آل محمد (ص) با پای برهنه و کوله بارزیادی ازوزنه درکوهستان ها ی کردستان ،کیلومتر ها پیاده روی راطی می نمایدودرروستای نرگسله طی یک دادگاه نمایشی او را به اتفاق همرزمانش به شهادت می رسانند و ازکوثرزلال آب حیات می نوشند.که پس از شهادت توسط مردم آن روستا دفن می گردند که با فعالیت های مجدانه و خستگی ناپذیرپدرو برادر،سپاه دیوان دره و اهالی آن روستا پیکر مطهر شهید به زادگاهش انتقال میابد ودرمیان غم و اندوه و استقبال بی نظیر مردم شهر زارزان تشییع و قطعه ای از خاک گلستان شهدای این شهر پذیرای جسم پاکش می شود.
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 نام پدر : احمد مكان تولد : اصفهان (اصفهان) تاريخ تولد : 1339/10/02 تاريخ شهادت : 1361/03/23 عمليات : درگيري با كومله در دی ماه 1339 در یک خانواده مذهبی، در شهر اصفهان، کودکی دیده به جهان گشود. نامش را به یاد یادگار فاطمه زهرا(س) محسن نهادند و چه نیکو نام نهادند. محسن دوران کودکی و خردسالی را با آموختن قرآن و اخلاق اسلامی نزد پدر و مادر گذراند. با پشت سر گذاشتن ششمین بهار از عمرش و وارد شدن به سن 7 سالگی، پا به دبستان گذاشت. دوران دبستان و راهنمایی را با موفقیت پشت سر گذاشت. این دوران همزمان با طرح تغذیه مدارس توسط شاه بود. او با وجود سن کم، هدف شاه معدوم را از این عمل دریافت و روحیه انقلابی خویش را آشکار کرد، به طوری که با این طرح به شدت به مخالفت پرداخت و ابدا از این تغذیه رایگان استفاده نکرد. پس از چندی وارد دبیرستان شد. دوران دبیرستان او مصادف با جریان انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(قدس سره) بود. محسن همانند دیگر جوانان پرشور و انقلابی کشور، در فعالیت ها و تظاهرات روزانه و شبانه و جلسات سخنرانی مذهبی برای براندازی حکومت طاغوت شرکت می کرد و تا زمانی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، از این فعالیت ها دست بر نداشت. پس از اخذ دیپلم، در دانشگاه یزد در رشته مکانیک قبول شد. پس از تعطیل شدن دانشگاه ها به سبب انقلاب فرهنگی، به اصفهان برگشت و به عضویت سپاه پاسداران درآمد و برای کمک به مردم محروم و دفاع از دین و اسلام، کردستان را برگزید و به آن منطقه محروم رفت. او همیشه ترجیح می داد شرایطی را برای خود برگزیند که بتواند برای دیگران سودمند باشد. وقتی که برای رفتن به کردستان از طرف سپاه قبول شد، با خوشحالی به مادر خود گفت که من راهی را برگزیده ام و به مکانی می روم که کومله ها، سر جوانان مذهبی و رزمنده را از تن جدا می کنند و با شکنجه های زیاد آنان را به شهادت می رسانند. محسن در یکی از نامه هایش چنین نوشته است: «آن قدر در این جاده رفتن لذت دارد که اصفهان یا کردستان سا بلوچستان نمی شناسد.» او چنین منطقه ای را برای خدمت برگزید و از این انتخاب بسیار شاد و خوشحال بود. وی هر بار که به اصفهان می آمد، مقداری از حقوقش را در راه محرومان مصرف می کرد و بقیه را برای هدایت فکری برادران کُرد، کتاب خریداری می کرد. وی ابتدا مدت یک سال در سنندج به انجام وظیفه مشغول بود و بعد از سر و سامان گرفتن اوضاع سنندج به سقز رفت و به فرماندهی پرسنلی سپاه سقز و معاونت عملیات سپاه در آمد، ولی تواضع او آن قدر به اوج رسیده بود که تا زمان شهادتش، هیچ کس از مسئولیت های او مطلع نبود. او از دوران کودکی، از مادیات در کمترین حد استفاده می کرد. همیشه لوازم ارزان قیمت خریداری می کرد