اگࢪڪسےدࢪجنگ#شهید شود
یڪباࢪشہیدشدهامااگࢪڪسے
باهواےنفسخودشبجنگد
هࢪࢪوزشہیدمےشود.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
گرفتار شده بود وسط اشرار. چاقو را گذاشتند روی گلویش که ... احساس کرد دیگر کارش تمام است. یادش آمد چند روز دیگر برادرش عروسی دارد. از ته دل با امام زمان نجوا کرد. گفت الان اگر شهید بشوم عروسی برادرم خراب می شود. گناه دارد. بیست روز به من مهلت بدهید آقا.
نیروهای کمکی از راه رسیدند و اشرار و قاچاقچی ها زود پا به فرار گذاشتند. از آن اتفاق، فقط خطی از خون و کبودی روی حنجر باقی ماند.
مراسم به خوبی برگزار شد. عروس و داماد رفتند سر خانه و زندگی شان. درست سر بیست روز در درگیری با اشرار، وعده اش با امام زمان عملی شد و به کاروان شهدا پیوست.
#شهید معراج آیینی🌷
از شهدای سرافراز ناجا
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
بیمارستان بزرگ بود و مخصوص مجروحان جنگ، بستریام که کردند، فهمیدم هم تختیام یک بسیجی است، چهره ساده و باصفایی داشت، قیافهاش میخورد که جزو نیروهای تدارکات باشد، بعد از سلام و احوالپرسی، گفتم: پدر جان تو جبهه چکارهای؟ لبخند زد گفت: تدارکاتی، گفتم: خودمم همین حدس رو زدم، جوانی توی اتاق بود که دائم دور و بر تخت او میچرخید، اول فکر کردم شاید همراهاش باشد ولی وقتی دیدم اسلحه کمری دارد، شک کردم، کم کم متوجه شدم مجروحان دیگری که در آن اتاق هستند، احترام خاصی به او میگذارند، طولی نکشید که چند تا از فرماندهان رده بالای سپاه آمدند عیادتش، مثل آدمهای برق گرفته درجا خشکم زده بود، انتظار داشتم آن بسیجی ساده و با صفا هر کسی باشد غیر از حاجعبدالحسین برونسی، همین که از بیمارستان مرخص شدم، رفتم توی تیپی که او فرماندهاش بود، تا موقعی که شهید شد ازش جدا نشدم.
#شهید عبدالحسین برونسی🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#شهادت_با_لباس_رفیق_شهید
وقتی خبر شهادت #محمودرضا بیضائی به اکبر شهریاری رسید خودش را بالای سر محمود رساند و گفت: «باید #برگردانمش».
آن روز خیلی بی تاب شده بود. صبح فردای #شهادت محمودرضا بیضائی، به فرمانده گفت: «اگر اجازه بدهید من لباس های #رزم بیضائی را بپوشم.
فرمانده گفت: «اگر لباس شهید را بپوشی تو هم #شهید می شوی⁉️ گفت: هر چه #خدا بخواهد همان می شود. بعد از صبحانه زد به خط.
وقتی کمی از مقر فاصله گرفت یک خمپاره ۶۰ او را مورد اصابت قرار داد و پهلویش را شکافت. همرزمان بالای سرش که رسیدند نفس های آخرش بود...
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌷
#شهید_اکبر_شهریاری🌷
#رفیق_شهید_شهیدت_میکند🕊
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
✨هنوز که هنوز است، گاهی بوی اُدکُلُنش را حس میکنم. همیشه رایحه عطرش در فضای خانه میپیچید؛ میگفت: «همونطور که مردها دوست دارند همسرشون به خودش برسه، متقابلاً زنها هم انتظار دارند شوهر به خودش برسه!»
عاشقانه دوستش داشتم؛ اکثر اوقات روی آینه متنهای عاشقانه مینوشت یا یک قلب میکشید و اسم من را توی آن مینوشت.
وقتی هم سرِ کار بود، برایم پیامک عاشقانه میفرستاد. اگر توی خانه مشغول کاری بود و صدای پیامک بلند میشد، میگفت: «ببین این مزاحم کیه؟»
میدانستم طبق عادت همیشگی خودش برایم پیامک فرستاده؛ میگفتم: «مراحمه؛ زندگیمه...» میگفت:«چشمم روشن! حالا چی گفته؟» پیامکش را بلند بلند میخواندم.
به یاد ندارم اهل مجادله و بحث باشد. در اوج عصبانیّت میخندید و من هم از خندهاش خندهام میگرفت. وقتی از چیزی ناراحت میشدم، سریع یادم میرفت که مسئله چه بوده است.
راوے: همسر شهید
📗کتاب «طائر قدسی»
#شهید مدافع حرم امین کریمی🌷
هدیه به روح مطهر شهید صلوات🌸🌿
اللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
با توجه به اینکه امکان ورزشکردن در منطقه فراهم نبود، خودمان گاهی میدَویدیم تا به نوعی ورزش کرده باشیم، وقتی که ماه مبارک رمضان میشد، شهید جبار عراقی برای سحر هیچچیزی نمیخوردند؛ البته برایشان سحری درست میکردم ولی میگفتند: «من نمیخورم!» فلذا همیشه زمان افطار سفره ایشان پهن و آماده بود.
یکبار از ایشان سؤال کردم حاجی چرا شما سحری نمیخورید؟ گفتند: من چون روزانه ۸ کیلومتر میدوَم و الآن امکانش نیست، اگر سحری بخورم، شاید اضافهوزن بگیرم و نتوانم به مأموریتم برسم، ایشان حاضر بودند که گرسنگی بکشند اما در مأموریتشان خللی وارد نشود؛ حتی اگر به قیمت اذیّتشدن خودشان باشد، با توجه به چابکی شهید عراقی، وقتی که هرگونه حرکتی از سوی داعش اعلام میشد، از همه زودتر خودشان را به نقاط پر خطر میرساندند و همهی رزمندگان از شجاعت ایشان متعجّب بودند.
#راوی: همرزم شهید
#شهید جبار عراقی🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🔴 یک عکس ناب
شهیدان روزیخورِ سفرهٔ عشقاند تا ابد.. ای زندگان خاک، مگوييد مُردهاند ...
#شهید حاج احمدکاظمی🕊
#شهید حاج قاسم سلیمانی🕊
#حاج محمدرضا زاهدی🕊
#صبحتون_شهدایی🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#تلنگر⚠️
خونریزیشدیدیداشت
وارداتاقعملشدیمدکتر
اشـارهکـردکهچـــادرمرا
دربیارمتاراحتترمجروح
روجابجاکنم...🤕
گوشهچادرموگرفت...
بریدهبریدهگفت:
مندارممیرمکه #چادر تو از سرت
نیوفته:)همونجوریکهچادرمتو
مشتشبود #شهید شد...🙃💔
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥پدرشهید جواد جهان بیکی: « فرزندم را به انقلاب تقدیم کردم ، فرزندم فدای رهبر،فدای وطن ،فدای شهدا »
#شهید #وطن
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
نمازهایش به موقع بود و به نماز اول وقت خیلی اهمیت می داد.
نماز شبش هیچ وقت ترک نمی شد و حتی در سوریه که خیلی خسته بودند و با کمبودِ آب هم مواجه بودند. دوستانش می گفتند ته مانده آب های بچه ها را جمع می کرد و در آن سوز و سرما تجدید وضو می کرد و نماز شب می خواند.
نیمه شب که برای نماز شب بیدار میشد بعد از نماز شب، زیارتنامه همه ائمه راکه در گوشیِ موبایلش داشت می خواند و به زیارت حضرت زینب که می رسید با دو دست به سرِخودش می زد و ضجهه می زد و گریه می کرد
و آخر هم فدایی بی بی شد...
#شهید قدرت اله عبودی🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
حواستان هست ؛
اینها استخوانهای آن شهیدیست
که پای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خود ایستاد
مبادا جا بمانیم .....
#شهید گمنام🕊
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🔺احتمالا تصویر این شهید بزرگوار را در فضای مجازی زیاد دیده باشیم؛ شهیدی که هیچ کس منتظرش نبود جز خدا....
#شهید سیفالله شیعهزاده🕊
از شهدای بهزیستی استان مازندران که با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچکس در جبهه نفهمید كه او خانوادهای ندارد. کم سخن میگفت و با سن کم بیسیمچی بودن را قبول کرده بود.
سرانجام توسط منافقین اسیر شد برگه و کدهای عملیات را قبل از اسارت خورد و منافقین پس از به شهادت رساندن وی، برای به دست آوردن رمز و کدهای بیسیم، سینه و شکمش را شکافتند ولی چیزی نصیب آنها نشد.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo