#چیشد_چادری_شدم⁉️
راستش #چادر و خیلی دوست داشتم.❤️
فقط خجالت می کشیدم سرم کنم. احساس می کردم با چادر همه یه جور دیگه بهم نگاه می کنند.
با این حال ماه محرم و رمضان و … سرم می کردم.
یه روز برادرم کتابی راجع به #حجاب آورد خونه. یادم نیست اسم کتاب چی بود.شروع کردم به خوندنش. خیلی تکان دهنده بود. مخصوصا یکی از جملاتش منو متحول کرد.
نوشته بود:👇
اگر #نامحرمی کوچکترین عضوی از بدن دختر نامحرم را ببیند و به این علت منحرف شده و به #گناه بیفتد، دختر هم در گناه آن شخص شریک است و به همان میزان گناه هم برای #دختر نوشته می شود.
اگرچه هیچگاه ، هیچ گناهی و هیچ انحرافی در زندگی اش انجام ندهد.
این جملات را بارها مرور می کردم و در ذهنم تحلیلش می کردم؛ وقتی می دیدم با بی حجابی و بدحجابی، گناه ناخواسته ی دیگری به کارنامه اعمالم اضافه خواهد شد، عقلم حکم می کرد که به خودم ظلم نکنم و #حجاب کامل را انتخاب کنم.☺️
از آن روز به بعد با لطف و فضل #خداوند هرگز #چادرم را از سرم برنداشتم.
#چیشد_چادرے_شدم⁉️
#من_حجابم_را_دوست_دارم☺️❤️
🚢 سفینة النجاة
☝️ خدا به حضرت نوح اجازه داد فقط «خانوادهی ایمانی» رو سوار کشتی کنه.
☜ فقط «اهل ایمان».
✅ هر کس که «اهل» بود رو سوار کُنه،
❌ ولی هر کس «نا اهل» بود رو حق نداشت سوارِ کشتی کنه..😨
⛔️ حتّی نوح اجازه نداشت همسر و پسرِ کافرش رو سوار کشتی کنه.😱
⚡️فقط «اهلِ ایمان»⚡️
قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا مِن کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَ أَهْلَکَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ
📖 سوره هود، آیه۴۰
💢 به نوح گفتیم: «از هر یک از انواعِ حیوانات، یک جفت در کشتی سوار کن. و همچنین خانواده ات را، مگر کسانی که قبلاً وعده هلاکشان داده شده (همسر و فرزند کافرت) و همچنین مؤمنان را!»
🔎 دقّت کنیم:
🔴 «قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا... أَهْلَکَ... وَ مَنْ آمَنَ»
☝️ فقط اونهایی که «اهل» باشن، و فقط اونهایی که «مومن» باشن.❌
⛔️ حتّی تو سوره مومنون میفرماید که به نوح گفتیم درباره «ظالمین» اصلاً حرفی نزن:☝️❌
وَ لَا تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ 📖 سوره مومنون، آیه ۲۷
💢 ای نوح! اصلاً درباره ستمگران با من سخن مگو، که آنان همگی غرق خواهند شد.
✨✨✨✨✨
حالا ما از این آیات چه درسی باید بگیریم؟
🌊 در این فتنههای آخرالزمان، که امواج سهمگینش داره همه رو غرق میکنه، و به صغیر و کبیر👦👴 هم رحمی نمیکنه، ما باید به یه کشتیِ نجات پناه ببریم،
☝️ و کدوم کشتی بهتر از کشتی نجاتِ #امام_حسین علیه السلام، که پیغمبر اکرم صلی الله علیه فرمود بر روی عرش خدا نوشته شده است:
🌴 ️إنَّ الحُسَينَ مِصباحُ الهُدى وَ سَفينَةُ النَّجاةِ🌴
👈 حسین چراغ هدایت و کشتیِ نجات است.🚢
☝️ امّا یادمون باشه که برای سوار شدن به این کشتی، باید «اهل» شد..
👈 باید «ایمان» داشت.☺️
✅ چون #امام_حسین علیه السلام هم مثل نوح، از بالای عرشه، از خانوادۀ ایمانیاش دستگیری میکنه، از اونهایی که «اهل» هستند.