و بقیه پولش را در راه خدا انفاق می کرد. محسن در استفاده از بیت المال بسیار حساس بود به طوری که برای نامه هایش همیشه از کاغذهای باطله استفاده می کرد و با این وجود از خدا طلب مغفرت می نمود. دوستانش از خلوص و پاکی او بسیار سخن ها گفته اند که قلم من طاقت و لیاقت نوشته آن همه خلوص و صفا را ندارد. آن ها می گفتند که او هر روز دقایقی درب اتاق را به روی خویش می بست و قرآن و دعا می خواند، با معبودش به راز و نیاز می پرداخت و اشک می ریخت.. هنگامی که مناجاتش با معبود پایان می یافت درب را می گشود، چهره اش را بشاش و خندان نشان می داد، به طوری که اصلا معلوم نبود او همان کسی است که دقایقی پیش آن طور با خدای خودش مشغول بود و تضرع می کرد. شاید در یکی از همین دقایق مناجات با معبودش، آرزویش را با او در میان گذاشته و از او خواسته بود که توفیق شهادت را نصیبش گرداند و معبودش چه زیبا دعای بنده خالصش را لبیک گفت و توفیق شهادت را نصیبش گردانید. او آن قدر جاده های پست و بلند عشق را پیمود، تا آن جاده ها را بر خود هموار کرد و آن قدر در این راه تلاش کرد تا لیاقت دیدار حق نصیبش شد و به سوی او شتافت. محسن عزیز، در عصر روز شنبه 23/3/61 در یکی از عملیات ها که به منظور پاکسازی انجام می گرفت، به دست کومله های از خدا بی خبر، همانند سالارش حسین(ع)، به دیدار معبود شتافت و معشوقش را عاشقانه در آغوش کشید. او در آخرین لحظات زندگی زیبایش – زمانی که وی را در زیر شکنجه های فجیع به شهادت می رساندند – فریاد یابن الحسن و یا حجة بن الحسن خویش را در کوه های غم بار و غم زده کردستان، طنین انداز می کرد تا شاید فریادش خواب سنگین خواب آلودگان را آشفته سازد. 🌼شادی روح پاک همه شهیدان و شهید محسن صیرفیان پور صلوات🌼 https://eitaa.com/piyroo
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 ۱۲سال از زندگی مشترک من و آقا روح‌الله می‌گذرد. آقا روح‌الله پسر عمه‌ام بود و آشنایی من و او به دوران کودکی بر می‌گردد. سال‌ها گذشت، تا اینکه زمان ازدواجم بود. من نمی‌دانستم روح الله در دوران جوانی‌اش به مدت ۵ سال به من علاقه داشت و آن‌قدر نگفت تا روزی که به خواستگاری‌ام آمد. مادرم خیلی آقا روح‌الله را دوست داشت و می‌گفت: «روح‌الله همه جوره بهترین انتخاب برای ازدواج است». هر سه شرطش را قبول کردم من هم روی حرف مادرم حرفی نزدم و چون از دوران کودکی او را می‌شناختم شرط زیادی برای ازدواج نداشتم جز چند شرطی که آقا روح‌الله خودش گذاشته بود. روز خواستگاری با آقا روح‌الله حرف زدم. اولین حرفی که او زد این بود، «من عاشق رهبرم هستم، هروقت، هر زمان و هرمکان رهبرم دستور بدهند، من جانم را فدایش می‌کنم و تمام زندگی‌ام را به پایش می‌ریزم». دومین شرط اینکه نظامی هستم و هر وقت مأموریتی پیش بیاید، باید بروم و احتمال شهادت در هر ماموریتی وجود دارد. سومین شرط هم بحث مالی بود، که گفت: «حقوقم زیاد نیست و باید اهل قناعت باشی». من هم واقعیتش دنبال تجملات و مادیات نبودم. بیشتر مسائل اعتقادی و مذهبی برایم مهم بود. هر سه شرطش را قبول کردم. https://eitaa.com/piyroo
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید شکرالله زارع مریم آبادی نام پدر: حسین تاريخ تولد: 3-2-1335 شمسی محل تولد: یزد - ابرکوه - ابرکوه تاريخ شهادت: 24-3-1367 شمسی محل شهادت: شلمچه/عملیات والفجر 8 محل دفن: بلوک: نام گلزار:مریم اباد شهر:یزد - ابرکوه ✯زندگينامه شهيد شكرالله زارع مي‌خواهيم از يكي از عاشقان به خدا حرف بزنيم. عاشقي كه در سال1334 پا به عرصه‌ي وجود گذاشت. مادرش به پاس تشكر از لطف خدا نام فرزندش را شكر الله نهاد. شكر الله بزرگ و بزرگتر مي‌شد تحصيلات ابتدايي را در روستاي مريم آباد به پايان رساند و بعد از آن مدرسه را رها كرده و به فراگيري فنون بنايي پرداخت. نوجواني را پشت سر گذاشت و جواني سر بزير و خود ساخته شدشكر الله در كار بنايي استادي ماهر شد. ازدواج كرد و ثمره‌ي ازدواجش چهار پسر و يك دختر شد. اخلاق خوبي داشت،با همه خوش برخورد بود. زندگي آرام و بي دغدغه اي داشت. هر روز كه مي‌گذشت عشق به خدا در جان شكر الله بيشتر ريشه مي‌دواند و رشد مي‌كرد تا اينكه نهال عشق و فداكاري در قلب او به وجود آمد. كم كم اين نهال تناور شدتا اينكه بالاخره زمان آن فرا رسيده بود كه شكر الله خانه و خانواده را به دست خداي خويش سپارد و به سوي معشوق شتابد. آري،شكر الله آن عاشق واقعي به سوي جبهه شتافت. سال1367 بود كه شكر الله به منطقه‌ي شلمچه اعزام شد و در عمليات والفجر8 به شهادت رسيد. https://eitaa.com/piyroo
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید : سید مهدی کاظمی نام پدر: سید محسن تاريخ تولد: 1339/10/10 محل تولد: محمود آباد تاريخ شهادت: 1364/3/25 محل شهادت: هورالعظیم محل دفن: گلزار شهدای سیدسه نور ✯زندگی‌نامه شهید: دهم مهر 1339 در روستای سوراخ مازو محمودآباد به دنیا آمد و کاشانه سیدمحسن و ام البنین را گرما بخشید. وی تحصیلات خود را در همین محل و شهر محمودآباد ادامه داد و توانست از دبیرستان بهشتی، دیپلم اقتصاد بگیرد. بعد از پایان دوره متوسطه به خدمت سربازی اعزام شد و در جمع رزمندگان جنگ‌های نا منظم به فرماندهی عارف شهید چمران قرار گرفت. بعد از اتمام خدمت سربازی با اندکی توقف، به صورت بسیجی دوباره به خطه جنوب و غرب کشور اعزام شد. او را تاب توان حضور در پشت جبهه نبود. شور و علاقه وی به خاک گرم جنوب وقله‌های سر به فلک کشیده غرب، باعث بود که کمتر به خانه بیآید. https://eitaa.com/piyroo
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید مدافع حرم حجت الاسلام محمد امین کریمیان تاریخ تولد : 1373/06/30 محل تولد : بابلسر - مازندران تاریخ شهادت : 1395/03/27 محل شهادت : حلب - سوریه وضعیت تاهل : مجرد محل مزار شهید : مازندران - بابلسر - بهمنیر - گلزار شهدای روستای حاجیکلا ✯شهید محمدامین کریمیان متولد ۱۳۷۳ در شهر بابلسر استان مازندران بود، او طلبه جوان ایرانی بود که به خاطر تسلط به زبان‌های انگلیسی و عربی به لبنان و از آنجا دو مرتبه به سوریه اعزام شد و پس‌ازآن توانست با زحمت فراوان همراه با رزمندگان فاطمیون خود را برای سومین مرتبه به جبهه دفاع از حریم اسلام در سوریه برساند. نهایتاً در ۲۷ خرداد ۱۳۹۵ یعنی وقتی ۲۲ سال سن داشت در حلب سوریه به شهادت رسید. پیکر مطهر این روحانی جوان بعد از ۶ سال تفحص شد و به وطن بازگشت. ✯فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم حجت الاسلام محمد امین کریمیان آمده است: «من از این دنیا با همه زیبایی‌اش می‌روم و همه آرزوهایم را رها می‌کنم اما به ولایت و حقانیت علی ابن ابی‌طالب و خداوندی خدا یقه‌تان را می‌گیرم اگر امام خامنه‌ای را تنها بگذارید.» 🌼شادی روح پاک همه شهیدان و شهید محمد امین کریمیان صلوات🌼 https://eitaa.com/piyroo
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید سيدمحمد اعلایی فرزند حسين متولد 1338 محل تولد : ساوه تاریخ شهادت : 1360/3/28 محل شهادت : اروميه-آذربایجان غربی ✯ستاره وجود شهید معظم به سال 1338 در آسمان شهرستان ساوه تابیدن گرفت.او عدالت خواه بود و همواره اصرار داشت که به حق و حقوق دیگران باید احترام گذاشت و پیوسته مظلومان را حمایت میکرد.پیرو راستین شجاعت و شهامت مولایش علی ابن ابیطالب بود.پس از انکه کلاس ششم ابتدایی را پشت سر نهاد در تاریخ 15/2/59 به خدمت سربازی عازم شد.و پس از قریب یکسال رشادت و جان گذشتگی در جبهه های جنگ در خردادماه هنگامی که با همرزمانش برای پاکسازی منطقه اقدام کرده بود در اثر انفجار مین مجروح شده و بعلت خونریزی شدید جان به جان افرین تسلیم کرد 🌼شادی روح پاک همه شهیدان و شهید سید محمد اعلایی صلوات🌼 https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید محمدتقی اعرابيان فرزند ابراهيم متولد 1340/7/19 محل تولد : دلازیان تاریخ شهادت : 1360/3/28 محل شهادت : اروميه محل دفن : سمنان روستای دلازیان ✯زندگینامه نوزدهم مهرماه سال 1340 بود . ابراهیم اعرابیان، به آسمان چشم دوخته بود و از خداوند می خواست ، فرزندی سالم به او عطا کند. این فرزند نورسیده محمد تقی نام گرفت . محمد تقی روزگار کودکی را در زادگاهش گذراند و تا سوم راهنمایی در سمنان درس خواند . او پس از این مقطع، قصدادامه تحصیل داشت، اما به دلیل شرایط نامساعد اقصادی ، از تحصیل چشم پوشید و برای کار در کارخانه ای به تهران رفت. پس از پیروزی انقلاب ، که به همت ِ همۀ اقشار مردم به وقوع پیوسته بود، محمد تقی به خدمت سربازی فراخوانده شد و در ارتش به خدمت پرداخت. او دوران سربازی را در ژاندارمری گذراند و در همان روزها در آذربایجان غربی، محور مهاباد- میاندوآب ، مسول تدارکات بود. محمد تقی پیش از سربازی ، در روستای محل تولد خود، به پدر و مادر و سایر مردم کمک می کرد. محمد تقی بهمنی ، دوست شهید در این باره می گوید: " پیرزن رادیدم که دستهایش را بالا برده بود و دعا می کرد که خدا عاقبت به خیرش کند.اما محمد تقی فقط برای او اینطور نبود ، بقیۀ افراد سالمند روستا هم از کمکهای محمد تقی بهره مند بوند. روستای دلازیان ، آب ِ لوله کشی نداشت و محمدتقی هر جا پیرزن یا پیرمردی را می دید که نیاز به آبرسانی و کمک دارد ، به کمک آنها می شتافت و بارشان را به مقصد می رساند. شاید هم دعای خیر آنان، شهادت را برای محمد تقی رقم زد." محمد تقی اعرابیان ، هنگام عزیمت به جبهه ، در جواب نگاه نگران مادر گفت: هیچ کس در این دنیا باقی نمانده، همه روزی می آیند و روزی می روند. و در این رفت و آمد، سعادت با کسی ست که چگونه زیستن و چگونه رفتن را بداند و به دنیا دل نبندد. امیدوارم جوانان این کشور به فرمان امام و همراهی رزمندگان برخیزند و دشمن را از مرزهای ایران ، عقب برانند." ماشین ِ حامل ِ مواد غذایی ، به راه خود ادامه می داد که میدان رسید و بی آنکه بداند، وارد میدان شد و موج انفجار به هوا خاست. بدین ترتیب، محمد تقی اعرابیان در بیست و هشتم خرداد ماه سال 60 ، به شهادت رسید. شهید محمد تقی اعربیان ، بر روی شانه های مردم ِ زادگاهش تشییع شد و در گلزار شهدای روستای دلازیان، آرام گرفت. به میدان چه می شد که بی سر بمانم؟ همانطور تا صبح محشر بمانم ازآن آسمانها فقط قسمتم شد که در سوگ سرخ کبوتر بمانم. نام ویاد شهید محمد تقی اعربیان هماره جاودان. 🌼شادی روح پاک همه شهیدان و شهید محمد تقی اعرابيان صلوات🌼 https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید : علی غیوری زاده تاریخ تولد : 1332/8/1 تاریخ شهادت : 1367/3/29 شغل : پاسدار فرمانده گردان 503 شهید بهشتی لشکر 11 امیرالمومنین( علیه السلام) انتظار برگشت به آغوش وطن پس از 12 سال 1379/8/29 مزار شهید : شهر مهران صحن مبارک امامزاده سید حسن بن موسی کاظم ( علیه السلام) ✯شهید علی غیوری زاده فرزند نمام سال 1332در شهرستان ملکشاهی دیده به جهان گشود، پدرش از شدت علاقه به فاتح خیبر وی را «علی» نام می نهد. علی، دوران کودکی را در آغوش خانواده‌اش که سراپا شجاعت، صداقت و پاکی و تعهد نسبت به مسايل مذهبی بود گذراند. از کودکی در دامن با صفای طبیعت زادگاهش به سوارکاری و تیراندازی پرداخت و از تجربیات پدرش که در این زمینه‌ها مهارتی خاص داشت بهره‌ها گرفت. با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران، به خیل سبزپوشان عاشقی پیوست که خون پاک خود را نثار انقلاب می‌کردند، زیرا سپاه و جنگ دقیقاً همان جایی بود که می‌توانست نیازهای معنوی و روحی علی را برآورده کند و از سوی دیگر هم زمینه بروز استعدادهای نهفته در وجودش را بیدار سازد. او از ستاره های آسمان جنگ بود، علی بود و علی وار می جنگید و در طول سال های دفاع مقدس با اینکه در همه صحنه های خطر و عملیات های لشکر حضور داشت حتی گامی به عقب ننهاد و به راستی هم کم نبودند صحنه هایی که او یک تنه يا به همراه عده قلیلی از همرزمانش در مقابل تهاجم و پاتک گردان هایی از ارتش عراق ایستاد و با گرفتن تلفات سنگینی از آنان، مصداق بارز آیه شریفه: «و ان یکن عشرون صابرون یغلبوا مأتین» می شد. علی، در سالهای جنگ نه تنها با دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب مردانه جنگید، بلکه در سنگر تحصیل و علم هم با پدیده شوم جهل و بیسوادی به نبردی بی امان پرداخت و تا مقطع متوسطه، پا به پای رزم، تحصیلش را هم دنبال کرد و انصافاً نبوغ قابل تحسینی داشت. علی جنگ را در حالی سپری کرد که تمام وقت در خدمت گردان بود و به اداره گردان علاقه وافری داشت. او بارها در جنگ مجروح شد اما استراحتش را هم در گردان گذراند. در عملیات های زيادي از جمله والفجر 3 ، کربلای 1، والفجر 10، نصر4، کربلای 10 و دهها عملیات دیگر شرکت داشت. آخرین مسئولیت وی فرماندهی گردان 503 شهید بهشتی بود که در 29 خرداد ماه 1367 در حال دفع تک ارتش عراق در مهران به شهادت رسید. پیکر مطهر او پس از دوازده سال و چهارماه و ۲۵ روز، یک کیلومتر عقب تر از خاکریز گردان ۵۰۳ شهید بهشتی كشف شد. مزار این شهید گرانقدر در گلزار شهدای امامزاده سید حسن(ع) شهرستان مهران می باشد. https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 نام و نام خانوادگی: مصطفی چمران نام پدر : حسن محل تولد : تهران تاریخ ولادت: ۱۳۱۱/۷/۱۰ تاریخ شهادت : ۱۳۶۰/۳/۳۱ محل شهادت: جبهه ی سوسنگرد-دهلاویه مدت عمر: ۴۹ سال محل مزار : گلزار شهدای بهشت زهرا تهران قطعه و ردیف و شماره : ۷۱،۲۴، -- ✯ مصطفی چمران ساوه‌ ای در ۱۷ اسفند ۱۳۱۰ ه.ش. در تهران –به دنیا آمد . او معروف به دکتر چمران و شهید چمران، فیزیک‌دان، سیاستمدار (عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران)،وزیر دفاع ایران در دولت مهدی بازرگان و دولت موقت شورای انقلاب از همراهان موسی صدر در تشکیل جنبش امل (لبنان)، نماینده ی دوره اول مجلس شورای اسلامی، از فرماندهان ایران در جنگ ایران و عراق و بنیان‌ گذار ستاد جنگ‌ های نامنظّم در جریان جنگ ایران و عراق بود. وی در دانشگاه تهران، تحصیلات خود را در رشته الکترومکانیک به پایان برد. سپس برای ادامه ی تحصیل به آمریکا رفت و درجه دکتری در فیزیک پلاسما کسب کرد. پس از گذراندن آموزش‌ های نظامی در مصر، به لبنان رفت و به همراه موسی صدر، در تشکیل جنبش امل نقش مؤثری داشت و از فرماندهان آن بود. چمران در زمان تحصیل در دانشگاه تهران، در درس ترمودینامیک، شاگرد مهدی بازرگان بود. آشنایی او با بازرگان، عامل مهمی در ورود او به عرصه ی سیاست به‌ شمار می‌ رود. وی در دوران پس از کودتای ۲۸ مرداد در سازمان نهضت مقاومت ملی که زیر نظر افرادی چون مهدی بازرگان، سید رضا زنجانی و سید محمود طالقانی اداره می‌ شد، فعالیت می‌ کرد. در زمان تحصیل در خارج از ایران، او به همراه ابراهیم یزدی، علی شریعتی و صادق قطب‌ زاده، شاخه ی خارج از کشوری نهضت آزادی ایران و همچنین انجمن اسلامی دانشجویان ایران در آمریکا را تأسیس کرد. پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران، او به ایران بازگشت و در دولت بازرگان، مدّتی وزارت دفاع را برعهده داشت. او به عنوان یکی از اعضای نهضت آزادی، در دوره ی نخست مجلس شورای اسلامی از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد. در جریان جنگ ایران و عراق، وی یکی از فرماندهان ایران بود. چمران با شروع جنگ، به اهواز رفت و ستاد جنگ‌های نامنظم را بنیان‌ گذاری کرد. از دیگر کارهای مهم وی ایجاد هماهنگی بین نیروهای ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند. https://eitaa.com/piyroo
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 ابراهیم اميرعباسى - فرزند حسين - در دوم ارديبهشت ماه سال 1340 در مشهد مقدس و در خانواده ‏اى متدين ديده به جهان گشود. دوران ابتدايى و راهنمايى را در مدرسه‏ ى همت پشت سرگذاشت و پس از گذراندن دوره‏ى دبيرستان در 17 سالگى موفق به اخذ مدرك ديپلم شد. نسبت به انجام فرايض مذهبى و برپاداشتن فريضه‏ى الهى نماز و گرفتن روزه بسيار مقيد بود. نمازش را اول وقت و به جماعت برپا می کرد. در مجالس سوگوارى، نوحه خوانى، نماز جمعه، تشييع جنازه‏ پيكرهاى پاك شهدا، مراسم دعاهاى كميل، ندبه، توسل، و عزادارى ائمه اطهار(ع) شركت می کرد و در منزل جلسه‏ قرآن تشكيل می داد و قرآن را بسيار زيبا تلاوت می کرد. در تظاهرات و راهپيمايى‏ها شركت مى‏ جست و در درگيرى‏هاى روزهاى تاريخى 9 و 10 دى‏ماه نيز حضور داشت. در درگيرى بيمارستان امام رضا(ع) و آزادسازى زندانيان نيز فعاليت مستمرى داشت. همچنين اعلاميه ‏ها و پوسترهاى حضرت امام را پخش می کرد. ايشان مدتى از محافظين شهيدهاشمى نژاد بود. پس از مدتى عضو سپاه پاسداران شد و عضو بسيج مسجد حضرت زينب(س) نيز بود و در كشيك ‏هاى شبانه و آموزش فعاليت داشت. از افراد ضدانقلاب دورى مى ‏جست و در صورت مواجهه با آن‏ها به بحث و مباحثه مى ‏پرداخت. در گرفتن خانه‏ هاى تيمى نقشى به سزا و در آن زمان از بنى صدر تنفر خاصى داشت. به خاطر فعاليت وى در زمينه‏ افشاى چهره‏ منفور ضدانقلاب، چندين مرتبه از سوى ضدانقلابيون مورد تهديد قرار گرفته بود. در سال 1352 محافظت حاج آقاى فرزانه را عهده‏ دار بود و در سال 1356 نيز به جماران رفت و مدتى به محافظت بيت امام مشغول شد