#از_خانه_تا_خدا....
#درس بیست و یکم
👇
💎 " منّت گذاری ممنوع ! "
⚠️ بعضی از آدمای مذهبی هستن که اطلاعِ کافی از برنامه های اسلام برای لذّت بردن ندارن.
⭕️ برای همین به خاطر چشم پوشی از لذّت ها، سرِ خدا هم مِنّت میذارن!
از خدا طلبکار هم هستن!😒
❌🔴🔴
🔹 صبر کن ببینم چه خبرته؟
چرا سرِ خدا منّت میذاری؟
🔺آخه من کلّی میتونستم نگاهِ حرام بکنم اما نکردم!! 😤
* خب تو بیجا کردی که چشم از لذّت ها بستی!
✅ "تو با اطاعت از دستوراتِ خدا در نهایت لذّتهای خودت رو افزایش دادی"💕
دیگه چرا سر خدا منّت میذاری؟!⁉️
سرحال تر و شادابتر و جوانتر
میشی.
🌷فکر و ذهنت رو مشغولِ فکرای بیجا نمیکنی😊
🌺 دچارِ پیری زودرس نمیشی.
✔️ گرفتارِ بسیاری از ناراحتی های جسمی و روانی و عصبی نخواهی شد.
🎗بله درسته که از گناه چشم پوشی کردی امّا این کار در نهایت باعثِ لذّت بردن خودت شده💖
👌در واقع سودش توی جیبِ خودت میره.
⬇️🎁⬇️
💞 اگه نگاهِ حرام نکردی، طبیعتاً موجبِ بهتر شدن رابطت با همسر و فرزندانت شدی و لذّتش رو بردی.
⛔️ پس معنا نداره که بخوای سر خدا منّت بذاری!
👌 تازه باید کلّی هم از خدا تشکّر کنی که همچین #توفیق خوبی بهت داده .☺️
✅🔷🔸➖🌱💖
اللهم صل علی محمد و آل محمد
و عجل فرجهم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┄┄••❅❈❈❅••┄┄┄
🔻خدا بسیاری از مقدرات ما را بر اساس نگاه ما تنظیم میکند
🔻گمانت به خدا چگونه است؟ خدا همانطور با تو رفتار میکند!
🔻 #زاویه_دید (ج٥)
🔸داشتنِ نگاه خوب و درست، آنقدر اهمیت دارد که خداوند خیلی از مقدرات ما را در دنیا و خیلی از ثواب و عقابهای ما را در آخرت، بر اساس نگاه ما تنظیم میکند.
🔸 البته بعضیها دربارۀ «نگاه مثبت» خیلی مبالغهآمیز صحبت میکنند و مثلاً میگویند «نگاه تو هرطور که باشد، همۀ عالم مطابق نگاه تو تغییر میکند!» درحالیکه اینطور هم نیست، خدا از امتحانکردن و از مجازات و پاداشدادن بندهاش در دنیا-هرچند بهصورت پیچیده– دست برنمیدارد، اما بالاخره نگاه انسان خیلی مؤثر است.
🔸چگونگی نگاه و تلقی ما از خدا، در چگونگی رفتار خدا با ما مؤثر است. طبق روایت، خداوند میفرماید: رفتار من با بندهام، در گمان بندهام قرار دارد؛ تو گمانت به من چگونه است؟ من همانطور با تو رفتار میکنم! (فقه منسوب به امامرضا(ع)/٣٦١)
🔸حسنظن ما به خدا، نوع نگاه ما را به خدا، نشان میدهد. بعضیوقتها اگر حسنظن به خدا نداشته باشیم، همین به بزرگترین گناه نابخشودنی تبدیل میشود؛ مثل روز عرفه در صحرای عرفات که خدا در آن روز، همه را میبخشد غیر از کسی که به خدا حسن ظن ندارد.
🔸 نهتنها مقدرات ما در این دنیا، به نگاه ما بستگی دارد، بلکه شاید بتوان گفت که در قیامت، هیچ عملی فایده ندارد الا حسنظن به خداوند! آنجا دیگر نمیتوانی صدقه بدهی، نماز بخوانی، روزه بگیری و... اما بر اساس روایت، یک عمل در آنجا اثر دارد و آن حسنظن است.
🔸میفرماید: روز قیامت یک بندهای را میخواهند به سمت عذاب ببرند، او برمیگردد به عقب نگاه میکند و میگوید که «خدایا فکر نمیکردم مرا عذاب بکنی» یعنی نگاهم به تو این نبود! خداوند میفرماید: بندۀ مرا به بهشت ببرید؛ بهخاطر همین نگاهش! (فقه منسوب به امامرضا(ع)/٣٦١)
👤علیرضا پناهیان
🚩دانشگاه هنر- ۹۶.۷.١٠
👈 متن کامل:
panahian.ir/post/5600
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
1_89975347.mp3
2.74M
🎵چقدر به فکر منافعت هستی؟
🔻اشتباهی رایج در ادبیات دینی ما که باید اصلاح شود
#کلیپ_صوتی
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
شهادت را به بهانہ نمیدهند
به بها میدهند ...🕊
برای شهادت خویش چه کرده اے؟؟؟
💔
بهانہ آوردیم وگرنہ تا بگویم خدایا شهادت را برایم بنویس مینویسد ...😇 لطفش پیش از این حرفاس ...🌿🌹🌿
کار هایمان اجازه رفتن نمیدهند
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حےعلےالصلاه
اذان بسیار زیبا با صدای ملکوتی
#شهیدحامدبافنده
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
کاش قدری بیشتروصل تو را میخواستم
حیف تسبیحی که تنها صرف استغفار شد...♡
#حسین_دهلوی
#اللهمعجللولیکالفرج
برای ظهور مولای غریبمان با اخلاص تمام دعا کنیم.
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#شهید #مسعود_عسگری🌷
ولادت : ۶۹/۶/۸ - تهران
شهادت : ۹۴/۸/۲۱ - حلب سوریه
آرامگاه : تهران - گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها
با این که چتربازی ، غواصی ، پرواز با هواپیماهای سبک ، صخره نوردی و خیلی کارهای دیگه می کرد ولی به دلیل اخلاص شهید، نزدیکانش هم از فعالیت های او مطلع نمی شدند.
حتی تمام عکسهاشون رو هم بعد شهادتش دوستانش منتشر کردند و خودش به کسی عکسهاشو نشون نداده بود.
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#رزمندگان_در_عرفات
مسئله مهم در روز عرفه زیارت امام حسین علیه السلام است، توجه به مجاهدت ، همان فرهنگ جبهه ست
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
doaye_arafe_rahbari.mp3
2.23M
💠 فردا روزیک شنبه #عرفه است شما #جوان ها قدر این روزهای بزرگ را و این ساعات با ارزش را بدانید
#امام_خامنه_ای
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
•✦✧وصیٺـــــ نـامہ✧✦•
#شهید_علی_اصغر_سعادتی
❊⇠برادران وخواهران هرگز از امام عزیز و بزرگواردوری نگزینید و بدانید که یقینا او نائب آقا امام زمان میباشد و راهنماییهای او را گوش فرا دهید وشکر این نعمت را بکنید کارهای شما فقط برای رضای خدا باشد و برای غیر خدا نباشد که هرگز موفق نخواهید شد.
❊⇠ تذکری دیگر اینکه هرگز ازروحانیت جدا نشوید وهمیشه با روحانیت باشید وهیچگاه از روحانیت دست برندارید و نگذارید که دشمنان شما را از روحانیت مبارز جداکنند و خودتان از این اجراکنندگان حکومت عدل الهی حفاظت نمایید.
❊⇠ پدران و مادران جوانان خود را با افتخار برای جهاد در راه خدا گسیل کنید و مستضعفان را در هر کجای جهان یاری کنید وجبههها را گرم نگه دارید.
🌹هـدیه نثـار ارواح طیبـه شـهدا و امـام شـهدا صلواتـــــ
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
حج از حجاز، عازم دشت بلا شده
حاجی عشق راهی کرب و بلا شده
ای مَحرمان، رکاب بگیرید عمه را
زینب، پیمبرِ سفرِ کربلا شده
8 ذی الحجه (یوم الترویه) حرکت امام حسین علیه السلام از مکه به سوی کربلا
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
حج از حجاز، عازم دشت بلا شده حاجی عشق راهی کرب و بلا شده ای مَحرمان، رکاب بگیرید عمه را زینب، پیمب
#حسینجانـ ♥️
تا كــه
خاكـى نـشده
مـَعجرِ زيــنب برگـرد...😭😭
#مسلم
#سفیرالحسینعلیهالسلام
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#دلنوشته
کجایند آنان که در صحنه پیکار ، شمشیرهاشان را از غلاف بیرون کشیده ، هر گوشه از میدان نبرد را دسته دسته و صف به صف فرا می گرفتند ؟
آنان جوانمردانی بودند که در پایان هر مصاف از بقاء زندگانی بازگشته از کارزار سپاه خود ، شادمان نمی شدند و از بابت مرگ سرخ کشتگانشان از کسی تسلیت نمی خواستند ، چشمانشان از شدت گریه خوف بر درگاه جلال ربویی به سفیدی گراییده ، شکم هاشان بر اثر روزه داری لاغر گشته و پوست لبانشان بر اثر مداومت بر دعا و ذکر حق خشکیده.
رنگ رخسارشان از فرط شب بیداری زرد گشته و غبار فروتنی و تواضع چهرهاشان را پوشانده آنان برداران من هستند که از این سرای فانی سفر می کنند پس سزاوار است که تشنه دیدارشان باشیم و از اندوه فراقشان انگشت حسرت بر لب بگزیم .
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌹شهیدی که قول داده است زائرانش را دعا کند!
در #بهشت_زهرای تهران، شهیدی خوابیده است که قول داده است برای زائرانش دعا کند.
سنگ قبر ساده او
حرفهای صمیمانه اش در #وصیتنامه
و قولی که به زائرانش می دهد
دل آدم را گرم و امیدوار می کند.
وصیت نامه متفاوت و خواندنی او پر است از نکات کلیدی و کاربردی...
سلام علیکم و رحمه الله
خداوند منان، تمام مخلوقات خود را در اختیار اشرف مخلوقات قرار داد تا اشرف مخلوقات حق را از باطل تشخیص دهد و سپس #حق را انتخاب نموده و دائم به یاد و رضای خداوند مشغول باشد تا از حق منحرف نشود. اگر این بنده اشتباه کند تمام محیط اطراف به او تذکر می دهند، اگر گوش و چشم او نمرده باشد اثبات این جمله بسیار ساده است!
شما چهل روز #دائم_الوضو باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد.
#نمازهای_واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید که چگونه درهای خداوند در مقابل شما باز خواهد شد.
#سوره_واقعه را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند.
انسان اگر می خواهد به جایی برسد، با #نماز_شب می رسد.
برادران و خواهران من، اگر ما در راه امام زمان(عج) نباشیم بهتر است هلاک شویم و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم بهتر است آرزوی #شهادت کنیم، زیرا شهادت زندگی ابدی است.
برادران و خواهران من، #امام_زمان(عج) غریب است. نباید آقا را فراموش کنیم، زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمی کند و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم.
از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است.
هر گناه ما، مانند سیلی است برای حجت ابن الحسن (ارواحنا فداه)
سه چیز را هر روز تلاوت کنید
1- زیارت عاشورا
2- نافله
3- زیارت جامعه کبیره
اگر درد دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم.
من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد #شهید شود. خداوند سریع الاجابه است، پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید.
همه ما همدیگر را در آخرت زیارت می کنیم. یکی با روی ماه و یکی با روی سیاه، انشالله همه با روی ماه باشیم. و سلام را به امام زمان(عج) بفرستید تا رستگار شوید.
خواندن #فاتحه و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید و از من راضی باشید. همه شما را به جان حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) قسم می دهم که من را فراموش نکنید و یادم کنید من هم حتما شما را یاد می کنم. نگذارید شیطان باعث جدایی ما بشود.
السلام علیکم
#شهید_مدافع_حرم
#سجاد_زبرجدی
آرامگاه: قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران، چند قدم بالاتر از یادبود شهدای مفقودالاثر یگان فاتحین #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
#سرلشكر_خلبان
#شهيد_حسين_لشگری
بخشی از شکنجههای روحی در دوران اسارت خود را شرح میدهد
به جایی رسیدیم که زمین پوشیده از شن و ماسه بود و صدای خِشخِش آن را زیر پایم میشنیدم.
حس غریبی داشتم و به نظرم رسید باید این مکان میدان تیر یا میدان اعدام باشد.
با توجه به ذهنیتی که داشتم مبنی بر اینکه دشمن هر کاری با من بکند، مرا نخواهد کشت؛ در آن لحظه برایم مسجل شده بود آنها میخواهند مرا تیرباران کنند.
به یاد صحبتهای بازجو افتادم که میگفت ایران گفته است تو کشته شدهای و ما تو را میکشیم و آنها هیچ مدرکی برای زنده ماندن تو ندارند.
در دلم مرتب ذکر خدا را میگفتم و به یاد ملت و مردم خوبم افتادم.
همسر، فرزند و پدر و مادرم را به یاد آوردم. آیا میشد یک بار دیگر آنها را ببینم؟
عرق سرد تمام بدنم را فرا گرفته بود و لبهایم خشک شده بود.
خدایا زمان چه سخت میگذرد! هر ثانیه حکم یک سال را دارد؛ چرا وقت تمام نمیشود؟
یکی آمد جلو، دست مرا گرفت و به درختی تکیه داد.
لحظاتی به همان شکل مرا نگه داشتند.
دیگر برایم یقین شده بود حکم اعدام من نوشته شده است و اینها منتظر فرمان آتش و یا رسیدن مأمور اجرای حکم هستند.
تا کسی پای چوبه دار نرفته باشد نمیتواند لحظاتی را که بر من گذشته است درک کند.
دیگر از همه جا و همه کس بریده بودم و فقط به خداوند فکر میکردم: خدایا حلالم کن! گناهان مرا ببخش و مرا از یاران امام حسین (ع) قرار بده! خدایا من برای اسلام و ملتم و احیای دین تو به این مأموریت آمدم و فقط جویای رضای تو بودم. خدایا مرا پیش ملتم روسفید گردان!
در این افکار بودم که دوباره یک رگبار شدید و طولانی شلیک شد.
در دلم از دشمن پیش خداوند شکوه کردم: خدایا مگر اینها مسلمان نیستند و نمیدانند من نماز و قرآن میخوانم؛ چرا به من نگفتند میخواهند مرا اعدام کنند. حداقل نگذاشتند دعا بخوانم و از خداوند طلب بخشش کنم.
در این فکر بودم که صدای خش خش پاهای شخصی بر روی شنها شنیده شد.
او به طرف من میآمد. پیش خودم گفتم دارد میآید تا مرا به درخت ببندد. ولی او این کار را نکرد و چند دقیقهای سکوت همه جا را فرا گرفته بود.
سرم به شدت درد میکرد. ناگهان سکوت بیابان با یک خنده دستهجمعی نگهبانان شکسته شد.
نگهبانان با یکدیگر گفتگو میکردند که من نمیفهمیدم چه میگویند.
یکی از آنها به من نزدیک شد و با خنده به زبان انگلیسی شکسته و بستهای گفت: مستر چطوری؟ نمیدانستم در جواب او چه بگویم، دست مرا گرفت و کشید. گیج مانده بودم که چه بلایی میخواهد سرم بیاید که متوجه شدم نزدیک ماشینم.
مرا به داخل راهنمایی کردند و پس از گذشت تقریباً ۵۰ دقیقه به درون سلول خودم هدایت کردند.
وقتی به سلول رسیدم و چشم و دستم را باز کردند احساس شتری را داشتم که از کشتارگاه فرار کرده باشد.
خدا را شکر کردم و فاتحهای برای اموات و شهدا خواندم، به این امید که دیگر امشب کاری با من ندارند.
چشمانم گرم شد و به خواب رفتم. نیم ساعت خوابیده بودم که نگهبان دریچه را گشود و مشخصاتم را پرسید و این عمل را هر نیمساعت یکبار تا صبح تکرار کردند؛ آن شب را تا صبح نخوابیدم.
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#تلنگر
🌸 سنگری ساختیم برای جاموندهها ....
☘ سنگری برای آمادگی سربازی مولا ....
🍁 سنگری برای شناختن لباس خاکیها ....
🌹سنگری با عطر لالهها ....
🌷 سنگری از جنس خون شهدا با یاد شهیدان .....
در فضای مجازی #سنگر رزمندگان " یعنی ! "
با وضو وارد شو ، اینجا پادگان ِ دوکوهه است ...
پادگان ِابوذر ...
اینجا اُردوگاه کرخه است ... اُردوگاه کوزران ... کارون ... اروند ...
🔶 در فضای مجازی " #سنگر رزمندگان " یعنی !
رملستان ِ فکه ... کانال ِ کمیل ... شرهانی ... طلائیه ... مجنون ...
#سنگر رزمندگان " یعنی !
پناه گرفتن در پس ِ خاکریزهای شلمچه در شب ِ عملیات ِکربلای پنج ...
یعنی پناه گرفتن در سنگرهای طلائیه برای در امان ماندن از ترکشهای " دنیای مجازی" ...
#سنگر رزمندگان" یعنی !
عبور از سه راه ِ شهادت ... عبور از شط ِ اروند و بهمنشیر ...
یعنی صعود به ارتفاعات ِ بازی دراز ...
#سنگر رزمندگان " یعنی !
اینجا هورالعظیم است ...
باید بروی اطلاعات عملیات برای شناسایی دشمن ...
باید بروی گردان ِ تخریب ...
آموزش ببینی ، برای خنثی کردنِ مینهای اطرافت در فضای مجازی !
🎪 ای همسنگر ِ من در "#سنگر رزمندگان " !
📲 ای افسر ِجنگ ِنرم ِآقا ! با توأم ..!
🌹 حواست هست " آقا " از تو چه میخواهد ؟
📝 مطالب ِ سنگرت را مرور کن و ببین چه مطالبی را انتشار دادهای !
🌷 فضای مجازی هم گلستان ِ شهدا میخواهد ...
🌹 آیا سنگرت بوی " شهادت " میدهد و تو از " شهدایی " ؟؟ #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🍂 🔻 #خاکریز_اسارت 💢قسمت دوازدهم: واقعا کویت بود یکی از اتاقا نسبتا سالم بود و رفتم دا
🍂
🔻#خاکریز_اسارت
💢قسمت سیزدهم :
یکی با من حرف بزنه
یه روز و دو شب بود که با احدی سخن نگفته بودم و در تنهایی مطلق قرار داشتم. آرزوم این بود یه ایرانی رو ببینم و چند لحظه باهاش همکلام بشم. تنهایی خیلی کشنده س. تا آدم تنها نشه درد و مصیبت تنهایی رو نمی فهمه. تا چشم کار میکرد، خاکریز بود و مواضع متروکه و مخروبه ، تانکا و ماشینای سوخته ، موانع ، سیم خاردار و اجساد پوسیده و بجا مونده.
جهانی پر از سر و صدا ، در عین حال برای من خاموش. جز خدا کسی نبود که باهاش حرف بزنم و از درد و مشکلاتم براش بگم. نه من زبون غرش جنگ افزارا و صدای مهیب انفجارا رو می فهمیدم و نه اونا زبون منو. خواستشون فقط ریختن خون بود و بی جان کردن موجودات دیگه. سازندگانشون فقط این زبون رو به اونا یاد داده بودن که من خیلی خوشم نمی اومد با این زبون با من حرف بزنن.
اونا با بی رحمی تموم در دو سوی خطوط نبرد ، جان انسانا رو می گرفتن و در وسط معرکه تنها جانی که هر آن در معرض خطر مرگ بود من بودم. گاهی از خدا می خواستم خلاصَم کنه و با یکی از این انفجارا پودر بشم و به آرزوی دیرینه ام که شهادت بود برسم ، اما همینکه با موج انفجاری سنگین از جای کنده می شدم ، ته دلم خالی میشد ، خودمو به زمین می چسبوندمو دست به دامن خدا و معصومین میشدم که نجاتم بِدن. بالاخره انسانه و حب ذات و جانِ شیرین.
من بودم و خاطراتم از خونواده و همسر و طفل پنج ماه و نیمه ای که تازه شیرین کاریاش شروع شده بود و کانون خونواده سه نفره مو گرم کرده بود و به عشق اسلام و امام اونو مادرشو بخدا سپره بودم . همه اون گریه ها و خنده ها در خواب و بیداری برام مجسم میشد و گاهی انقد با خاطراتم غرق میشدم که دستامو برای بغل کردنش دراز می کردم و لحظه ای بعد خالی بر می گشتن. تصور لبخندهاش منو بشدت آزار می داد و آرزو می کردم یه بار دیگه حیسنمو بغل می کردم و می بوسیدم. گاهی آنقدر در تصور و تخیلاتم غوطه ور میشدم که بیمارستان و بستری شدن و بچه ای که اونو روی سینه م گذاشتن و درحالِ نوازش کردنش هستم برام مجسم میشد. و چند لحظه بعد ، انفجاری مهیب و زوزه خمپاره ای که ترکشاش از کنارم رد میشدن رشته تخیلاتم رو پاره می کرد و دوباره به زندگی واقعی و سرنوشت مبهم و نامعلومی مُبتلاش بودم بر می گشتم.