✔️ باید خودمون رو به حوالیِ کشتی نجاتِ #امام_حسین برسونیم، و با «توبه و عمل صالح»، خودمون رو جزو «خانواده ایمانی» ثبت کنیم،😊☺️ تا ارباب از ما هم دستگیری کنه:↶
👌 چون خداوند به ارباب شهیدان، فقط اجازۀ نجاتِ خانواده ایمانیاش رو داده:
🔴👈 «قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا... أَهْلَکَ... وَ مَنْ آمَنَ»
⚠️ و مراقب باشیم به سرنوشت پسر نوح دچار نشیم،😱
که گفت من به کوه بلندی🏔 پناه میبرم و نجات پیدا میکنم.
🔚 امّا قرآن میفرماید:
وَ حَالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَکَانَ مِنَ الْمُغْرَقِینَ
📖 سوره هود، آیه۴۳
💢 موج بین او و پدرش جدائی انداخت، و او در زمره غرق شدگان قرار گرفت!
❗️ حواسمون باشه!
🌊 «امواج گناه»، بین ما و #امام_حسین جدایی نندازه😔
❌گناه یعنی خداحافظ حسین❌
4_904241124346953889.mp3
1.61M
رفقاحواستون باشه برای ظهور آقادارن یار جمع میکنن
(حاج حسین یکتا)
#دانلود... https://eitaa.com/piyroo
✨﷽✨
فضای مجازی را دوست ندارم !
-آمده بودیم بجنگیم
پاتک خوردیم!
-آمده بودیم مفید باشیم
دچارِ سرگردانی شدیم
-آمده بودیم خوبی ها را جار بزنیم
اسیرِ بدی هایش شدیم
-آمده بودیم #یار_گیری_برای_مهدی(عج)
واردِ ارتش شیطان شدیم!
-آمده بودیم ندانسته ها را یاد بگیریم !
داریم فراموش می کنیم همان دانسته ها را!
-آمده بودیم ، که بگوییم : آری ،ما هم هستیم!
درگیرِ دیده شدن شدیم و نیت ها ،یادمان رفت.
-آمده بودیم و آمده بودیم ....
خوب آمدیم ... بد نرویم...
.
4_6030385712832971787.mp3
1.65M
⏯ #زمینه احساسی #شهدا
🌴تا نفس می زنیم همه
🌴شهدا شرمنده ایم
🎤 #مطیعی
👌فوق زیبا
🔴 https://eitaa.com/piyroo
آری ؛ چـــــــادر به سر می کنم ،
چون آنرا دوست دارم!💓
من با چادر مشکی ام از خیلی ها آزادتر هستم!☺️
من چادر مشکی ام را با هیچی در دنیا عوض نمی کنم!😠
چادرمشکی من ؛ پرچم افتخار من است!🇮🇷
خدایا زیبایی و ارزش چادرم را
در رفتار و گفتار و کردارم تجلی ساز!
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠
♥کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است♥
زن فرعون تصمیم گرفت که عوض شود ...
و پسر نوع تصمیمی برای عوض شدن نداشت ...!
اولی همسر یک طغیانگر بود....
دومی پسر یک پیامبر بود....
برای عوض شدن هیچ بهانه ای قابل قبول نیست ....
این خودت هستی که تصمیم میگیری تا عوض شوی....!
بعضی از چیزها دیر که شد،بیفایده هستند....
مانند بوسیدن پیشانی یک مرده محض پوزش خاستن و حلالیت طلبیدن بعد از مرگ....!
هنوز زنده هستید.....!
پس باهمدیگر با لطف و مهربانی رفتار کنید....!
بامن طبق انچه که خودت از من دیدی رفتار کن ....
نه طبق انچه که از من شنیدی....!
