افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌺ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا سلام الله علیها🌺
💠خاطرات شهید سید مجتبی علمدار
💠قسمت 8⃣1⃣
💠یار امام زمان (عج)
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
✨از بازرسان تربیت بدنی سپاه بود. از این اتاق به اون اتاق می رفت امضا می گرفت. او را نمی شناختم. کارش که تمام شد و خداحافظی کرد و رفت. ساعتی بعد دیدم همان آقا جلوی یکی از اتاق ها ایستاده. هر از چند گاهی داخل اتاق نگاهی می انداخت. مشکوک بود. جلو رفتم گفتم مشکلی پیش آمده. بهم گفت شما این آقای داخل اتاق را می شناسید. گفتم بله میشناسم. گفت اسمش چی هست. گفتم شما چکار دارید؟ شما کی هستی؟
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
✨شخص غریبه شروع به صحبت کرد: «من دیشب در عالم خواب جمعیت زیادی را دیدم که مثل رزمندگان زمان جنگ در حال حرکت بودند. همه لباس زیبا داشتند و چهره هایشان نورانی بود. در پشت سر آنها چند نفر بودند که انگار منزلت و مقامشان بالاتر بود. آنها به صورتشان نقاب داشتند. از شخص کنارم بود پرسیدم آنها چه کسانی هستند. گفت آنها یار امام زمان (عج) هستند. من از تعجب سراغ یکی از سربازان خاص آقا که نقاب داشتند رفتم و نقاب را برداشتم. چهره اش را دیدم.»
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
✨گفتم خب چی شد؟ آن آقا گفت: « الان که این آقا را دیدم یاد خواب دیشب افتادم. آن یار امام زمان (عج) همین آقایی است که توی این اتاق نشسته!» سرم را برگرداندم دیدم سید مجتبی علمدار به تنهایی داخل اتاق نشسته و مشغول کارهایش هست.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
📚کتاب علمدار، صفحه 147 الی 149
#سلام_بر_شهید_والا_مقام_سید_مجتبی_علمدار
#سلام_من_بر__تمامی_شهیدان
#سلام_بر__شهید_آوینی
#سلام_بر_سردار_شهید_همت
#سلام_بر_سردار_شهید_خرازی
#سلام_بر_شهید_امیر_حاج_امینی
#سلام_بر_سردار_شهید_سید_ابراهیم_آل_نبی
#سلام_بر_شهید_محسن_حججی
#خوشا_به_حال_خوش_شهدا
#دلتنگ_شهادت
#سلام_بر_شهدای_گمنام
#امان_از_بی_لیاقتی
#شهدا_گاهی_نگاهی
#دلتنگ_شهادت_
#آرزوی_شهادت
#اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک_مع_رفقائنا_به_حق_دماء_شهدائنا.
جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح مطهر امام و ارواح طیبه شهدا 5صلوات🌹
#خادمین_پیروان_شهید_97
#ڪانال_پیروان_شــهداے_بجنورد
#التماس_دعای_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌺ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا🌺
💠خاطرات شهید سید مجتبی علمدار
💠قسمت 9⃣1⃣
💠زیارت عاشورا
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
✨مدتی از شهادت سید گذشته بود. قبل از محرم در خواب سید را دیدم. پیراهن مشکی به تن داشت. گفتم: «سید چرا مشکی پوشیدی!؟» گفت:«محرم نزدیک است.» بعد ادامه داد: «اینجا همه جمع هستند. شهدا، امام (ره) و ...» سید گفت: «در حضور همه شهدا و بزرگان، حضرت امام (ره) به من فرمودند: برو مداحی کن.» بعد از آن با سید خیلی درد و دل کردم. گفتم سید ما را تنها گذاشتی و رفتی. گفت: «چرا این حرف را می زنی؟ هر مشکلی و غمی دارید، با نام مبارک مادرم برطرف می شود.» بعد ادامه داد: «اگه دردی دارید، حاجتی دارید زیارت عاشورا بخوانید. زیارت عاشورا درد شما را درمان می کند. توسل پیدا کنید و اشک چشم داشته باشید.»
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
📚کتاب علمدار، صفحه 162
#سلام_بر_شهید_والا_مقام_سید_مجتبی_علمدار
#سلام_من_بر__تمامی_شهیدان
#سلام_بر__شهید_هسته_ای_مصطفی_احمدی_روشن
#سلام_بر_سردار_شهید_حاج_حسین_همدانی
#سلام_بر_سرداران_شهید_باکری
#سلام_بر_شهید_حسین_معز_غلامی
#سلام_بر_خلبان_شهید_بابایی
#سلام_بر_سردار_شهید_کاظمی
#خوشا_به_حال_خوش_شهدا
#دلتنگ_شهادت
#سلام_بر_شهدای_گمنام
#امان_از_بی_لیاقتی
#شهدا_گاهی_نگاهی
#آرزوی_شهادت
#اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک_مع_رفقائنا_به_حق_دماء_شهدائنا.
جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح مطهر امام و ارواح طیبه شهدا 5صلوات🌹
#خادمین_پیروان_شهید_97
#ڪانال_پیروان_شــهداے_بجنورد
#التماس_دعای_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌺ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا س🌺
💠خاطرات شهید سید مجتبی علمدار
💠قسمت 0⃣2⃣(بخش اول)
💠شهادت
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
✨شب یازده نیمه شعبان بود. جشن میلاد حضرت علی اکبر(ع) بود. سید بعد از مدح حضرت علی اکبر(ع) شروع به خواندن اشعاری در وصف حضرت ولی عصر(عج) کرد. بعد هم در همان حال گفت: «چند روز دیگر میلاد امام زمان (عج) است. شاید من در بین شما نباشم!! پس از فرصت استفاده می کنم و این چند بیت را به ساحت مقدس آقا امام زمان (عج) تقدیم می کنم.» نمی دانم!؟ شاید سید فهمیده بود. شاید می دانست لحظه عروج نزدیک است. سید بی تاب پرواز شده بود.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
✨غروب سیزده آبان هم پیشش بودم. سید بعد از خواندن دعای توسل، ضمن دعا عرض ارادت ویژه ای به محضر حضرت ولی عصر (عج) داشت. بعد هم عذرخواهی کرد و گفت: «کسی چه می داند، شاید تا شب میلاد آقا نبودیم!» من مبهوت این سخن شدم. دیگر او را ندیدم تا از رفقا خبر بیماری و بستری شدنش را شنیدم.
👈🏻ادامه دارد...
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
📚کتاب علمدار، صفحه 175 الی 177
#سلام_بر_شهید_والا_مقام_سید_مجتبی_علمدار
#سلام_من_بر__تمامی_شهیدان
#سلام_بر__شهید_هسته_ای_رضایی_نژاد
#سلام_بر_سردار_شهید_حاج_حسین_همدانی
#سلام_بر_شهید_سید_مجتبی_نظم_بجنوردی
#سلام_بر_شهید_ذوالفقاری
#سلام_بر_سردار_شهید_خوش_سیرت
#خوشا_به_حال_خوش_شهدا
#دلتنگ_شهادت
#سلام_بر_شهدای_گمنام
#امان_از_بی_لیاقتی
#شهدا_گاهی_نگاهی
#آرزوی_شهادت
#اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک_مع_رفقائنا_به_حق_دماء_شهدائنا.
جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح مطهر امام و ارواح طیبه شهدا 5صلوات🌹
#خادمین_پیروان_شهید_97
#ڪانال_پیروان_شــهداے_بجنورد
#التماس_دعای_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌺ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا🌺
💠خاطرات شهید سید مجتبی علمدار
💠قسمت 0⃣2⃣ (بخش دوم)
💠شهادت
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
✨برای شب نیمه شعبان کارها هماهنگ بود. قرار شد ابتدا چند تا از دوستان بخوانند. آخر هم خود سید مداحی کند و مولودی بخواند. اما خبری از سید نشد. همه منتظر بودند، اما او نیامد. آخر مراسم به ما خبر دادند سید حالش بد شده و او را دوباره به بیمارستان برده اند.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
✨رفتم بیمارستان. سید اوضاع خوبی نداشت. دست و پایش ورم کرده بود. بدنش کبود شده بود. روز بعد هم بهش سر زدم. فشار سید روی چهار بود. یکی از کلیه هایش از کار افتاده بود. کلیه دیگرش هم درست کار نمی کرد. طحالش را هم که قبلا برداشته بودند. بدن سید بخاطر نداشتن طحال در برابر بیماری ها ضعیف شده بود. آنقدر سم در خونش زیاد شده بود که کبد و ریه هم درگیر شده بود. از سوی دیگر عوارض شیمایی وضعیت را بدتر کرده بود. سید با تمام وجود درد می کشید، اما فقط لبخندی می زد و هر چند لحظه یکبار می گفت: «یا زهرا(س)».
👈🏻ادامه دارد...
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
📚کتاب علمدار، صفحه 178 الی 179 #سلام_بر_شهید_والا_مقام_سید_مجتبی_علمدار
#سلام_من_بر__تمامی_شهیدان
#سلام_بر__شهید_هسته_ای_رضایی_نژاد
#سلام_بر_سردار_شهید_حاج_حسین_همدانی
#سلام_بر_شهید_سید_مجتبی_نظم_بجنوردی
#سلام_بر_شهید_ذوالفقاری
#سلام_بر_سردار_شهید_خوش_سیرت
#خوشا_به_حال_خوش_شهدا
#دلتنگ_شهادت
#سلام_بر_شهدای_گمنام
#امان_از_بی_لیاقتی
#شهدا_گاهی_نگاهی
#آرزوی_شهادت
#اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک_مع_رفقائنا_به_حق_دماء_شهدائنا.
جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح مطهر امام و ارواح طیبه شهدا 5صلوات🌹
#خادمین_پیروان_شهید_97
#ڪانال_پیروان_شــهداے_بجنورد
#التماس_دعای_شهادت https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌺ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا(س)🌺
💠خاطرات شهید سید مجتبی علمدار
💠قسمت 0⃣2⃣ (بخش چهارم)
💠شهادت
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
✨سید از دکترش ظرف آب خواست. دکتر هم گفته بود آب برای شما بد هست، نباید بخورید. سید گفت آب را برای کار دیگری می خوام. سید با آن آب وضو گرفت و در حالی که به سختی خودش را کنترل می کرد نمازش را خواند. اوضاع بیمارستان امام واقعا بهم ریخته بود. توی حیاط! توی راهروها، توی نمازخانه بیمارستان و ... هر جا می رفتیم بچه بسیجی ها چفیه ای پهن کرده بودند و مشغول بودند؛ یکی زیارت عاشورا می خواند، یکی دعا ، یکی قرآن و ... عده ای هم در حیاط نشسته بودند و با ناله ای جانسوز امن یجیب می خواندند. هیچ کس نمی توانست به بچه ها بگوید که بروند بیرون. نمی دانم سید با دل این بچه ها چه کرده بود. از خواب و خوراک خودشان زده بودند و در بیمارستان مانده بودند. عشق به همه خوبی های آقا سید، آنها را در سرمای دی ماه در آنجا نگه داشته بود.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
✨قرار شد سید را انتقال بدهیم تهران. مشکلی پیش آمده بود. برای بستری کردنش در تهران نیاز به یک میلیون پول بود. تهیه چنین مبلغی در آن ایام بسیار مشکل بود. وضعیت سید هم حساس بود. نمی شد معطل کرد. ساعت نه شب از پله های بیمارستان آمدم پایین. تعداد زیادی دور من جمع شدند و حال سید را می پرسیدند. گفتم: «سید را باید ببریم تهران و پول لازم داریم.» با اینکه هیچ امیدی نداشتم اما محبتی که خدا در دل آنها انداخته بود کارساز شد. باورش مشکل بود. قبل از ساعت دوازده شب، نزدیک به دو میلیون تومان پول جمع شد.
👈🏻ادامه دارد...
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
📚کتاب علمدار، صفحه 182 الی 183
#سلام_بر_شهید_والا_مقام_سید_مجتبی_علمدار
#سلام_من_بر__تمامی_شهیدان
#خوشا_به_حال_خوش_شهدا
#دلتنگ_شهادت
#سلام_بر_شهدای_گمنام
#امان_از_بی_لیاقتی
#شهدا_گاهی_نگاهی
#آرزوی_شهادت
#اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک_مع_رفقائنا_به_حق_دماء_شهدائنا.
جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح مطهر امام و ارواح طیبه شهدا 5صلوات🌹
#ملتمس_دعای_شهادت
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌺ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا (س)🌺
💠خاطرات شهید سید مجتبی علمدار
💠قسمت 0⃣2⃣ (بخش پنجم)
💠شهادت
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
✨سید داخل بیمارستان بود. طلبه جوانی چفیه ای بهم داد و گفت: «این چفیه را ببرید و به بدن سید بزنید تا تبرک شود و برای من بیاورید.» چفیه را برایش تبرک کردم و آوردم. دیدم رفت داخل حیاط بیمارستان. نشست و چفیه را پهن کرد. چندتکه نان خشک را خرد کرد و روی چفیه ریخت! از او پرسیدم: «چه می کنی!؟» دارد زد و رفقا را صدا زد و گفت: «هر کس می خواهد نور سید با خون و بدنش اجین شود، بیاید و تکه ای از این نان خشک را بخورد. این چفیه متبرک به بدن سید است.» رفقا هم گرد او جمع شده و مشغول خوردن نان شدند.
👈🏻ادامه دارد...
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
📚کتاب علمدار، صفحه 182 الی 183
#سلام_بر_شهید_والا_مقام_سید_مجتبی_علمدار
#سلام_من_بر__تمامی_شهیدان
#خوشا_به_حال_خوش_شهدا
#سلام_بر_شهدای_بجنورد
#دلتنگ_شهادت
#سلام_بر_شهدای_گمنام
#امان_از_بی_لیاقتی
#شهدا_گاهی_نگاهی
#آرزوی_شهادت
#اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک_مع_رفقائنا_به_حق_دماء_شهدائنا.
جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح مطهر امام و ارواح طیبه شهدا 5صلوات🌹
#ملتمس_دعای_شهادت
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌺ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا🌺
💠خاطرات شهید سید مجتبی علمدار
💠قسمت 0⃣2⃣ (بخش ششم)
💠شهادت
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
✨ساعت به ساعت حال سید بدتر میشد. قرار شد خون سید را آزمایش کنند. اما ساعتی قبل دفترچه سید را برای آزمایش خون برده بودند بابلسر. یکی گفت: «دفترچه من همراهم است در آن بنویسید.» به محض اینکه سید متوجه شد اجازه نداد. با آن حال گفت: «در نسخه آزاد بنویسید. در دفترچه کسی ننویسید.» هر چه اصرار کردیم قبول نکرد. باورم نمی شد. سید در آن وضعیت و با آن حال، به چه نکته هایی توجه می کند.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
✨لحظه به لحظه حال سید بدتر شد. تنفس برای او مشکل شده بود. نمی توانست دراز بکشد. روی تخت به حالت نشسته قرار گرفت. درد را در چهره اش می دیدیم. نمی دانم چگونه آن درد را تحمل می کرد. با هر دم و بازدم که به سختی انجام می داد به جای آه و ناله، یا زهرا (س) و یا مهدی (عج) و یا حسین (ع) می گفت. بنابراین او را به بخش آی.سی.یو منتقل کردند.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
✨در همان حالت نیاز به دیالیز پیدا کرد. باید به بیمارستان دیگری منتقل میشد. فاصله زیاد و ترافیک سنگین بود. با راهنمایی رانندگی هماهنگ شد. سید به بیمارستان دیگری منتقل شد. صحنه عجیبی بود. صدها موتور و ماشین و حتی دوچرخه به دنبال آمبولانس در حرکت بود! مردم با تعجب به ما نگاه می کردند. عده ای از دوستان و هیئتی ها به نمازخانه ی بیمارستان رفتند و زیارت عاشورا و نماز خواندند. بعد از دیالیز حال سید بهتر شد. مادر بزرگوار سید در بیمارستان شکلات پخش می کردند.
👈🏻 ادامه دارد...
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
📚کتاب علمدار، صفحه 185 الی 187
#سلام_بر_شهید_والا_مقام_سید_مجتبی_علمدار
#سلام_من_بر__تمامی_شهیدان
#خوشا_به_حال_خوش_شهدا
#سلام_بر_شهدای_بجنورد
#دلتنگ_شهادت
#سلام_بر_شهدای_گمنام
#امان_از_بی_لیاقتی
#شهدا_گاهی_نگاهی
#آرزوی_شهادت
#اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک_مع_رفقائنا_به_حق_دماء_شهدائنا.
جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح مطهر امام و ارواح طیبه شهدا 5صلوات🌹
#ملتمس_دعای_شهادت
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌺ﺍﻟﺴلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام 🌺
💠خاطرات شهید سید مجتبی علمدار
💠قسمت 0⃣2⃣ (بخش هفتم)
💠شهادت
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
✨مجلس دعا در بیشتر مساجد ساری برقرار بود. همه از ما سراغ سید را می گرفتند. واقعا وقتی خدا بخواهد به کسی عزت بدهد این گونه می شود. اما سید دوباره حالش بدتر شده بود. وقتی سید حالش بهم خورده بود. استاد صمدی آملی از علامه درخواست دعا کرده بودند. ایشان فرموده بودند: «کاری با سید نداشته باشید، تمایل رفتن ایشان بیشتر از تمایل به ماندنشان است. من دعا می کنم؛ ولی تمایل ایشان به رفتن بیشتر است. او را اذیت نکنید.»
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
✨رفتیم خونه روحانی هیات. برای خواندن نماز آماده شدیم که خبر شهادت سید را به ما دادند. حال و هوای آن موقع قابل توصیف نیست. مثل دیوانه ها شده بودیم. نمی دانستیم از کجا باید به سمت بیمارستان برویم. توی کوچه و خیابان اشک می ریختیم و ناله می کردیم. سید به آنچه آرزویش را داشت، رسید. سید لایق شهادت بود.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
✨تصمیم گرفتیم نیمه شب او را غسل دهیم؛ چون اگر مردم می فهمیدند آرامگاه خیلی شلوغ میشد. اما مگر شده بودنی بود. مردم به محض اینکه متوجه شدند به سمت آرامگاه آمدند. با اینکه درهای آرامگاه بسته بود از بالای دیوار آمدند داخل! همه ناله می کردند. هیچ کس آرام نبود. صدای زمزمه غریبانه ای به گوش می رسید: «بریز آب روان اسماء/ به جسم اطهر زهرا(س)/ ولی آهسته آهسته...» سید را غسل می دادند در حالی که بازوها و پهلوی او شدیدا کبود شده بود. آری، هر کس که در این عالم عاشق سینه چاک محبوبه ی خدا، حضرت زهرا(س)، شد باید نشانی از غربت مادر داشته باشد.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
✨یکی از مشکلات ما دادن خبر شهادت به مادر سید بود. ایشان بیماری قلبی داشتند. اما خدا لطف کرد. مادر مثل کوه مقاوم بود. مادر می گفت: «من می دانستم سید ماندنی نیست. من خودم را برای این روزها آماده کرده بودم. سید در شب بیستم ماه شعبان العظم پر کشید. تولدش 11 دی ماه سال 1345 و شهادت او نیز در 11 دی ماه سال 1375 بود. ایشون در دی ماه 1369 ازدواج کردند و در دی ماه هم تک فرزندشان زهرا بدنیا آمد.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
📚کتاب علمدار، صفحه 188 الی 192
#سلام_بر_شهید_والا_مقام_سید_مجتبی_علمدار
#سلام_من_بر__تمامی_شهیدان
#خوشا_به_حال_خوش_شهدا
#سلام_بر_شهدای_بجنورد
#سلام_بر_شهدای_هسته_ای
#سلام_بر_شهید_دکتر_مجید_شهریاری
#سلام_بر_شهید_گمنام_بلباسی
#سلام_بر_شهدای_مدافع_حرم_و_وطن
#سلام_بر_شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#دلتنگ_شهادت
#سلام_بر_شهدای_گمنام
#امان_از_بی_لیاقتی
#شهدا_گاهی_نگاهی
#آرزوی_شهادت
#اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک_مع_رفقائنا_به_حق_دماء_شهدائنا.
جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح مطهر امام و ارواح طیبه شهدا 5صلوات🌹
#ملتمس_دعای_شهادت
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo