eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
3.9هزار دنبال‌کننده
37.4هزار عکس
17.7هزار ویدیو
134 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
✨امام خامنه ای✨ ✒ اینکه گفته میشود در ، در حادثه‌ی ، خون بر شمشیر پیروز شد - که واقعاً پیروز شد - عامل این پیروزی، "حضرت زینب" بود؛ والّا خون در کربلا تمام شد. ادامه راه با زینب و زینبی ها✌️🇮🇷 🏴 https://eitaa.com/piyroo
♻ آن روز شیطان گیج شده بود ✅ بعد از ظهر آن روز غمزده ، ساعتی قبل از آن که مولای مظلوم ما «سر» بدهد ، ندای «هل من ناصر» سر داده بود و شیطان انگشت حیرت به دندان گزیده بود که فرزند رسول‌خدا (ص) را چه می‌شود؟ چه کسی را به یاری می‌طلبد؟ در این سو که یارانش همه به خون غلتیده‌اند و در آن سوی نیز ، دشمنانش با شمشیرهای آخته به ریختن خونش ایستاده‌اند.! پس حسین (ع) روی سخن با که دارد؟ و در این صحرای داغ و تب‌دار ، کدام لبیک را انتظار می‌کشد.؟ شیطان دیده بود که در صحرای «منا» ماجرای ذبح ‌اسماعیل با «فدیناه بذبح عظیم» خاتمه یافته بود . اینجا اما اسماعیل‌ها به خون غلتیده‌اند و از «ذبح عظیم» خبری نبوده است. اینجا در کربلا ، سخن از «ان‌ الله شاء ٱن یراک قتیلا» در میان است. شیطان گیج شده بود ، چرا که ساعتی بیش، از حیات این جهانی حسین(ع) باقی نمانده است ولی او همچنان ندای «هل من ناصر ینصرنی» بر لب دارد.! فرزند‌ زهرا (س) با که سخن می‌گوید؟ و کدام جماعت را به یاری می‌طلبد؟ اینجا که کسی نیست.! شیطان نمی‌دانست- و حرامیان نیز- که کربلا سرزمینی است به پهنای همه سرزمین‌ها ، و عاشورا روزی است به درازای همه روزها. نمی‌دانست که کربلا آغاز راه است و عاشورا ، شروع ماجرا... حسین (ع) ، ‌اما می‌دانست که «عصرخمینی و خامنه ای» در راه است و ندای «هل من ناصر» عصر عاشورای او در گوش زمان می‌پیچد و در در عصر جلوه گری اسلام ناب محمدی(ص)، به گوش کربلایی‌هایی می‌رسد که آن روز به کربلا نرسیده بودند. حسین (ع) می‌دانست که عاشورای دیگری در پیش است که این بار در کربلای ایران به تکرار خواهد نشست. عصر آن روز غم گرفته ، مولای غریب ما ، عاشورائیان عصر خمینی و خامنه ای را به یاری می‌طلبیدو... این روزها ، بار دیگر عاشوراست و عاشورایی که به درازای همه روز هاست . اگرچه عاشورای آن روز ، فقط یک نیمه روز بود. و بار دیگر کربلاست ، کربلایی که به پهنای همه سرزمین‌هاست . هر چند کربلای آن روز ، قطعه زمینی کم‌عرض و طول بود. باز ‌هم حرامیان در برابر یاران امروزی حسین بن علی(ع) به‌صف ایستاده‌اند ، اما دیگر مانند آن روز غمزده ، مولای مظلوم ما تنها نیست. در عاشورای امروز ، یاران امروزی مولای شهیدمان دیگر اجازه نمی‌دهند که آب خوشی از گلوی ناپاک یزید و شمر و ابن‌زیاد و عمرسعد و حرملهِ این روزها پائین برود. عاشورای امروز ما چند قرن وچند دهه و چند سال به درازا کشیده و هر روز آن ، با پیروزی تازه‌ای همراه بوده و سنگر جدیدی فتح شده است و... امروز ، مردم ما آموخته اند و به چشم بصیرت دیده‌اند ؛ آنان که در کوچ قافله عاشورائیان از مدینه به کربلا ، ندای "هل من ناصر حسین‌ بن علی(ع)" را شنیدند ولی به هر علت ، با این قافله همراه نشده و یا پس کشیده و در خیال خام خود بر این باور بودند که جان خویش به سلامت از معرکه بیرون برده‌اند ، خیال خامشان دیری دوام نداشت و هنگامی که در دوران «بی‌حسینی(ع)» ، نوبت به قدرت نمایی بنی‌امیه و حاکمیت بنی‌مروان رسید، جان و مال و ناموسشان در امان نماند.... مردمان عصر خمینی و خامنه ای و دلدادگان ولایت علوی ، تاریخ را بارها و بارها با تمام جزئیات آن خوانده و در بایگانی ذهن‌شان دسته بندی کرده و عبرتهای تاریخ را به خوبی فرا گرفته و چراغ راه امروز و فردای خود قرار داده اند. و چنین است که حاضره نشده و نمی‌شوند حسین (ع) زمانه خود را تنها بگذارند و آن تجربه تلخ ، دوباره به تکرار بنشیند. ============= https://eitaa.com/piyroo
در نجف تصمیم گرفت که سه روز آب و غذا کمتر بخوره یا اصلاً نخوره تا حال آقا علیه السلام رو در روز عاشورا درک کنه.روز سوم وقتی خواست از خانه بیرون بیاد که چشماش سیاهی رفت. می گفت : مثل ارباب همه جا را مثل دود می دیدم. اینقدر حال من بد شد که نمی توانستم روی پای خودم بایستم. از آن روز بیشتر از قبل مفهوم و و علیه السلام را فهمید. 🌷 🏴 https://eitaa.com/piyroo
مادرشهید: تا به حال زحمت او را نکشیده‌ام. او اربابم، سرورم، مشاورم و معلم قرآن بود✨🌱. پسرم بلبل (ع) بود و از بسیج وارد سپاه و بعد هم تکاور شد و برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه رفت و شهید شد🕊 که همه این‌ها لطف خداوند است. خیلی مهربان بود☺️، من را به فرستاد و گفت که حق مادرم گردنم نماند☝️ راهیان نور هم من را می‌برد و همیشه می‌گفت مامان برایم دعا کن. من هیچ وقت نتوانستم دعا کنم شهید شود، چون مادر هستم💔، اما می‌گفتم پسرم هر چه لیاقت داری و صلاح است، خدا بدهد. به جای اینکه من سر او را روی سینه‌ام بگذارم و دست بر سرش بکشم🍂، او سر من را روی سینه‌اش می‌گذاشت و روی سرم دست می‌کشید و می‌گفت مادرم زحمتکش است💔 شهید علی اصغر الیاسی 🏴 https://eitaa.com/piyroo
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 هدیه امام حسین(ع)به خانواده همت.... 💐مے‌خواستم برم زيارت (ع) . 🌿همسرم سه ماهه حاملـہ بود. التماس و كه منوهم ببر، مشكلـے پيش نمی آيد.هر جوری بود كرد. با خودم بردمش. 💐اما سختـے سفر به شـدّت مريضش ڪرد. وقتی رسيديم ، اول بردمش .    🌿دكتر گفت: احتمالا جنين . اگر هم هنوز باشه، اميدی نيست. چون علايم نداره. 😔   💐وقتي برگشتيم مسافرخونه، خانم گفت: من اين داروها رو نمي‌خورم! بريم .😍 🌿هرجوري كه ميتوانی منو برسون به .💔 💐زير بلغ‌هاش رو گرفتم و بردمش كنار .تنهاش گذاشتم و رفتم يه گوشه‌ای واسه .    🌿با حال شروع كرد به . بعد هم خودش بلند شد و رفت تا دم در .💞 💐صبح كه براي بيدارش كردم. با خوشحالے بلند شُـد و گفـٺ: چه شيرينی بود. الان ديگہ مريضی ندارم. 🌿بعد هم گفت: توی خواب (حضرت زهرا"س") رو ديدم كه نقاب به صورتش بود، يه زيبا رو گـذاشت توی .😍   💐بردمش پيش همون پزشك. 20 دقيقه‌ای معاينه كرد. آخرش هم با تعجب گفت: يعني چه؟ موضوع چيه؟ ديروز اين بچه بود. ولی امروز كاملا و سالمه! اونو كجا برديد؟ كي اين خانم رو كرده؟ باور كردنے نيست، امكان نداره!؟ 😳   🌿خانم كه جريان رو براش تعريف كرد، شد و رفت توے فڪـر.    💐وقتے به دنيا اومد، اسمش رو گذاشتيم.محمد ابراهيم. « » 🏴 https://eitaa.com/piyroo
نوشت: ما که رفتیم با دلی سوخته و‌چشم داغدار کربلا ‌ندیده... تو اما ای برادر! مسافر اگر شدی جای من به مولا سلامی برسان... ای‌ شهید! توخود زائر حسینی سلام ‌مارا هم به ارباب برسان... https://eitaa.com/piyroo
یکی از رزمندگان فاطمی قدیما خواب شهید ابوحامد رو دیده بودند.. از پرسیدند: در چه حالی هستید؟ شهید ابوحامد فرمودند: "داریم با رفقا آماده میشیم پیاده از نجف بریم ..." جالب اینجاست که شبیه همچین خوابی هم درمورد فاتح دیده بودند که شهید در خواب به اون رزمنده فرمودند: "اگه میخوای مارو ببینی اربعین باش...!"❤️ 🏴 https://eitaa.com/piyroo
در سال 91به پیاده روی اربعین رفتند.در حالی که با کاروان رفته بود می گفت سعی می کردم جدا از گروه حرکت کنم و مداحی گوش می دادم و می گفت آنجایی که پایم درد می گرفت به یاد بچه های امام حسین گریه می کردم😭 هر لحظه خود را در صحنه حرکت کاروان از کربلا به شام می گذاشتم و به یاد امام حسین و اهلش با گریه حرکت می کردم.😭 سال بعد می خواست دو مرتبه عازم شود، اما هزینه سفرش را به خانواده ای که نیازمند بودند تقدیم نمود☺️ و همان شب خواب دیده بود در کربلا مشغول زیارت می باشد.✨ شهید مدافع حرم حسین امیدواری 🏴 https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌸خاطره ای از شهید سیدمیلاد مصطفوی در حق یکی از دوستدارانش 👇👇👇👇 🔸یه بار یه کار فرهنگی برای شهید سیدمیلاد مصطفوی انجام دادم و برای هزینه اون کار یه تیکه از طلامو که خودم با حقوق خودم خریده بودم فروختم 🎁و برای آقاسید یه کار فرهنگی انجام دادم هیچکس متوجه نشد حتی پدر و مادرم فقط خودم و سید و خدا دونستیم سر نماز به آقاسیدمیلاد گفتم سید هیچی نمیخوام ازت فقط نشونم بده که تو زندگیم هستی😭 موند و ‌ اومد من خیلی دوست داشتم برم کربلا ولی جور نمیشد😔 و تا اون موقع هم کربلا نرفته بودم خیلییییییییی بیقرار بودم و گریه میکردم شب و روزم شده بود گریه برای دیدار 😭😭💔 یه روز نزدیک اربعین خیلی دلم گرفته بود یه دلنوشته نوشتم و فرستادم کانال شهید مصطفوی در باب کسی که از اربعین جامونده بود...💔 بلافاصله یک نفر به مدیر کانال پیام داد و گفت کی این رو نوشته⁉️ گفت فلانی گفت من کربلاشون رو میدم بره کربلا گفت مشکل هزینه نیست جور نمیشه براشون گفت من میخوام هزینه بفرستم هدیه شهید مصطفوی هست شماره کارت بدین‼️ گیج شده بودم خلاصه از اون اصرار و از من انکار گفت هدیه از طرف سیدمیلاده من دقیقا یک میلیون و دویست برای سید برای اون کار فرهنگی هزینه کرده بودم 🔸اون شخص که ندونستم کی بود همون مبلغ که برای شهید هزینه کرده بودم رو ریخت به کارتم😧 تا چند روز گیج و منگ بودم خلاصه اینکه من نرفتم کربلا و تصمیم گرفتم هزینه کربلامو هدیه بدم به شخص دیگه✨ گفتم سیدمیلاد کربلا نرفت و کربلاشو هر بار میداد ولی خیلیی بیقرار بودم برای دیدار کربلا ولی به سیدمیلاد گفتم سید ببینم چی میبینم😭 گفتم سید جانم تو چطور از کربلا گذشتی و هر بار کربلاتو هدیه میدادی به شخص دیگه😭😭😭 هزینه رو ریختم برای یک شخص و اون بنده خدا رفت کربلا😭😭 رو دادم به اون شخص گفتم بنداز حرم آقا امام حسین علیه السلام 🌱 نیت کردم و گفتم خادم شهدا و ارباب بمونم😭😭😭 اون شخص از اومد. . . و من. . . برای اربعین بعدی از طرف کشوری نمیدونم از بین چند هزار نفر انتخاب شدم⁉️ برای خادمی کربلا و برای اولین بار رفتم کربلا و در دویست قدمی حرم آقا ابوالفضل علیه السلام در کریم اهل بیت علیها السلام چهارده روز خادم الحسین شدم. 😭😭😭😭😭 🌺 ✨ 🏴 https://eitaa.com/piyroo
🔴😱روایت شهیدی که به واسطه او خیلی ها راهی شدن... رفقا اربعین نزدیکه ،از شهید بخواید واسطتتون بشه 😍داستان واقعی یکی از کسانی که به عنایت شهید کربلایی شد... ⚠️حتماا بخونیـــــــــد که پشیمـــــــــون نشید 🏴 https://eitaa.com/piyroo