➰🔆➰🔆➰🔆➰
🍃🍃به کوری چشم تمام دشمنان و کفار 🍂🍂
ما شیعه ائیم...🌹
🌺رسالتمان ... محمدی🌹
🌿ولایتمان ... علوی🌹
🌻عصمتمان ... فاطمی🌹
💚سخاوتمان ... حسنی🌹
🌼عزتمان ... حسینی🌹
🌸غیرتمان ... عباسی🌹
💖صبرمان ... زینبی🌹
💥عبادتمان ... سجادی🌹
✨شریعتمان ... باقری🌹
🌻مذهبمان ... جعفری🌹
🌺بردباریمان ... کاظمی🌹
💐مهربانیمان ... رضوی🌹
❤️بخششمان ... تقوی🌹
🌼زیارتمان ... نقوی🌹
🌷نگاهمان ... عسکری🌹
🌺امیدمان .... مهدویست🌹
اللهم عجل لولیک الفرج
❤️☘❤️☘❤️☘❤️☘
4_5791735223670538702.mp3
12.26M
🔥آتش به اختیار -حاج حسین یکتا https://eitaa.com/piyroo
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
#جملات_قصار
#سید_شهیدان_اهل_قلم_مرتضی_آوینی
💎اگر #شهید نباشد خورشید طلوع نمی کند🌄
و زمستان سپری نمی شود،☃
اگر #شهید نباشد چشمه های اشک می خشکد،💧
قلب ها سنگ می شود و دیگر نمی شکند
و سرنوشت انسان به #شب تاریک،#شقاوت و #زمستان سرد قساوت انتها می گیرد و #امید صبح و انتظار #بهار در سراب #یأس گم می شود🌞❌
هدایت شده از افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
کانال پیروان شهدای بجنوردبه دوستان خود معرفی کنید.مطالب و داستان های آموزنده خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.منتظر انتقادات و پیشنهادات شما هستیم.لینک کانال پیروان شهدا
https://eitaa.com/piyroo
🌸
✨همیشه آیه و جَعَلْنا..را زمزمه مےکرد
گفتم:آقا ابراهیم این آیه براے محافظت
درمقابل دشمنه؛اینجا که دشمن نیست!
نگاهےکرد وگفت:
دشمنے بزرگترازشیطان هم وجود داره!
#سلام_بر_ابراهیم
میگویند سیاهی چادرم چشم را میزند!
←چشم ادم های حریص و هرزه را ...
چشم را که هیچ خبرندارند تازگی ها دل راهم میزند !
←دل ادم های مریض و بیمار دل را....
از شما چ پنهان چادرم دست و پاگیر هم هست!
←دست و پای بی بند و باری را میبندد
چادرم را دوست دارم
به امید روزی ک خاهران عزیزم چادر رو درک کنند و باجان و دل بپذیرند....
دلم نه هوای گنبدطلایی تان را..
نه هوای صحن و رواقهایتان را..
نه هوای مسجدگوهر شادتان را..
نه هوای نقاره خانه تان را..
که هوای خودخودتان راکرده است که بگویم..
السلام علیک یاامام رئوف💗
ـــــــــــــ✼💐✼ـــــــــــــ
ــ بِسم رَب الشُهدا وَ الصِدیقین ـــ
"معـــطــر بود از عطــر گـل يــــاس وجودش تار و پودي بود از احساس"
"خودي بــا خـود نديد و جمــله او شد
به خــون خويش تـا غلـــطيد عبـــاس"
#گزیدهایاززندگینامه
#شهیدعباسمحمدی
#ولادت ۱۳۳۸/۹/۱۰
#شهـــــــــادت ۱۳۶۲/۱۱/۲۵
─┅═ঊঈঊঈ═┅─
🔶#شهیدعباسمحمدی در دهم آذرماه ۱۳۳۸ در جوار مسجد جامع شهر دليجان در خانه اي محقر و خانواده اي زحمتکش نوزادي به دنيا مي آيد که پدر و مادر با توجه به روحيه ي #مذهبي و شرکت در #روضه ها و #تعزيه هاي #سالارشهيدان، #عباسش مي نامند تا بعدها #رشادت و #دلاوري را از #علمدارکربلا بياموزد و #علم به دوش در نهضت #مقدس #خميني ياران را به #کربلاي جبهه هاي ايران بخواند.
🔶سايه ي مهر مادر در کودکي از سر #عباس رخت برمي بندد.
🔶پدر که خود نيز دائم از بيماري رنج مي برد عهده دار تربيت او مي شود.
🔶 تنها خواهرش با سن کم برايش مادري مي کند تا خلاء وجود مادر را کمتر احساس کند.
#عباس در سال ۱۳۴۵ وارد دبستان مي شود در اوقات فراغت و تعطيلات تابستان همراه و پا به پاي خواهرش با کار #قاليبافي پدر را در ادامه ي زندگي ياري مي دهند.
🔶 با پايان سال سوم راهنمايي وارد #دانشسرايمقدماتي شده و پس از آن عازم #سربازي مي گردد.
🔶در سال ۱۳۵۷ وقتي #امام بزرگوار فرمان فرار از پادگان هاي نظامي را صادر مي کند به همراه عده اي از هم دوره هايش پادگان را ترک مي کند و به صف مبارزه ي بي امان مردم عليه رژيم پهلوي مي-پيوندد.
🔶روحيه ي #ايثار، #فداکاري، #گذشت، خدمت به محرومين و علاقه به اهداف انقلاب اسلامي، #عباس را در صف #داوطلبان #خدمت در #جهادسازندگي قرار مي دهد.
🔶در کلاس درس به دانش-آموزان درس #نماز و پيروي از #رهبري مي آموخت.
🔶 با نهادهاي #انقلابي چون #بسيج، #سپاه، #نهضتسوادآموزي،
امور تربيتي و مرکز فرهنگي شهيد مطهري نيز همکاري و فعاليتي #عاشقانه داشت.
🔶بعدها مستقيماً به عنوان يکي از اعضاي شوراي مرکزي نهضت سوادآموزي انجام وظيفه مي نمود.
🔶 يکي از علاقه مندان به شرکت در کلاس هاي #قرائت و #تفسيرقرآن بود که تا قبل از #شهادتش #نظم و #مديريت جلسه به عهده او بود.
🔶در مراسم #مذهبي چون دعاهاي #کميل و #توسل، #مراسمشهدا، #نمازجمعه و #جماعات حضوري مداوم داشت.
🔶با همه ي خدماتي که يک تنه و خستگي ناپذير انجام مي دهد.
🔶 مسؤوليتي بزرگتر فرا روي خود احساس مي کند.
🔶 او شاهد حرکت #کاروانياني است که #لبيک گوي نداي #امامشان هستند.
🔶صحنه هاي #عمليات را در ذهن خود مجسم مي کند و به #رشادت هاي دلير مردان جبهه هاي نبرد غبطه مي خورد و نمي تواند در برابر اين همه احساسات بي تفاوت باشد.
🔶از سويي ديگر اين فکر نيز او را به خود مشغول مي کند که مگر هفت ماه بيشتر است که ازدواج کرده اي دير نمي شود فرصت زياد است.
🔶در ترازوي عقل هرچه سبک و سنگين مي کند به اين نتيجه مي رسد که شايد موقعيتي بهتر از اين برايش پيش نيايد تازه با شناختي که از همسر جوانش دارد مي-داند که او هم آن قدر #عباس را درک مي کند که بتواند ياريگر همسر خوبش در اين راه باشد.
🔶#عباس که سنگر بزرگ جبهه هاي نور عليه ظلمت را پيش روي خود مي بيند. سنگر نهضت سوادآموزي و ساير خدمات را رها مي کند و صبح روز ۱۳۶۲/۱۱/۲۵ با يار #صديق و #همرزمش #هاديشفيعي پرچم به دوش کوچه هاي شهر را زيرپا مي گذارند و راهيان #کربلا و #قدس را با شعار هر که دارد هوس کرببلا بسم الله به ياري مي خوانند.
🔶چاووش در شهر ندا سر مي دهد: دل تنگم سفر کرببلا مي خواهد. به همراه اين شعار انگار دل کنده مي شود.
🔶#حسينيان به سوي #کربلا حرکت مي کنند. عباس ضمن خداحافظي با دوستان و آشنايان، به همسرش براي تربيت کودکي که چشم انتظارش بودند، سفارش هاي لازم را مي کند.
🔶فاتحان پيروز خيبر با ديگر ياران همرزم عازم جبهه هاي حق عليه باطل مي گردند.
🔶 مراحل سير #اليالله و #تزکيهينفس و بريدن از همه ي وابستگي هاي #دنيوي آغاز مي شود.
🔶#نمازشب عاشقان با #تلاوتقرآن، آواي خوش دعاي #توسل و زمزمه ي خوش #کميل ارواح طيبه را به ملأ اعلا مي برد و نفس مطمئنه نداي ارجعي الي ربک راضيةً مرضيه را فرياد مي زند و اين همان سيري است که اين عاشقان از بدو ورود به جبهه هاي نور طي مي کنند.
─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
🔶اينجا قرارگاه لشکر يکم از #سپاه #قدس است.
🔶 لبيک گويان به #امام #امت آماده ي جهادي بزرگ مي باشند و راهيان طريق نور، جان باخته و شيداي دوست، هر لحظه براي نبرد و رويارويي با دشمن بعثي آماده مي شوند، روحشان آزاد از همه ي علايق #دنيوي و #مادي مي شود تنها #خدا را مي خوانند وصيتنامه هاي خون رنگشان را مي نويسند.
🔶#شهادتنامه هايشان را مي خوانندو شعارهاي سرد زمان را در گرمي #ايمان به #الله، به شعور تبديل مي کنند.
🔶#فرمانده بارها آن ها را فرامي خواند، از #شهامت، #شجاعت، #شهادت، #عشق و #ايثار براي آن ها سخن مي گويد.
🔶بارها اتمام حجت مي کند، که فردا هر کس در اين راه قدم بگذارد #شهيد خواهد شد.
🔶 همه فرياد برمي آورند حاضريم چون #سرور و #مولايمان #شهيد شويم.
🔶کوله بار #عشق و #معرفت بر پشت و سلاح بر دست با قلبي مملو از شور و شوق مجنون وار همه چيز را رها کرده #اللهگويان به آنچه جز اوست پشت پا مي زنند.
🔶 اينجا جان ياران را صلا مي دهد. جان نثاران را مي خواند.
🔶هنگامي که لشکر شب خيمه سياهش را بر سر روز مي گستراند و تاريخ جمعه ۱۳۶۲/۱۲/۳ را نشان مي داد بعد از حدود ۲۰ساعت حرکت با قايق بر روي آب هاي هور، #عملياتخيبر با #رمز #يارسولالله(ص) براي تصرف و تأمين جزاير مجنون و بخشي از هورالهويزه شروع مي شود.
🔶بعد از گذشتن چند روز از عمليات عزيزان رزمنده گردان پشتيباني در سکوت شب از پل پيروزي عبور مي کنند.
🔶#عاشقانمهدي(عج) در ترکيبي سازمان يافته به نام گردان #المهدي(عج) و گروهان #محمدرسولالله(ص) به #ميعادگاه #عروج مي رسند و شبانه با قلبي آرام و مطمئن و با زمزمه ي #دعا در دل، سنگرها را محکم مي کنند.
🔶#عباس سر از پا نمي شناسد. دشمن از سه طرف احاطه دارد نبردي بي امان و نفس گير در حال شکل گيري است.
🔶آنچه مي بيني #عشق است و #ايثار که توانسته نيروهاي خودي را در اين تنگنا ماندگاري ببخشد چندين بار خط نيروهاي خودي توسط تانک هاي دشمن شکسته مي شود، اما مقاومت سرسختانه بچه هاي رزمنده تانک ها را به عقب مي راند که #حفظ و #نگهداري جزاير مجنون فرمان #امام است.
🔶پس از يک ماه مقاومت دليرانه براي حفظ و نگهداري جزاير مجنون، خورشيد روز شنبه ۱۳۶۳/۱/۵ در ميان آتشبار سنگين پاتک #دشمن از افق #خونين رنگ سربرمي آورد.
🔶احساس مي کني که فرشتگان از آسمان به سلام #شهيدان آمده اند.
🔶همه ي عزيزان جز تعدادي که ديده-بانند در سنگر با آماده سازي تجهيزات منتظر #فرمان مي باشند، صداي هلي کوپترهاي عراقي که يا نيروجابجا مي کردند يا مهمات حمل مي نمودند، در مسير جاده ي بصره شنيده مي شد.
🔶موشک هاي آرپي جي و رگبار تيربارها به مقابله پاتک دشمن پرداخته اند.
🔶ساعتي از درگيري گذشته است. گلوله هاي خمپاره۶۰ چون باران مي بارد.
🔶يکي از گلوله هاي #دشمن به نحوي به خاکريز برخورد کرده که تعدادي از ترکش هايش به سر و گردن هادي شفيعي اصابت مي کند.
🔶ترکش هاي زيادي نيز از پشت سر از بالا تا پايين بدن #عباس را سوراخ سوراخ مي کند و در حالي که يک ترکش بزرگ به نخاع او برخورد کرده وارد شکم او مي شود.
🔶#عباس از درد به خود مي پيچد لحظه اي خود را فراموش مي کند نگران همرزم عزيزش هادي شفيعي مي باشد و سراغ او را مي گيرد.
🔶نمي داند که هادي لحظاتي پيش به #شهادت رسيده است.
🔶 امدادگران سريع و به سختي #عباس را به عقب حمل مي کنند.
🔶اما در انتهاي جزيره به معبود خويش مي پيوندد.
🔶#عبـاس که عاشق #خدا بود دلداده ي کوي آشنــا بوددر قـافله تا عقــب نماند ياريگر و مرد جبهه ها بود
غروب غمبار ۱۳۶۳/۱/۶ در حالي که هاله اي از غم بر چهره ي شهر نشسته جسم مطهر عباس از ديار غربت کربلاي ايران مي رسد.
🔶همسرش هم در محل نيست که از او استقبال کند.
🔶امشب همسر #عباس در خوف و رجا به سر مي برد.
🔶از به دنيا آمدن فرزند نورسيده خشنود است و از دوري #عباس نگران.
🔶وابستگان دسته دسته به ملاقات مادر و زينب کوچک آمده اند و اين در حالي است که هم گريه هاي خود را از او پنهان مي کنند، هم قدم نورسيده را به او تبريک مي گويند.
#روحش #شاد و #یادش #گرامی باد.
─┅═ঊঈ🕊🕊🕊ঊঈ═┅─
#بــرایشــادیروحــش
"#صلوات"
اللَّهمَّ ﷺ صَل ِّﷺ عَلَى ﷺ مُحمَّـدٍﷺ وآل ﷺ ِمُحَمَّد
بهار
با جای خالیِ تو
پاییز است در پاییز
نیامدن
چقدر به تو می آید
و هنوز
روز به روز
روی روزهای نیامدنت می آید ...😭
#شهید_محمدرضا_دهقان
─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─
#مـأمـورسرشـمارے:
سلام مادرجان
ميشه لطفا بیای دم در؟
سلام پسرم...
بفرما؟
از سرشماری مزاحمت میشم.
مادر تو این خونه چند نفرید؟
اگه ميشه برو شناسنامههاتونو بیار که بنویسمشون...
مادر آهسته و آروم لایِ در رو بیشتر باز کرد...
سر و ته کوچه رو یه نگاهی انداخت...
چشماش پراشک شد و گفت:
پسرم، قربونت برم، ميشه مارو فردا بنویسی...!!!؟؟؟
مأمور سرشماری، پوزخندی زد و گفت:
مادر چرا فردا؟
مگه فردا میخواید بیشتر بشید؟
برو لطفاً شناسنامت رو بیار وقت ندارم.
آخه...!!!
پسرم 31 سالِ پیش رفته جبهه...
هنوز برنگشته...
شاید فردا برگرده...!!!
بشیم دو نفر...!!!
میشه فردا بیای؟؟؟
توروخدا...!!!
مأمور سرشماری سرشرو انداخت پایین و رفت...
مغازه دار ميگفت:
الان 29 ساله هر وقت از خونه میره بیرون،
کلیدِ خونشرو میده به من و میگه:
آقا مرتضی...!!!
اگه پسرم اومد، کلیدرو بده بهش بره تو...
چایی هم سرِ سماور حاضره...
آخه خستس باید استراحت کنه...
#شـهـداشـرمـنـدهایـم💔
#شـھـیـدشدنـ💔 #اتفـاقے نیـسـتـ😞
اینطور نیست ڪہ بگویـے:گلولہ اے خورد و مُرد..
#شهــــید...❤🕊
رضایت نامہ دارد...
و رضایت نامہ اش را اول حسین(ع)
و علمدارش امضا میڪنند...
بعد مُھر
حضرت زهـــــرا(س)میخورد...
#شهـــید...❤️🕊
قبل از همہ چیز دنیایش را بہ قربانگاه برده...
او
زیر نگاه مستقیم خدا زندگے ڪرده...
#شھادتـ❣ اتفاقے نیست...
سعادتے ست ڪہ نصیب هرڪسے نمیشود..💗
❤️باید شهیدانہ زندگے ڪنے❤️
تا #شهیدانہ بمیرے...💞🌸
#اللهمارزقـنـاشــهــادة💔
.
🔹چه به حال دل آمده که...
#بوی_ماندن می دهد ...
رفتن شده است سهم خوبان
و #حسرت شده برای ماها ...
زیارت و شهادت سهم خوبان ...
اشک و آه جاماندن برای ماها...
دیدار با حسین (ع) سهم خوبان
و خوف و امید دیدار برای ماها ...
آسمان و لقاالله سهم خوبان
زمین و گناهانش برای ماها!
سربلندی صحرای محشر سهم خوبان
و سر افکندکی آن روز ، برای ماها ...
نمی دانستم ، سهمم فقط دیدن است !!
.
🔸چشم هایی که
با خون شسته شوند ...
#لایق_دیدار می شوند ...
و من از مرگ #فرار_می_کنم ...
به امید دیدارش ...
.
#شهادت #شهید #لایق_شویم ...
#لعنت_به_جاماندن ...
#مادر_شهید ...
🔺مادر همیشه بیشترین درد را می کشد...
تیر و ترکش برای فرزند ...
قلب پر درد برای مادر ...
.
.
4_5976690371000795265.mp3
3.04M
درباره شهید همت فوق العاده زیباست https://eitaa.com/piyroo