هر وقت خواب میرفتم، میدیدم دارم با یکی حرف میزنم. تازه اینجا بود که به اهمیت همنشینی و زندگی اجتماعی پی می بردم. خدایا همین همکلام شدن چه نعمتی بوده و من از اون غافل بودم و هیچ وقت شکرشو بجا نیاوردم و تنهایی چه بد دردیه که در جمع احساس نمیشه و روزگار خودشو میخاد تا به انسان بفهمونه که خدا خیلی به ما داده نعمت داده که از اونا غافلیم!
✍طلبه آزاده ،رحمان سلطانی
ادامه دارد ⏪
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
تصویر کمتر دیده شده از حضرت آقا در دفاع مقدس
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🍂
🔻 #خاکریز_اسارت
💢قسمت چهاردهم:
تجسم عالم برزخ
تو لحظات کوتاهِ خواب و بی هوشیای گاه و بیگاه، تمامی صحنه های زندگی از زمانی که کودک بودم تا امروز که بیست سال از عمرم گذشته بود تا وقایع ریز و درشتِ عملیاتای گذشته و خاطرات تلخ و شیرین، همه و همه مانند یه سریال طولانی و مستند جلوی چشمام مجسم میشد. رفتارای خوب و بدم. تلخیا و خوشیای زندگیم. پدر و مادر ، همسر و یگانه طفلم تا دوستان باصفای حوزه علمیه و وقایع پرماجرای چند روز گذشته. اینجا بود که بیاد روایتی میفتادم که در لحضات آخر عمر و سکرات مرگ همه ی وقایع گذشته ی زندگی برای انسان مجسم میشه.
دیگه داشت باورم میشد که لحظه رفتن فرا رسیده و باید خودمو برای شهادت آماده کنم. اما در عین حال برای زنده موندن تلاش می کردمو حاضر نبودم دست از تلاش بردارم و تسلیم بشم.
🔻التیام زخم ها با...
سینه خیزای متوالی روی نیزارا و سیم خاردارا ، دستامو تا آرنج شیار شیار و زخمی کرده بود و بشدت می سوخت. نمک شوره زار که وارد زخما شده بود ، سوزش رو چند برابر کرده بود. آبی هم در اختیار نداشتم کمی بریزم رو دستام و سوزشش کمتر بشه. از مرهم و پماد هم خبری نبود. با خودم گفتم شاید تو این اتاقا از این چیزا پیدا بشه نگاهی تو اتاقا کردم . چند کسیه پلاستیکی به میخ آویزون بود با خوشحالی رفتم سراغشون. یکی از نایلکسا رو پایین کشیدم و باز کردم دیدم همونیه که میخواستم. اینجا چه خبره؟ همه چی هست. داخل یکی از کیسه ها وسایل اصلاح صورت و بهداشتی بود.
یه قوطی ازین تیوپیا داخلش بود. شک نکردم که کِرِم هستش بی معطلی درشو باز کردمو و مقدار زیادیشو مالیدم به دستام. چشمتون روز بد نبینه انگار یه شیشه اسید ریختن رو دستم. چی بود این. چرا اینجوری شد؟
نه تنها دستام نرم و اروم نشد که درد و سوزشش صدبرابر شد. جلز ولز می کرد و می سوخت و من از کرده خودم نادم که چرا اولش خوب نگاه نکردم ببینم چیه! حالا خر بیارو باقلی بار کن. آبی هم که نبود بشورمش. کِرِم نبود ، خمیر ریش بود.! راستش تا اون زمان خمیر ریش ندیده بودم و بعدشم اینقد دستام میسوخت که اصلا نگاه نکردم روشو بخونم و با خیال اینکه کِرمه زدم به دستام و عجب کِرِمی!
گذشته از ماجرای خمیر ریش ، بقیه کارا خوب پیش می رفت. کم کم به فکر تهیه آب و غذا افتادم و با سرک کشیدن به اتاقای مختلف و نگا کردن لابلای خرابه ها پی قمقمه و دبه آب میگشتم. ولی چیزی پیدا نکردم.
✍طلبه ازاده رحمان سلطانی
ادامه دارد ⏪
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo